غروب از کار به خونه می رسه، بلافاصله لباسها رو در میاره و لباس راحتی می پوشه،



روزنامه رو باز می کنه و شروع به خوندن می کنه، خط به خط روزنامه رو خونده، حالا توجهش به تلویزیون جلب می‌شه، آخ جون امشب یه سریال و یه فیلم سینمایی خوب داره، حتماً باید تماشا کنم.

فیلمها رو می‌بینه، ساعت ۱۰شده، کانال رو عوض می‌کنه.

شبکه ۳ فوتبال داره، عجب فوتبالی! می‌شینه تماشا می‌کنه، ساعت ۱۱و وسط فوتبال، تازه یادش می افته نماز نخونده.

به سختی بلند میشه، به سرعت وضو می گیره و مشغول نماز میشه،

اما چه نمازی!

تلویزیون روشنه، گوشش به گزارش گزارشگر و در هر رکعت هم چند تا خمیازه..!

راستی فکر می‌کنید چه تعداد از ما این‌طور هستیم؟ چرا برای خیلی از ما نماز اولویت آخره؟ واقعاً با این خدای خوبی که ما داریم و این همه محبتی که به ما داره، آیا درسته که ما این‌طور نماز بخونیم؟

اگر نه روی دل اندر برابرت آرم

من این نماز حساب نماز نشمارم

ازین نماز ریایی چنان خجل شدهام

که در برابر رویت نظر نمیآرم

ز عشق روی تو من رو به قبله آوردم

و گرنه من ز نماز و ز قبله بیزارم

مرا غرض ز نماز آن بود که پنهانی

حدیثدرد فراق تو با تو بگذارم

و گرنه این چه نمازی بود که من با تو

نشسته روی به محراب و دل به بازارم

نماز کن به صفت چون فرشته ماند و من

هنوز در صفت دیو و دد گرفتارم