هماتاقي پس از ۶ ماه فرار از جنايت اتفاقي دوم عيد امسال بازداشت شد.این مرد پس از قتل هماتاقیش وسایل خانه را فروخته و به یکی از شهرهای مرزی گریخته بود. ۱۱صبح ۳۱ شهريورماه سال ۸۹ ماموران كلانتري ۱۰۹ بهارستان از طريق مركز فوريتهاي پليسي در جريان خبر كشف جسد درخيابان ۳۰ تير قرار گرفتند.با حضور ماموران كلانتري در محل و انجام تحقيقات مقدماتي مشخص شد مقتول مردي ۶۵ ساله به هويت همايون بوده كه توسط قاتل يا قاتلان احتمالي در داخل كمد ديواري خانه قرار داده شده است.

به گزارش ملت ما: با تایید خبر کشف جسد و ارتکاب جنایت بلافاصله موضوع به قاضی کشیک ویژه قتل، عوامل تشخیص هویت و تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام و به دستور شاهنگیان، بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار کارآگاهان اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی قرار گرفت.

جنایت قدیمی

با انتقال جسد کشف شده به پزشکی قانونی و بنا بر اعلام نظریه کارشناسی درباره تعیین زمان قتل، مشخص شد که قتل در حدود ۷ الی ۱۰ روز قبل از کشف جسد صورت گرفته است. در ادامه تحقیقات کارآگاهان و با توجه به کشف جسد توسط پسر مقتول، وی در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: «مدت ۳ سال است که مادرم بخاطر اعتیاد پدر به مصرف موادمخدر از او جدا شده و در طول این مدت نیز پدرم(مقتول) به همراه یکی از دوستانش به هویت «غلامرضا» که او هم به مصرف موادمخدر اعتیاد داشته و از همسرش متارکه کرده و در یک خانه مشترک و به صورت مجردی زندگی می‌کرد».

پسر مقتول درباره نحوه کشف جسد پدر خود به کارآگاهان گفت: «با وجود اعتیاد پدرم به مصرف موادمخدر، هر چند روز یک بار به او سر می‌زدم تا در صورتی که احتیاج به مواد غذایی دارد برای او تامین کنم تا اینکه چند روز از آخرین تماس پدرم با من گذشت و از او هیچ خبری نشد؛ برای همین به خانه او مراجعه کرده تا از سلامت او اطمینان پیدا کنم؛ زمانیکه وارد خانه شدم و در را باز کردم ناگهان بوی بسیار زننده‌یی را احساس کردم؛ ابتدا گمان می‌کردم که مواد غذایی فاسد شده است اما زمانیکه به دنبال پیدا کردن محل پخش شدن بو در حال وارسی داخل خانه بودم، به سمت اتاق خواب خانه کشیده شدم و آنجا بود که پس از باز کردن در کمد دیواری، جنازه پدرم را در حالی که در زیر رختخواب‌ها قرار داشت پیدا کردم».

با توجه به اظهارات پسر مقتول درباره «غلامرضا»، تحقیقات درباره این شخص آغاز شد. در تحقیقات انجام شده توسط کارآگاهان، اهالی مجتمع مسکونی ضمن تایید اظهارات پسر مقتول به کارآگاهان، عنوان داشتند: «مقتول و غلامرضا دایما با یکدیگر درگیری و کتک‌کاری داشته و این موضوع بارها باعثاعتراض آنها بوده است». در ادامه تحقیقات و با شناسایی خانواده غلامرضا و انجام تحقیقات از آنها مشخص شد که از ۷ سال گذشته همسر وی به علت اعتیاد شدید همسرش به موادمخدر از او جدا شده و در این مدت نیز هیچ ارتباطی با او نداشته است.

