این روان درد است نه دل درد!
افکار -

دل درد، سردرد، معده درد و هزار و یک درد دیگری که گاه و بیگاه سراغ تان می آید و با هیچ دارویی خوب نمی شود، تنها یک زنگ خطر است. این دردها می گوید ذهنتان آرام نیست و روانتان ا ز مشکل رنج می برد. به همین بهانه با دکتر مصطفی حمدیه، متخصص اعصاب و روان و فلوشیپ علوم اعصاب و سایکوسوماتیک، رئیس بخش اعصاب و روان بیمارستان طالقانی گفتگو کردیم، تا بدانیم بخاطر مشکلات روانمان چه دردهایی می کشیم. او که سال هاست به درمان بیماران و تربیت دانشجویان این حوزه مشغول است، معتقد است در دنیای امروز، اغلب دردهایی که سراغ آدم ها می آیند، بخاطر درگیری ه ای روانی ایجاد می شوند.

افراد چطور می توانند تفاوت میان بیماری های جسمی و روان تنی را در خود تشخیص دهند؟

سابقه خانوادگی اولین انگیزه ای است که می تواند افراد را وادار به بررسی بیشتر کند. اگر فرد در خانواده ای است که سابقه ابتلا به اضطراب، افسردگی و دیگر بیماری های روانی را دارد، باید نسبت به بررسی نشانه های بیماری در خودش حساس تر باشد. گاهی هم فرد به دنبال یک اتفاق استرس زا، علائم عصبی ای را از خود بروز می دهد و حتی با فروکش کردن دلایل اضطراب هم، نشانه های فیزیکی ای در بدنش بروز پیدا می کند؛ نشانه هایی از قبیل تنگی نفس، اضطراب مزمن، سردرد و ناراحتی های گوارشی که با تجربه اضطراب شروع می شود و مدتی بعد از محو شدن تنش ها از بین می رود، می تواند نسبت به این موضوع به فرد هشدار دهد.

درمان این بیماری ها چقدر زمان نیاز دارد؟
گاهی به دلیل استرس، ارگانی از بدن دچار مشکل می شود. چون در این افراد، بیماری مزمن است، فرد باید مدتی دارو درمانی کند تا علائم حاد بدنی اش را با کمک داروو درمان کند. اما از آنجا که نشانه های فیزیولوژیک بیماری ها، به دلیل مشکلاتی در محیط زندگی فرد به وجود آمده اند، فرد باید برای سازگاری با عوامل محیطی، درمان روانشناختی را هم آغاز کند و مدتی مشاوره بگیرد.

بیماری های روان تنی با چه علائمی خود را نشان می دهد؟

بیماری های روان تنی(سایکوسوماتیک) به مشکلاتی گفته می شود که با نشانه های بیماری های بدنی شروع می شود و جسم را درگیر می کند اما منشا اصلی آنها مشکلات روانی است. بیماری های گوارشی، ترش کردن، احساس سردرد، احساس نفخ و… از شایع ترین مشکلات روان تنی در کشور ماست. بیماری که به دلیل مشکلات روانی گرفتار بیماری های جسمی شده باشد، معمولاً با تظاهرات جدی بدنی روبرو می شود و وقتی برای بررسی مشکل به دکتر مراجعه می کند، متخصص هیچ مشکل جدی جسمی ای را در او نمی تواند تشخیص دهد و درمان جسمی بیماری نمی تواند مشکلات او را برطرف کند.

بیماری های روان تنی چه افرادی را بیشتر درگیر می کند؟
بیماری های روان تنی در افراد ۲۰ تا ۴۰ سال، بیشترین رواج را دارد. ژنتیک و سابقه خانوادگی می تواند یکی از اصلی ترین دلایل ابتلا به این بیماری ها باشد. برای مثال در یک خانواده، اغلب افراد زمانیکه مضطرب می شوند، معده درد می گیرند. این معده درد یک بیماری خانوادگی نیست بلکه مشکل روان تنی است که در همه افراد خانواده به این شکل بروز پیدا می کند.

