ایستگاه آخر قتل با قرص برنج

به گزارش افکارنیوز، رد اتهامات در دادگاه از سوی زنی که همسر صیغه ایاش را با قرص برنج کشته بود به کمکش نیامد و با صدور حکم قصاص از سوی قضات یک قدم به چوبه دار نزدیک شد. به گزارش خبرنگار قانون، همزمان با گذشت چند روز از ناپدید شدن حسین ۴۱ ساله همسر او مرداد ماه سال گذشته به اداره آگاهی مراجعه کرد و گفت: در این چند روز زن ناشناسی چندین بار با من تماس گرفته و در حالی که خودش را به عنوان همسر دوم حسین معرفی میکند ادعا میکند که حسین آخرین بار ۳۱ تیر در حالی که وضعیت خوبی نداشته به منزل او مراجعه و درخواست کرده تا این زن او را به بیمارستان ببرد. با توجه به گفتههای همسر حسین تحقیقات از زنی که ادعا میکردهمسر دومش است آغاز شد. مریم ۳۹ ساله در اظهارات اولیهاش عنوان کرد که بعد از بردن حسین به بیمارستان یک خودروی پرشیا با ۴ سرنشین منتظر حسین بودند و از آخرین باری که حسین را در مقابل در منزلش پیاده کرده دیگر از او خبری ندارد. پیدا نشدن هیچ اثر و سرنخی از سرنشینان پرشیایی که مریم ادعا میکرد باعث شد تا ماموران نسبت به ضد و نقیض گوییهای مریم شک کنند. در ادامه با کشف رد پای جوانی به نام یعقوب که با مریم ارتباط داشت راز قتل حسین برملا شد. همزمان با انجام تحقیقات از یعقوب، خبر پیدا شدن جسد حسین از سوی کلانتری ۱۰۷ کهریزک مخابره شد. براساس گزارش پزشکی قانونی علت مرگ حسین مسمومیت با قرص برنج عنوان شده بود. زمانی که مریم و یعقوب با شواهد رو به رو شدند لب به اعتراف باز کردند. مریم با ادعای اینکه به حسین تنها چند قرص خواب آور داده گفت: حدود سه سال پیش بود که با حسین آشنا شدم. طی این مدت حسین مرا تهدید میکرد که نباید ارتباط خودم را با او قطع کنم. روز حادثه او از من درخواست کرد تا به همراهش به پارک بروم و من نیز با او به پارک رفتم. از آنجایی که پیش از آن تصمیم به کشتن حسین گرفته بودم، تعدادی قرص خواب آور را که در کیف خود گذاشته بودم به عنوان دارو به حسین دادم. روز رسیدگی به این پرونده در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران که به ریاست قاضی همتیار برگزار شد مریم با انکار گفتههای خود مدعی شد که قرصها را از یعقوب گرفته بود تا حسین را بیهوش کند و فکر نمیکرد که این قرصها او را بکشد. او در این باره گفت: حسین از من میخواست که در حمل و انتقال مواد مخدر به او کمک کنم و من را تهدید میکرد اگر در این کار کمکش نکنم پسرم را بکشد. زمانی که با یعقوب در این باره صحبت کردم او به من این قرصها را داد تا به او بدهم. او به من گفت این قرصها او را بیهوش میکند تا بتوانم فرار کنم. اما حال او بد شد به همین خاطر مجبور شدم او را به بیمارستان ببرم. از بیمارستان که بیرون آمدیم دیدم از جیبش یک قرص در آورد و از من یک لیوان آب خواست. در ماشین وقتی در حال برگشتن بودیم دیدم که او دیگر نفس نمیکشد. اصلا قرصی که او را کشت من ندادم و خودش خورد. یعقوب نیز در ادامه با انکار تمامیگفتههای مریم گفت: من اصلا از رابطه او با حسین بیاطلاع بودم. او صبح روز حادثه من را به زور از خانه بیرون کشید و سوار ماشین کرد. وقتی که حسین را در ماشین در آن وضعیت دیدم شوکه شدم هر چه میپرسیدم جوابی نمیداد. فقط فهمیدم که مریم با سرعت زیاد ماشین را جایی نگهداشت در را باز کرد و حسین را از ماشین انداخت بیرون. من نه به او قرصی دادم و نه میدانستم که او همسر دوم حسین است. در ادامه قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند و برای مریم به اتهام قتل همسر صیغه ایاش حکم قصاص صادر کردند.