از تردد ماشین هایی که خیابان سنایی را به سمت پایین می آیند، می فهمیم که ترافیک خیابان مطهری سنگین است، میانه راه پلیس ایستاده و رانندگان متخلف را جریمه می کند، کمی بالاتر راننده خودرویی که در آن سواریم به ماشین ها هشدار می دهد پلیس در انتظارآنها است و حالا بازگشت این خودروها نیز این خیابان را هم قفل می کند.

به گزاش مهر، تمام حواس راننده به این است که نکند یکی از این متخلفان جریمه شود. هنوز به چهار راه نرسیده ایم که چراغ زرد می شود و خودروی جلویی می ایستد. دوباره راننده ما از اینکه ۶۰ ثانیه باید پشت چراغ معطل بماند عصبانی می شود.

چندی پیش پیش معاون حمل و نقل و ترافیک شهر تهران خبر داده بود که از بودجه نقدی این معاونت ۱۰ درصد به آموزش فرهنگ ترافیک اختصاص می باید. بودجه امسال این معاونت یک هزار و ۴۲۶ میلیارد تومان است که ۵/۶۲ درصد آن بودجه نقدی است.

اما آیا با این روحیه که مدافع مجرمان رانندگی است می توان امیدی به اصلاح فرهنگ ترافیکی شهروندان داشت. سید جعفر تشکری هاشمی در این رابطه به خبرنگار مهر می گوید: همین مثال ها دلیلی است بر اضطرار فعالیت در حوزه فرهنگ ترافیک. این رفتارها نشان می دهد ما شدیدا باید روی این موضوع کار کنیم. درست مانند بیمار بدحالی که همه آثار بیماری را می بینند و هرچه سریعتر باید در جهت درمانش برآمد. وقتی به جای آنکه به متخلفی بگویند این حرکت تو قبیح است تشویقش هم کنند، یعنی این بیمار وضعیتش بسیار حاد شده است وما باید با تمام قوا در عرصه کار فرهنگی وارد شویم و مطمئنا آثار مثبت این حضور را هم خواهیم دید، حتی اگر در حد اندکی تغییر کند. نباید غفلتی که در طول سالهای طولانی داشه ایم استمرار پیدا کند.

اما می توان با دو واحد درسی آموزشهای محدود رانندگان رفتارهای ترافیک شهروندان را تغییر داد. شهروندانی که برای فرار از قانون از ترفندهایی خلاقانه چون مخدوش کردن پلاک با آدامس، باز کردن صندوق عقب خودرو استفاده می کنند.

تشکری هاشمی درباره برنامه های آموزش فرهنگ ترافیکی می گوید: ما برای بیان ضرورتها و مشکلات دست استمداد به سوی همه بلند کرده ایم. از شهروندان تا مدیران و مسئولان از مراکز دینی و مذهبی تا مراکز قضایی و قانونی. از هنرمندان و از صاحب نظران این حوزه و دیگر حوزه ها تقاضا همکاری کرده ایم. هرچند عدم همکاری این گروه ها سبب بی انگیزی ما نمی شود بلکه انگیزه ما بیشتر می شود که خلا موجود را با توان بیشتر پر کنیم.

او احداثپارک آموزش ترافیک، اعزام تیم های آموزشی به مدارس، انتشار سه مجله ترافیکی و برنامه های آموزشی در صدا و سیما و رسانه های مکتوب را از جمله برنامه هایی می داند که در این زمینه اجرایی شده است و می گوید: قصد داریم در حوزه سینما نیز ورود پیدا کنیم و ارتباط بیشتر با مراکز دینی و اعلما نیز برقرار کرده ایم. همانطور که در زمان زلزله همه مردم برای رفع آسیبهای ناشی از آن ایفای نقش می کنند یا اگر بیماری واگیردار شود برای مهار آن همه بسیج می شوند امروز معضلات ترافیکی ما نیز مشارکت همه مردم را می خواهد.

او در ادامه می گوید: براساس آمارها تعداد کشته شدگان زلزله ژاپن از تعداد کشته شدگان کل تصادفات ما کمتر است. مجروحین این حادثه نیز به مراتب از مجروحان سالانه ما کمتر است. تمام دنیا به آسیب دید گان زلزله ژاپن توجه کردند و با تمام توان به این مساله ورود پیدا کردند. آیا کشته شده گان تصادفات رانندگی در کشور نیاز به این توجه ندارد؟ چه کسی تضمین می کند ما جز چند صد هزار مجروح حوادثرانندگی نباشیم؟ زلزله بم و ژاپن تاثیرات عمیقی بر جامعه گذاشت و همه سعی کردند آثار زیان بار آن را کاسته و مردم را به زندگی بازگردانند. مشکل ترافیک نیز نیاز به همین توجه را دارد.