اما در برخی موارد ناآگاهی فرد و اطرافیانش باعثدرمان های طولانی مدت و بی نتیجه می شود. برای مثال یکی از بیمارانی که به من مراجعه کرد، سال ها به عنوان یک بیمار مبتلا به صرع شناخته شده بود و حتی برای این بیماری مدت ها تحت درمان قرار گرفته بود. او زمانیکه دچار استرس می شد، حالتی شبیه به غش پیدا می کرد، نفس نفس می زد، بدنش سست می شد، و روی زمین می افتاد. همه خانواده او گمان می کردند مبتلا به صرع است و برای درمانش، حتی به بستری کردن او هم متوسل می شدند. این در حالی بود که بیماری چنین بیماری ای را نداشت.

گرچه او سال ها برای صرع دارو خورده بود اما زمانیکه به روانپزشک مراجعه کرد، متوجه شد که غش کردن او نه نشانه سرعت بلکه یک بیماری روان تنی است. یعنی با تجربه فشار روانی، بدن این فرد چنین واکنشی را از خود نشان می داد و تنها با درمان روانشناختی و روانپزشکی می شد این بیمار را از شر این حمله ها راحت کرد.

گاهی کودکان هم از بروز مداوم دردها و برخی مشکلات دیگر شکایت می کنند. آیا آنها هم در حال تجربه بیماری های روان تنی هستند؟
این رفتار در کودکان بیشتر از آنکه به بیماری های روان تنی مربوط باشد در گروه تمارض جای می گیرد، یعنی کودک برای جلب توجه اطرافیانش برخی بیماری ها را تقلید می کند. برای مثال مدام می گوید سردرد دارد و در حالیکه چنین دردی را تجربه نمی کند، علائمش را تقلید می کند. در این کودکان دریافت نکردن توجه کافی دلیل اصلی این رفتار است و واکنش درست پدر و مادر می تواند این مشکل را حل کند. گاهی هم کودک به طور ناخودآگاه، مدل بیماری ای که در یکی از بستگان دیده است را بازسازی می کند و تا جایی پیش می رود که خودش را واقعاً بیمار می داند. این بازسازی هم شکل دیگری از تمارض است که در پاسخ به برخی کمبودها و به طور ناخودآگاه شکل می گیرد.

افراد چطور می توانند از بیماری خود مطمئن شوند؟
بیمار باید نسبت به تغییراتی که در شرایط جسمی و زندگی اش اتفاق افتاده است حساس باشد. معمولاً بیماری های روان تنی با نشانه هایی همراه است: برای مثال فرد دچار مشکلاتی در خواب می شود، تمام روز احساس نگرانی و دلشوره دارد، زود خسته می شود و توانایی اش در انجام کارهای روزانه پایین آمده است، حافظه اش خوب عمل نمی کند و موضوعات ساده را فراموش می کند.

این نشانه ها تنها برخی از علائمی است که با بیماری های روانی همراه می شود و بیمار در کنارشان، مشکلات جسمانی ای را تجربه می کند که باید برای درمانشان به روانپزشک مراجعه کند. سندرم خستگی مزمن، یکی از علائم افسردگی است. ممکن است فردی که دچار این مشکل شده است، علائم دیگری را همراه با آن تجربه نکند و تنها گلایه اش، خستگی زودرس باشد. این افراد برای بازیافتن انرژی شان، اول باید مدتی دارو درمانی را تجربه کنند تا توانایی شان را تا حدودی برگردانند و بعد از آن می توانند با روان درمانی، مشکل اصلی ای که دلیل خستگی هایشان بوده را بشناسند و آن را درمان کنند.

