به گزارش افکارنیوزبه نقل ازحرا، رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع پرشور هزاران نفر از دانشجویان، دانش آموزان و دیگر جوانان خراسان شمالی، «سبک زندگی» را بخش اساسی و حقیقی پیشرفت و تمدن سازی نوین اسلامی خواندند و با دعوت از نخبگان و صاحبان فکر و اندیشه برای «پرداختن به این مفهوم مهم، آسیب شناسی وضع موجود سبک زندگی در ایران و چاره جویی در این زمینه» تأکید کردند: پیشرفت در علم و صنعت و اقتصاد و سیاست که بُعد ابزاری تمدن اسلامی را شکل می دهد وسیله ای است برای دستیابی به سبک و فرهنگ صحیح زندگی و رسیدن به آرامش، امنیت، تعالی و پیشرفت حقیقی. با توجه به لزوم تغییر سبک زندگی در کشور به گفت و گو با دکتر قاسم پورحسن، استادیار دانشگاه علامه طباطبایی نشستیم که بدین شرح است:

آقای دکتر پورحسن با توجه به بحثهایی که اخیرا در خصوص تغییر سبک زندگی مطرح شده است، به نظر شما لزوم تغییر سبک زندگی چیست؟

یکی از بحثهای مهمی که امروز هم به لحاظ فلسفی و هم به لحاظ جامعه شناسی در حوزه زندگی و فرهنگ مطرح است بحثسبک زندگی است. متاسفانه در دوره جدید مقداری تسلیم نظریات مغرب زمین در مورد سبک زندگی شده ایم سبک زندگی نزد متفکران غربی عمدتا به لوازم ظاهری زندگی بر می گردد. یعنی به میزان آرامش، ثروت و رفاه یا به نوعی هنجارهای کاملا ظاهری در مناسبات زندگی و اجتماعی بر می گردد. البته این مورد اشکالی ندارد اما اینکه سبک زندگی را محدود کنیم به لوازم و ظواهر حیات آدمی این در حقیقت با غایتی که در حیات بشر وجود دارد مقداری ناسازگار است.

چه اقداماتی باید برای تغییر سبک زندگی انجام داد؟

من معتقد هستم که ابتدا باید دو نوع مطالعه ای صورت بدهیم که حقیقت سبک زندگی و معنای آن چیست و سپس عنوان کنیم که آیا سبکی که در حال حاضر وجود دارد باید تغییر بدهیم یا خیر. یک نوع مطالعه این است که سبک زندگی در میان متفکران اسلامی مطرح شده یا خیر و به چه معنا است بخصوص به بحثهایی که علامه جعفری و شهید در مورد حیات آدمی، حیات معقول و سبک زندگی مطرح کرده است را مورد مطالعه قرار دهیم و پیش از این نیز در مصاحبه ای تاکید کردم که سبک زندگی در دیدگاه متفکران ما با غایت مندی و معنای زندگی در پیوند است.

مطالعه دوم بر می گردد به نوع مواجه ما با سبک زندگی که مغرب زمینیان مطرح کردند که ما آنها را نقد نکرده و مورد بررسی جامعه قرار نداده ایم. بعد از آن این بررسی می توانیم بگوییم که مراد ما از سبک زندگی چیست بنابراین سبک زندگی نیازمند یک بررسی دقیق مفهومی است.

نکته دوم این است که ما در باب سبک زندگی در حال حاضر موسسه ها و نهادهای رسمی کشور و هم پژوهشگران و اساتیدمان مقداری تسلیم نظراتی هستند که در غرب وجود دارد و این باید تغییر پیدا کند. ما باید بر اساس اقتضاعات و نیازهایی که در جامعه ایرانی و در جامعه اسلامی وجود دارد نظریه را در خصوص سبک زندگی طراحی کنیم.

سبک زندگی در غرب بدون توجه بر نظریه غایت مندی و توجه به خدا باوری و حقیقت انسان مطرح می شود. ما نیاز مند هستیم که در مطالعاتمان این سه بعد را لحاظ کنیم و با توجه به نیازهایی که جامعه ایرانی و جامعه اسلامی دارد این مطالعه را صورت دهیم و بی تردید ما باید نگرش جدیدی را در مورد سبک زندگی در کشورمان سامان بدهیم.

چگونه می توان از مبانی حکمت و فلسفه اسلامی برای تئوریزه کردن سبک زندگی استفاده کرد؟

در فلسفه اسلامی حقیقت انسان و نظریه غایت مندی دو بنیان مهمی هستند که باید در مطالعه سبک زندگی از آنها کمک بگیریم. به عبارت دیگر زمانیکه ما می گوییم سبک زندگی، باید دید مراد ما چیست؟ آیا رفاه و ثروت انسانها و یا آرامش تنها هدف ما است؟ یا خوشبختی و سعادت و رستگاریشان را می خواهیم. رستگاری مناسبات مادی و دنیوی بر نمی گردد بلکه به حقیقت انسان بر می گردد و حقیقت انسان در مبانی تفکر اسلامی به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته است.

شاید در زمان ابن سینا که اسلام شناسی شکل گرفت نیازهای حقیقی انسان مورد توجه قرار گرفت. بحثانسان شناسی یکی از بنیانی ترین مباحثی است که از زمان ابن سینا تا هم اکنون توسط متفکران حاضر مانند علامه طباطبایی، شهید مطهری و بخصوص علامه جعفری در بحثهای اسلام شناسی مورد مطالعه قرار گرفته است و شاید بحثهای صورت گرفته بی نظیر باشد. بنابراین مبانی فرهنگ اسلامی به ما کمک می کند که در درجه اول بدانیم که از سبک زندگی چه چیز را می خواهیم.

به نظر شما از چه منابعی می توان برای بومی کردن سبک زندگی استفاده کرد؟

حقیقت این است که ما باید آمیزه ای از ساحت های مختلف را درباره مناسبات دنیوی بشری، حیات جمعی، حقیقت انسانی و غایت مندی او مورد نظر قرار بدهیم و این امر نیازمند وارد کردن تفکر فلسفی در مطالعه سبک زندگی است.

همچنان که عنوان کردم اولین مسئله این است که ما نیازهای جامعه ایرانی را بدانیم و این امر نیازمند این است که به آیات قرآن مراجعه کنیم و ببینیم که از انسان چه می خواهد و چه حقیقی از انسان را طلب می کند سعادت و آرامش انسان را در گرو چه می داند؟

درست است که نیازهای دنیوی مهم است اما حقیقت این است که تنها بخش نخست و مرحله نیاز بشری دنیوی است. برای بومی کردن سبک زندگی باید دو پله مهم را طی کنیم و مرحله اول این است که از گامی که در غرب درباره سبک زندگی که به ظواهر دنیوی محدود است فراتر رویم و نیازهای عمیقتر انسان را جستجو کنیم که آن نیازها علاوه بر آرامش ظاهری موجب آرامش دورنی نیز می شود.

مرحله دوم این است که به حقیقت دینی مراجعه کنیم خداوند بیش از همه به سعادت و حقیقت انسان را در آیات قرآن ترسیم کرده و راه دست یافتن به آن را مطرح کرده و ما هیچ راهی نداریم جز اینکه بتوانیم آموزه های قرآنی و سنت اسلامی را مورد بازخوانی و مطالعه قرار دهیم.