صاحبخانه چه گفت؟

در تحقیقات بعدی از صاحبخانه مقتول که در طبقه بالای واحد آپارتمانی محل کشف جسد سکونت دارد، وی به کارآگاهان گفت: مدت ۳ سال است که خانه‌ام را به همایون اجاره داده بودم و او نیز به همراه یکی از دوستانش به نام «غلامرضا» در آنجا زندگی می‌کردند؛ چند روز قبل از کشف جسد همایون داخل خانه بود که حدود ساعت ۴ صبح سر و صدای آنها مجددا بلند شد؛ وقتی به داخل راه‌پله‌ها رفتم، دیدم که سر و صدای آنها قطع شده و احتمالا درگیری آنها به پایان رسیده است تا اینکه بعد از چند روز غلامرضا به در خانه مراجعه کرد و گفت: «من و همایون تصمیم داریم تا از این خانه اسبابکشی کنیم»؛ از آنجایی که قرارداد اجاره خانه را با همایون تنظیم کرده بودم علت مراجعه نکردن وی را جویا شدم که غلامرضا گفت: «حال همایون خوب نبود و به من گفته تا وسایل را با وانت ببرم»؛ پس از آن دست‌نوشته‌یی را که مدعی بود همایون به او داده است به من نشان داد و از من درخواست مبلغ رهن خانه را کرد و من نیز که بخاطر همسایگان تصمیم داشتم تا هر چه زودتر افراد مناسبی را جایگزین آنها کنم بلافاصله مبلغ رهن خانه را تهیه کرده و با توجه به دست‌نوشته همایون آن پول را به غلامرضا تحویل دادم تا دیگر بهانه‌یی برای اسبابکشی آنها وجود نداشته باشد».

بازداشت هم‌اتاقی

با توجه به اطلاعات به دست آمده درباره غلامرضا و همچنین ناپدید شدن وی از زمان کشف جسد مقتول و سابقه درگیری‌های متعدد میان وی با مقتول، شناسایی و دستگیری وی در دستور کار کارآگاهان اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. کارآگاهان اداره دهم در ادامه تحقیقات خود و با وجود آنکه پس از ناپدید شدن غلامرضا هیچکس اطلاعی از سرنوشت وی نداشت، سرانجام پس از ماه‌ها تحقیقات تخصصی اطلاع پیدا کردند که غلامرضا از تهران متواری شده و در یکی از شهرستان‌های غرب کشور مخفی شده است. سرانجام با شناسایی مخفیگاه غلامرضا در یکی از روستاهای دورافتاده غرب کشور، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با اخذ نیابت قضایی به آن شهرستان رفته و متهم «غلامرضا»(۵۹ ساله) را دوم فروردین‌ماه سال ۹۰ در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل کردند.

اعترافات

غلامرضا که پس از دستگیری و باتوجه به مدارک ارایه شده از سوی کارآگاهان چاره‌یی جز اعتراف نداشت به کارآگاهان گفت: «۴ صبح شهریورماه سال گذشته بود که همایون از بیرون به خانه آمد؛ زمانی که وارد خانه شد وضع خوبی نداشت و متوجه شدم که مقدار زیادی مواد مصرف کرده است؛ زمانی که به وی اعتراض کردم با مقاومت وی روبرو شدم که من نیز عصبانی شده و یک سیلی محکم به صورتش زدم و او زمین افتاد و سرش به زمین خورد و دیگر بلند نشد؛ بعد از آن، حدود ۳ روز در داخل خانه بیهوش بود و پس از آن فوت کرد. وقتی دیدم که همایون کشته شده است. جنازه او را به داخل کمد منتقل کردم؛ با توجه به اینکه اطلاع داشتم همایون مبلغی را به عنوان پول ودیعه نزد صاحبخانه دارد و از سوی دیگر باید هرچه سریع‌تر از آنجا متواری می‌شدم و بایستی خانه را تخلیه می‌کردم تا پول را دریافت کنم جنازه را زیر رختخواب مخفی کرده و با اجاره‌نامه و دست‌نوشته‌یی که خودم آن را نوشته بودم به صاحبخانه مراجعه و موفق شدم پول را بگیرم؛ پس از تخلیه خانه، وسایل خانه را نیز به فروش رسانده و با پول ودیعه و وسایل خانه متواری شدم».

سرهنگ كارآگاه آريا حاجيزاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ، گفت: با توجه به اعترافات صريح متهم درباره ارتكاب جنايت، دستور بازداشت موقت متهم از سوي قاضي شاهنگيان، صادر و متهم جهت تحقيقات تكميلي در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفته است.