دلیل شیوع این بیماری ها در سال های اخیر چیست و شایع ترین بیماری های روان تنی در کشور ما کدام است؟
استرس در جوامع بیشتر شده است به ویژه در جوامع شهری و صنعتی، مشکلات اقتصادی و بسیاری دیگر از عوامل استرس زا باعثبروز بیشتر بیماری های روان تنی شده و افراد را آسیب پذیرتر کرده اند. شایع ترین این بیماری ها، مشکلات گوارشی، قلبی و مغزی هستند و علائمی مثل سردردهای شدید، سرگیجه و خالی شدن داخل سر از مواردی است که بیماران شکایت زیادی از آنها دارند.

این نشانه را در کودکان چطور می توان تشخیص داد؟
والدین باید نسبت به رفتارهای فرزندانشان و تغییرات رفتاری آنها کمی حساس تر باشند، اگر آنها متوجه شدند که حالات فرزندشان تغییر کرده، بی قرارتر و شلوغ تر شده، ناآرام است و میل به تخریب کردن اشیا در او بالا رفته، می توانند در مورد دلایل این تغییرات و درمان آن با یک روانشناس یا روانپزشک کودک مشورت کنند. کم اشتهایی و اختلال خواب که معمولاً به شکل پریدن از خواب در کودکان بروز پیدا می کند را هم می توان از نشانه هایی دانست که از شروع ناراحتی های اعصاب و روان در بچه ها خبر می دهد.

چه زنگ خطرهایی باید والدین را نسبت به ابتلای فرزندشان حساس تر کند؟

اگر ازدواج فامیلی باشد، ژنتیک نقش بیشتری را بازی می کند و افراد در صورت وجود چنین بیماری هایی در اعضای خانواده شان می توانند نسبت به مشاهده نشانه های آن حساس تر باشند. از طرف دیگر، حتی در ازدواج های غیرفامیلی، اگر هر دو طرف یا یکی از آنها پیش زمینه این مشکلات را در خود داشته باشد، والدین باید بیشتر از دیگران نگران مشاهده این نشانه ها در فرزندشان باشند.

آیا ممکن است بعد از تمام شدن دوره درمان، بیماری مجدداً برگردد؟

اغلب بیماری های روانپزشکی حتی در دوره درمان و پس از آن هم، معمولاً در دوره ای از سال بروز پیدا می کند. در برخی از این بیماران هر سال یک بار و در برخی دیگر هر چند سال یک بار، علائم بیماری دوباره مشاهده می شود اما برگشتن بیماری از فردی به فرد دیگر و از بیماری ای به بیماری دیگر متفاوت است. اگر ما در جریان درمان، احساس کنیم که فرد مستعد برگشتن بیماری است، مقداری از داروها را برای مدتی نگه می داریم و حتی در صورت از میان رفتن علائم هم، داروها را به طور کامل قطع نمی کنیم. بیمارانی که به اختلال دو قطبی مبتلا هستند و افرادی که به دلیل اسکیزوفرنیا و برخی از انواع افسردگی تحت درمان بوده اند به احتمال بیشتری با برگشتن نشانه ها روبرو می شوند. به همین دلیل این افراد باید مدت طولانی تری دارو مصرف کنند و حتی زمانی که احساس می کنند بهبود پیدا کرده اند هم نباید داروها را به طور کامل قطع کنند. اما این مسئله در همه بیماران وجود ندارد.

آیا در اغلب بیماری های روان تنی، درمان سال ها و حتی تا پایان عمر طول می کشد؟
درمان بیماری های روانی و روان تنی در مراحل اولیه بروز بسیار آسان تر است. افرادی که زود نشانه های بیماریشان را تشخیص دهند و برای درمان اقدام کنند، اغلب در دوره کوتاهی می توانند بیماریشان را درمان کنند و به زندگی طبیعی باز گردند. اما متاسفانه، بسیاری از افراد در این موارد آگاهی لازم را ندارند و گاهی هم گمان می کنند که به تنهایی از پس این بیماری ها بر می آیند به همین دلیل آنها بسیار دیر به متخصصان مراجعه کرده و کار را برای خود و پزشک شان دشوار می کنند.

منبع: سيب سبز