باخت خانه‌های اسباب‌بازی در رقابت با مهدها

به گزارشافکارنیوز،خانه‌های اسباب‌بازی یکی از بخش‌های اصلی سرای محلات است اما به نظر می‌رسد این نقش در محلات مختلف متفاوت است و مسائل مختلفی از جمله نزدیکی و دوری به بوستان‌ها، شیوه روابط همسایگی، منطقه محل سکونت(برای مثال منطقه ۲ در مقابل منطقه ۱۷)، نوع شغل والدین و بسیاری مقوله‌های دیگر بر عملکرد خانه‌های اسباب بازی و تمایل والدین برای بردن کودکان خود به خانه‌های اسباب بازی تاثیر خواهد گذاشت.

در بررسی که مرکز مطالعات شهرداری تهران انجام و در اختیار خبرگزاری دانشجویان ایران قرار داده است، سعی شده تا نقش و جایگاه خانه‌های اسباب بازی را در سه منطقه ۱۷،۷ و ۲ به عنوان مناطق جنوبی و محروم، میانی و متوسط و شمالی و مرفه تهران مورد مقایسه قرار دهد تا شکل مطلوبی از جایگاه و اهمیت خانه‌های اسباب بازی را در کلانشهر تهران بازنمایی کند.

کودکانی که سهم بیشتری از مادر و خانواده دارند


در منطقه ۱۷ و محله ابوذر تراکم خانوارها بیشتر از دو محله دیگر است، به طوری که بعد خانوار در این محلات ۴.۷ درصد است. بنابراین در این خانواده‌ها بزرگ کردن فرزندان و نگهداری از کودکان تنها بر عهده مادر نیست و سایر فرزندان خانواده نیز در نگهداری از کودکان همکاری می‌کنند. در این محلات غالبا روابط همسایگی و حتی خویشاوندی بسیار قدرتمندی وجود دارد که در تربیت فرزند اول خانواده نیز همکاری و کمک می‌کنند. ساختار محلات در این محله بیشتر طایفه محور است؛ بنابراین خانواده‌ها روابط اجتماعی با هم و با خویشاوندان خود دارند و از این رو کودکان به راحتی به همسالان خود دسترسی دارند و می‌توانند با هم به بازی بپردازند.

در اغلب خانواده‌های این محله و سایر محلات مشابه در منطقه ۱۷، تنها پدر خانواده شاغل است و از این رو مادر تقریبا تمام وقت خود را صرف پرورش و بازی با کودک می‌کند. بنابراین از نظر غالب مادران این محله کودکان آنان تمایل چندانی به یک محیط بسته مثل خانه اسباب‌بازی ندارند و حتی ممکن است حوصله خود را در این مکان هم از دست بدهند.

میزان تمایل کودکان به بازی‌های کامپیوتری در این محلات اندک است و اغلب خانواده‌ها حتی دسترسی به چنین امکاناتی هم ندارند.

کودکان مناطق جنوبی به جای خانه اسباب‌بازی، پارک می‌خواهند

خانه‌های اسباب‌بازی بی‌رونق در مناطق محروم


تنها معضل بزرگی که بسیاری از افراد در حین مصاحبه‌ها به آن اشاره داشتند، ‌ عدم دسترسی به فضاهای سبز و مکانی برای بازی دسته جمعی برای کودکان است. در این محلات مادران شبکه‌ها و پیوندهای اجتماعی بسیار محکمی را شکل داده‌اند و به شکل مقتضی همه برنامه‌ها را سازماندهی می‌کنند و نحوه تفریحات آنان هم اغلب به صورت دسته جمعی است و از این رو فرزندان آنان هم از این مزایای دسته جمعی بودن بهره‌مند می‌شوند. بنابراین به نظر می‌رسد که در این محله و محلات مشابه استقبال چندان خوبی از خانه‌های اسباب بازی به عمل نیامده است. یکی از مادران به خوبی عدم استقبال از این خانه‌های اسباب بازی را این‌گونه بیان می‌کند: «خانه اسباب بازی محله هیچ‌گونه امکاناتی ندارد و یک محیط کاملا بسته است که تنها خوبی‌اش هم این است که بچه‌ها دور هم جمع می‌شوند. ضمنا هزینه‌ای که برای بازی کودکان در اینجا می‌گیرند بسیار بالا است. من ترجیح می‌دهم که فرزند با بچه‌های همسایه و فامیل بازی کند تا اینکه به یک جای ناشناخته بیاید که هیچ یک از بچه‌هایش را نمی‌شناسد».

