از میوه فروشی به بازیگری رسیدم!

به گزارش افکارنیوز، حسین عابدینی از چهره های مستعد عرصه بازیگری است که این حرفه را با علاقه زیادی شروع کرده و با علاقه بیشتری دنبال می کند. او به تازگی در مجموعه بیدارباش در نقش رضا ظاهر شده و به همین بهانه گفت و شنودی با وی داشتیم که نتیجه اش را می خوانید.

حسین عابدینی در یک نگاه:
متولد: ۱۳۵۹ زنجان
تحصیلات: دانشجوی رشته کارگردانی علمی کاربردی دانشگاه تهران

از میوه فروشی به بازیگری رسیدم

زمانی که در زنجان زندگی می کردیم، وقتی دانش آموز کلاس اول ابتدایی بودم، یک روز معلم مرا کتک زد. من هم از مدرسه فرار کردم و دیگر به مدرسه نرفتم. وقتی با خانواده از زنجان به کرج آمدیم، در یک میوه فروشی مشغول کار شدم. سال ۷۳ یا ۷۴ بود که مجید مجیدی برای ساخت فیلم سینمایی پدر دنبال دو بچه زرنگ می گشت، فصل تابستان بود و حدود ۳۰۰ بچه با استفاده از تعطیلات تابستانی در یک بازار میوه و تره بار در میدان کرج کار می کردند من ۱۲ ساله و پسری شر و شیطان بودم همشهری هایم در آنجا کار می کردند و من از نظر خودم رئیس بچه ها بودم. اگر دعوا می شد و بچه شروری با یکی از بچه ها دعوا می کرد و او را کتک می زد با آن بچه شرور درگیر می شدم، یک روز نزدیک ظهر دیدم که در گوشه ای از بازار خیلی شلوغ است با سر به داخل جمعیت رفتم و دیدم که دارند فیلمبرداری می کنند. رو به فیلمبردار کردم و گفتم آقا از من هم فیلمبرداری کنید؟ پرسید اسمت چیست و چند سال داری؟ من برای اینکه آنها را سر کار بگذارم اسم و سن واقعی خودم را به دروغ گفتم و آدرس غلطی هم به آنها دادم.

فردای آن روز مجید مجیدی تستی را که از من گرفته بودند، دیده و مرا برای نقش پسندیده بود. دستیار مجیدی برای بازی در فیلم دنبالم آمد، اما چون من آدرس را اشتباه داده بودم، پیدایم نکرد. یک روز که توی مغازه ایستاده بودم مجیدی و دستیارش آمدند صاحب کارم که مردی باسواد بود، از مجیدی و دستیارش با چای و هندوانه پذیرایی کرد و من با خودم فکر کردم حتماً آنها آدم های مهمی هستند که کارفرمایم تحویلشان می گیرد. وقتی آنها تصمیم به رفتن گرفتند، ‌ صاحب کارم به من گفت: همین الان با این آقایان به دفتر فیلمسازی برو و با آنها همکاری کن. وقتی به دفتر فیلمسازی رفتیم، مجید مجیدی از من خواست که فریاد بزنم و هندوانه را بفروشم، من هم آن کار را انجام دادم. دردسرتان ندهم، مجیدی با من به خانه مان آمد، اجازه کار کردن مرا از پدر و مادرم گرفت و اینجوری بازیگر شدم. بعد در سریال «بچه های مدرسه همت» کار کردم و بعد، کارهای دیگر. تا اینکه در جشنواره فیلم فجر به خاطر بازی در فیلم سینمایی «پدر» از بازی من تجلیل شد و سینما فارابی هم چهار سکه به من جایزه داد. چند پیشنهاد کار به من شد و…

بازی در نقش های منفی را بیشتر دوست دارم

من بیشتر دوست دارم در نقش های منفی بازی کنم، اما متاسفانه در سینما و تلویزیون، هیچ کارگردانی این ریسک را نمی کند که بدون سابقه قبلی به آدم نقش بدهد و به طور معمول، همه به بازیگر پیشنهاد نقشی را می دهند که در گذشته بازی کرده و مورد استقبال قرار گرفته است. در حالیکه من معتقدم یک بازیگر باید توانایی خود را در ژانرهای جدی، کمدی، اکشن و… به نمایش بگذارد و فقط هم در صورتی می تواند این کار را انجام بدهد که کارگردان ها با او همکاری کنند.

تا فیلمنامه را نخوانم، قرارداد نمی بندم

وقتی مرا برای بازی در فیلم و یا سریالی دعوت می کنند اولین کاری که می کنم خواندن فیلمنامه است و وقتی می گویند ما متاسفانه فیلمنامه نداریم با جدیت می گویم من هم نمی توانم با شما قرارداد ببندم شما فیلمنامه را آماده کنید و برایم بفرستید تا من هم با شما قرارداد ببندم. آنها می گویند ما از توانایی شما با خبریم و ایمان داریم که شما می توانید این نقش را بازی کنید، اما من قبول نمی کنم و می گویم دوست دارم فیلمنامه را با دقت بخوانم و بدانم این نقش چقدر جای کار دارد و تا چه اندازه می توانم روی نقش مانور بدهم.

مردم دوستم دارند

چند سالی است که در سینما و تلویزیون فعالیت می کنم خدا را شکر وقتی به مکان های عمومی می روم چون سعی نکرده ام زیاد در تلویزیون حضور داشته باشم و به طور معمول هم در فیلم ها و سریال های خوب بازی کرده ام مردم دوستم دارند و وقتی در خیابان راه می روم و مردم مرا می بینند، با اشتیاق در مورد کارهای آینده ام سوال می کنند.

به خاطر لهجه ام به من پیشنهاد کار می دهند

در کودکی پسر بچه ای شیطان و پرحرف و اهل بگو و بخند بودم، اما حالا بسیار گوشه نشین و خجالتی هستم و وقتی جلو دوربین می روم، همه تعجب می کنند که چطور می توانم جلوی دوربین بلبل زبانی کنم! خودم هم جواب این سوال را نمی دانم، اما هر وقت جلوی دوربین نقشی ایفا می کنم تبدیل به یک حسین عابدینی دیگر می شوم.

من دو برادر دارم که هیچ کدام لهجه ندارند، اما من سعی کرده ام لهجه زنجانی ام را حفظ و تقویت کنم. دوستانم به من گفتند که لهجه برایم در بازیگری امتیاز است و از من خواستند لهجه ام را حفظ کنم. بیشتر بازیگران فیلم ها و سریال ها به فارسی حرف می زنند، اما اگر یک بازیگر، با لهجه آذری یا اصفهانی حرف بزند، حرف هایش به دل می نشیند. خدا را شکر که همیشه هم به خاطر نوع بازی و لهجه ام به من پیشنهاد کار داده شده.

خانواده جوان/ شماره ۱۸۹/ اسفند ماه ۹۱/ صفحه ۳۹