به گزارش افکارنیوز به نقل از فارس، جمعه، بیست و یکم ماه مبارک رمضان، سالروز شهادت امیرالمومنین حضرت علی(ع) میدان آستانه در جوار بارگاه کریمه اهل بیت(س) بهشت را به حراج گذاشتند و مردمی که شب را تا سحرگاه بیدار نشسته بودند و مولای متقیان را واسطه قرار دادند و از خدای متعال طلب عفو و بخشش کردهاند آمدهاند در این حراجی شرکت کنند.
پیر و جوان، زن و مرد آمدهاند تا در عمل ثابت کنند که از علی(ع) تنها یک نام برای خود برنگزیدند بلکه به او اقتدا کردند و مرام و منش او را نیز فراروی راه خود قرار دادند.
همه آمدهاند تا بگویند احسان و مهربانی در عصر صنعتی زنده است و گرانی و تورم این کلمات کلیشهای که روز تا شب مردم با آن گرفتارند اندکی در حس نوع دوستی آنها تاثیری نگذاشته است.
اینجا ایستگاه اکرام ایتام و طرح شفا است که چند سالی است همزمان با سالروز شهادت مولا امیرالمومنین برپا است و مردم با حضور عاشقانه خود تلاش میکنند ذرهای از دردهای دردمندان جامعه را بکاهند و از هیچ کس چشم داشتی ندارند.
اینجا صحنههای عاشقانهای رقم خورد که نه قلم توان نوشتن آن را دارد و نه زبان توان بیان آن را، حتی چشمان نیز بی اختیار اشک میریزد از این همه گذشت و فداکاری.
ساعاتی به تماشای این صحنههای شور انگیز ایستادم و دیدم خانمی را که النگوی خود را هدیه کرد و چون النگو از دستش در نمیاد به ناچار آن را بریدند و از دست او درآوردند.
دیدم فردی را که موتور چهار میلیون تومانی خود را با سند آن هدیه کرد و رفت و حتی حاضر نشد جلوی دوربین برنامه زندهای که از تلوزیون پخش میشد، بیاید.
دختر و پسر جوانی را دیدم که حلقههای ازدواج خود را هدیه کردند و دعای خیر نیازمندان و یتیمان را بهتر از هر چیز دیگری برای زندگی مشترک خود دانستند.
خانمی هفت النگوی طلا خود را برای هفت نیازمندی که گزارش آن از تلوزیون پخش شده بود آورد و هدیه کرد.
ساعت از ۲۲ گذشته بود و جمعیت هر لحظه رو به افزایش بود، گویا تلوزیون گزارشی از چند خانواده نیازمند به تصویر کشیده است و مردم از خانههای خود تنها و تنها به قصد کمک به این خانوادهها بیرون آمدهاند.
رقابت مردم در خرید بهشت به اوج خود رسیده بود و مسئولان در جمعآوری کمکها کم آورده بودند.
باران احسان مردم یک لحظه قطع نمیشد و ادامه داشت به گونهای که دهها قطعه طلا، تابلو فرش و اجناس قیمتی دیگر برای کمک به ایتام، نیازمندان و بیماران هدیه شد.
مردم کودکان خود را با خود آورده بودند تا همانگونه که راه و رسم زندگی را به آنان میآموزند شیوه احسان و نیکوکاری را نیز به آنها تعلیم دهند و چه زیبا بود وقتی کودکان با شادمانی هدایای والدین خود را به دوستان نیازمند خود هدیه کرده و از این کار ابراز شعف میکردند.
ساعت از ۲۴ گذشته بود و اندکی از شور و اشتیاق مردم کم نشده بود و مثل اینکه ساعت دیگر برای مردم معنا و مفهومی نداشت. یادم افتاد مولای و مقتدای این مردم نیز در دل شب به درب خانه یتیمان و نیازمندان میرفت و نیازهای آنها را برطرف میکرد.
هنوز دستهای کریمانه مردم برای دادن هدایای خود دراز بود و خیلی دیر نوبت به آنها میرسید تا پولهایشان جمع آوری شود اما صبر میکردند تا در این امر خداپسندانه از دیگران عقب نمانند.
اندکی که فرصت میداد و با مردم صحبت می کردم تقریبا سخنان آنها شبیه بود، این جماعت به مولای و مقتدایشان امیرالمومنین تاسی کرده و آمدهاند تا به جهانیان بگویند شیعه علی آنجا که نیاز باشد در صحنه حاضر میشود و وظیفه دینی و انسانی خود را انجام میدهد.
هر چند مسئولان اعلام کردند که ساعت زمان پایان مراسم ساعت دو و۳۰ دقیقه بامداد است اما همچنان خیل خیرین ادامه دارد و مردم با هر بضاعتی که دارند میخواهند در این رقابت زیبا عقب نمانند.
پخش زنده این برنامه از شبکه نور که حالا دیگر بر روی ماهواره هم برای همه هموطنان قابل دریافت است نیز به زیباییهای این مراسم افزوده بود. هموطنانی از کیش و هرمزگان و برخی دیگر از نقاط کشور تماس میگرفتند و خواهان شرکت در این امر خدا پسندانه بودند.
اما شاید بتوان نقطه اوج احسان و نیکوکاری مردم را در این شب عاشقانه تماس خانمی دانست که ماشین بنز ۱۵۰ میلیونی خود را به عنوان هدیه به نیازمندان و یتیمان اهدا کرد. اشکهایم بی اختیار جاری می شود از این همه بزرگی و انسانیت و گذشت…
این قدر حضور مردم گسترده و پرشور بود که مسئولان اعلام میکنند در طول تاریخ بعد از انقلاب این مشارکت مردم بیسابقه بوده و برگ زرینی دیگر در تاریخ قم رقم خورده است. باید دستهای کریمانه این مردم را بوسید که هر زمان که به آنها نیاز بوده در صحنه حاضر شده و تاریخساز شدهاند.
البته نمیتوان از اطلاعرسانی خوب صدا و سیما و پخش زنده این برنامه نیز به سادگی گذشت که باعثتهییج مردم شد و جای قدردانی دارد که البته برنامه سازان صدا و سیما باید تلاش کنند تا با تصویر کشیدن این صحنهها روح احسان و نیکوکاری را در جامعه زنده و پویا نگه دارند.
ساعت از دو و ۳۰ دقیقه گذشته است و همچنان حضور مردم کمرنگ نشده است، برنامه تلوزیونی به پایان وقت خود رسیده است...باید رفت، در راه به این فکر میکردم که آیا اگر مسئولان و کسانی که توانایی مالی دارند کمک کنند در کشوری که پایه و اساس آن به نام اهل بیت(س) بنا شده است و در شهری که عش آل محمد(ص) لقب گرفته است دیگر خانمی برای فراهم کردن هزینههای زندگی خود و دختر کوچکش حاضر به فروش کلیه میشود؟ و آیا پدری که به علت بیماری توان کار ندارد اجازه میدهد فرزندان کوچکش بدون خوردن سحری روزه بگیرند؟
شناسه خبر:
۱۳۳۱۰۸
حراج بهشت در شب باران احسان
ساعت از ۲۴ گذشته بود و اندکی از شور و اشتیاق مردم کم نشده بود و مثل اینکه ساعت دیگر برای مردم معنا و مفهومی نداشت. یادم افتاد مولای و مقتدای این مردم نیز در دل شب به درب خانه یتیمان و نیازمندان میرفت و نیازهای آنها را بر طرف میکرد.
۰