واقعیت این است که هیچ یک از خانواده‌ها به طور منظم فرزندان خود را به خانه اسباب بازی نمی‌برند و بنابراین روابط دوستی بین آنان شکل نمی‌گیرد. از سوی دیگر امکانات مناسبی در این محلات وجود ندارد و حتی برنامه ریزی و تبلیغات مناسبی هم برای استفاده از خانه اسباب بازی در این محلات صورت نمی‌گیرد. لزوم پرداخت وجه نقد از سوی خانواده‌ها برای استفاده از خانه‌های اسباب بازی عامل مهم دیگری برای عدم تمایل به استفاده از خانه اسباب بازی در این محلات بوده است. از جمله موارد مهم دیگری که به آن اشاره شده است عدم استخدام مربی مناسب برای خانه‌های اسباب بازی است.

امکاناتی که گران تمام می‌شود


آنچه که در منطقه ۷ و محله گرگان در مورد خانه‌های اسباب بازی اتفاق می‌افتد بسیار متفاوت‌تر از محله ابوذر غربی است. مردم این محله عمدتا متعلق به طبقه متوسط هستند و سبک زندگی و فراغتی آنان متفاوت از منطقه ۱۷ است. تعداد بیشتری از زنان این محله به نسبت ابوذر غربی شاغل هستند و تراکم جمعیت در این خانواده‌ها کمتر است. دسترسی و آشنایی آنان با کامپیوتر و نرم افزارها و بازیهای کامپیوتری بسیار بالا است و مصرف کنندگان اصلی این محصولات محسوب می‌شوند.

استقبال از خانه‌های اسباب بازی در این محله به نسبت قبلی بهتر است، امکانات بهتری در این سراها وجود دارد، با این وجود بسیاری از مادرانی که فرزندان خود را آنجا می‌برند، از امکانات بسیار ناراضی هستند و معتقد هستند که پولی هم که بابت استفاده کودکانشان از خانه اسباب بازی می‌پردازند، بسیار زیاد است.

باخت خانه‌های اسباب بازی در رقابت با مهد‌ها


اما در این محله و سایر محلات مشابه یک رقیب بسیار جدی در برابر خانه‌های اسباب بازی وجود دارد که اغلب خانواده‌ها را به سوی آن جذب کرده است. در محله گرگان و محلات مشابه مهدهای کودک بسیار زیادی وجود دارد. این مهدها معمولا امکانات بسیار خوب و مناسبی دارند(به علت رقابتی بودن) و یکی از دلایل بسیار مهم تمایل به این مهدها شاغل بودن والدین است. آنها، کودکان خود را به مهدها می سپارند و این مهدها علاوه بر ارائه امکانات بازی مناسب و مربیان مجرب، مسئول نگهداری کودکان نیز هستند، در حالی که در سرای محلات تنها برای ساعات محدودی از کودکان مواظبت می‌کنند.

همچنین ساعات کاری سرای محله مطابق با ساعات اداری است و برای مثال در بعد از ظهرها، تعطیل است مسئله مهم‌تر این که بسیاری از خانواده‌ها در این محله – همچون محله ابوذر غربی – حتی اطلاعی از احداثو یا کارکردها و امکانات سرای محله و خانه اسباب بازی ندارند و عدم اطلاع رسانی و یا عدم امکانات مناسب برای اطلاع رسانی را می‌توان از مهم‌ترین دلایل خلوت بودن خانه‌های اسباب بازی در این محله ذکر کرد.

خانه‌های محقر اسباب بازی و کودکان مرفه


جایگاه خانه‌ اسباب‌بازی‌های مستقر در سرای محلات در محلات مرفه شهر، بسیار متفاوت‌تر از دو منطقه قبلی است. وضعیت مطلوب اقتصادی خانواده‌ها در محله سعادت آباد، ‌ باعثشده است که فرزندان آنها همه گونه وسایل بازی متفاوت را در اختیار داشته باشند. میزان گرایش و دسترسی به کامپیوتر و بازیهای کامپیوتری در این محله بسیار بالا است و این امر باعثشده است که خانه‌های محقر اسباب بازی(از نظر خانواده‌های این منطقه) جذابیت چندانی برای کودکان نداشته باشد. اغلب خانواده‌ها ترجیح می‌دهند تا فرزندان خود را به مهدکودک‌های مجلل و مجهز با مربیان مجرب بفرستند و حتی در برخی موارد برای کودکان خود پرستار خانگی می‌گیرند.

خانواده‌ها در این گونه محلات غالبا سعی می‌کنند به صورت مرتب فرزندان خود را به مکان‌های تفریحی همچون باغ وحش پارک‌های بزرگ شهر، شهر بازی‌ها و … ببرند. با وجود کامپیوتر و سایر بازی‌های رایانه‌ای، سایر اسباب بازی‌های حرکتی نیز در اختیار کودکان قرار دارد. با این وجود در این محلات بازی‌های گروهی زیادی توسط کودکان صورت نمی‌گیرد. مادران معتقدند که کودکانشان آنچه را مورد نیاز است در اختیار دارند به باور آنها محیط‌های شهری و بازی‌های گروهی متداوم ممکن است امنیت چندانی برای کودکان‌شان نداشته باشد.

در مورد پیامدهای مثبت خانه اسباب‌بازی در سه محله می‌توان ارزیابی‌های زیر را به عمل آورد. در وهله اول همه این تاثیرات، ضرورتا پیامدهایی مثبت هستند، اما وضعیت آرمانی و وضعیت فعلی آن در محلات مختلف، متفاوت است. بنابراین برای مثال وضعیت آرمانی در میزان استقبال از خانه اسباب‌بازی در محلات بالا شهر همچون سعادت آباد به دلیل امکانات تفریحی و وضعیت اقتصادی مناسب خانوار، متوسط است، که وضعیت فعلی آن کم پیش‌بینی شده است. همچنین وضعیت آرمانی در محله‌های میانی شهر زیاد و در محلات پایین شهر خیلی زیاد است، ‌ اما وضعیت فعلی در هر دوی آنها متوسط است.

مسئله دیگر این است که در این خانه‌ها، اسباب بازی‌ها بر اساس تفکیک سنی و حتی جنسی کودکان وجود ندارد و همه کودکان از سنین ۲ تا ۷ سال مجبور هستند با هم بازی کنند که چندان مناسب نیستند

تاثیر مثبت بعدی اجتماعی کردن کودکان است که این گزینه متاثر از میزان استقبال از خانه اسباب بازی است و پیش‌بینی می‌شود بیشترین تاثیرش را بر محلات پایین شهر بگذارد. رشد جسمی و حرکتی کودکان در این سرای محلات به علت کمبود جا و کوچک بودن خانه‌های اسباب بازی، عمدتا پایین است(به ویژه در محله سعادت آباد). تاثیر خانه اسباب بازی در کاهش انزوای اجتماعی و افزایش نشاط اجتماعی در کودکان نیز بالطبع متاثر از میزان استقبال کودکان و خانواده‌های آنان از خانه اسباب بازی است، به همین دلیل به نظر می‌رسد که در محلات ابوذر و گرگان تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد.

همچنین در مورد درونی سازی مشارکت در کودکان به نظر می‌رسد که تاثیر آن در محله ابوذر بیش از سایر مناطق باشد. طبق مطالعات صورت گرفته، محلات پایین شهر از توان مشارکتی اندکی برخوردار هستند و این امر عمدتا به عدم آموزش مناسب برمی‌گردد. بنابراین خانه اسباب‌بازی به عنوان یک مکان آموزشی مناسب برای کودکان می‌تواند مشارکت را در کودکان این محلات درونی سازد. اما در محلاتی همچون سعادت آباد توان مشارکتی بالا است و خانه اسباب بازی تنها به عنوان یکی از مواردی که مشارکت را درونی می‌کند، محاسبه خواهد شد.

بسیاری از مادران و به خصوص در محلات پایین شهر و محله گرگان مجبور هستند بیشتر وقت خود را صرف نگهداری از کودک کنند و وقت فراغت چندانی برای آنان باقی نمی‌ماند اما خانه اسباب بازی باعثمی‌شود که آنان تا حدودی وقت فراغت به دست آورند.

خانه‌های اسباب بازی محیط بسیار کوچکی هستند که فقط تعداد اندکی از کودکان را می‌تواند در خود جای دهد. حتی در هنگام بازی کردن نیز اجازه سر و صدا و فریاد را به کودکان نمی‌دهند

در این بررسی به محدودیت‌های دیگر خانه‌های اسباب بازی اشاره شده و تاکید می کند: خانه‌های اسباب بازی محیط بسیار کوچکی هستند که فقط تعداد اندکی از کودکان را می‌تواند در خود جای دهد. حتی در هنگام بازی کردن نیز اجازه سر و صدا و فریاد را به کودکان نمی‌دهند. چون به اعتقاد متولیان این کار باعثبرهم خوردن تمرکز افراد می‌شود که در کتابخانه مشغول مطالعه هستند و یا سایر برنامه‌ها و کلاس‌های آموزشی را مختل می‌کند. تنها مزیت آن برای مادران این است که کسانی که برای آوردن فرزندان خود به سرای محله مراجعه می‌کنند هنگام بازی کودکان، در کلاس‌های سرای محلات شرکت می‌کنند.

مسئله دیگر این است که در این خانه‌ها، اسباب بازی‌ها بر اساس تفکیک سنی و حتی جنسی کودکان وجود ندارد و همه کودکان از سنین ۲ تا ۷ سال مجبور هستند با هم بازی کنند که چندان مناسب نیستند.

به نظر میرسد برای جلوگیری از ادامه خلوت بودن خانههای اسباببازی مجهز کردن بر اساس ردههای سنی، اختصاص محیط بزرگتر، کاهش هزینهها بر مبنای وضعیت اقتصادی و معیشتی محلات، افزایش ساعت کاری برای مادران شاغل و اطلاع رسانی مناسب ضروری است.