اگر حادثه های بزرگ رانندگی را بررسی کنیم عامل اصلی بیشتر این تصادفها رفتارهای انسانی است. در بسیاری از تصادفات سنگین متوجه می شویم افراد قانون را نادیده گرفته اند که اگر این ناهنجاریها و لج و لجبازی های نبود بسیاری از حوادثقابل پیشگیری بود. با کمی سخاوت و گذشت می توان جلوی بسیاری از حوادثرا گرفت.

این نکته ای است که تشکری هاشمی نیز با آن موافق است و می گوید: مساله اصلی رفتارهای ما است ولی این بدان معنا نیست که سازندگان خودروها و راهها مسئولیتی در تصادفات ندارند.

خودروهایی که کمربند ایمنی آنها در نقش گیوتین عمل می کند و ترمزهایی که نمی توان در روزهای بارانی به آنها اعتماد کرد به راحتی و با وجود اعتراض های پلیس همچنان تولید می شوند. در این بازار پر تقاضا، خودرو سازان همچنان پر قدرت به کار خود ادامه می دهند.

تشکری هاشمی نیز این موضوع را قبول دارد و می گوید: اینها ظاهرا اینقدر قدرت دارند که به آنها نمی توان گفت خودرویی را تولید کنید که وقتی تصادف کرد درش بازنشود و سرنشینان آن به بیرون پرتاب نشوند. نمی توان به آنها گفت خودرویی تولید کنید که کیسه هوا داشته باشد و مردم به دلیل ضربه به سرشان فوت نشوند. نمی توان از این خودروسازها خواست سیستم ترمز مطمئنی برای خودرو تعبیه کنند و خودرویی بسازند که استاندارد یورو ۴ و ۵ را داشته باشند. نمی توان خواست خودرویی بسازند که کمربند ایمنی منجر به قتل سرنشین ها نشود. خودروسازان پول این خودرها را هم سطح خودروهای با کیفیت دنیا می گیرند اما خودرویی را تحویل می دهند که بیشتر شبیه اتاق مرگ هستند تا ایمنی مردم را تامین کنند. اسم خودرویی را نمی آورم ولی قیمت خودرویی که در کمترین تصادف منجر به مرگ مردم می شوند با خودروهای گران دنیا برابری می کنند. با شما موافق هستم اینها به دلیل بازار پر تقاضا و عرضه کم همیشه مشتری دارند که سبب شده به کیفیت کمترین توجه را کنند. برداشتن کنیسر برای سود بیشتر که منجر به آلودگی بیشتر هوا می شود بی تعهدی این افراد به جامعه و مردم را نشان می دهد.

قانون جدید راهنمایی و رانندگی بیش از یک ماه است که اجرایی شده اما در این قانون به جز نمره منفی و افزایش جرایم به بخش فرهنگ سازی توجهی نشده است در جایی از این قانون نمی خوانیم که از محل افزایش جرایم بخشی به فرهنگ سازی در خصوص رفتارهای ترافیکی اختصاص یابد. مشکلی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ریشه بیشتر تصادف ها است.

تشکری هاشمی هم برهمین اعتقاد است و می گوید: بخشی از وظایف این نهادها فرهنگسازی است. درقوانین ما دستگاه هایی که با موضوع ترافیک فعالیت می کنند ملزم به فرهنگسازی نشده اند و سهمی از امکانات و وقت خود را به موضوع بهبود رفتارهای ترافیکی اختصاص نداده اند. البته من قوانین جدید را بهتر از گذشته می دانم، اما به اعتقاد من به اندازه کافی سخت گیرانه نیست. چون در سایر کشورها قانون به قدری سختگیرانه است که کسی جرات تخلف نمی کند. اگر هزینه جرم از خود جرم بیشتر نشود مردم به سمت جرم می روند مگر آنکه آنقدر فرهیخته باشند که به این مسائل توجه ای نکنند و تنها به قوانین احترام بگذارند.

چندی پیش از روحانیون برای اصلاح فرهنگ ترافیک کمک گرفته شده بود. این که شهروندی بداند اگر از چراغ قرمز رد شد و سرنشین خودرویی را دقیقه ای بیشتر پشت چراغ قرمز منتظر گذاشت باید جواب پس دهد و در روز جزا پاسخ دارد برای بسیاری که حواسشان به حساب و کتابشان در این دنیا هست جنبه بازدارنده دارد.

معاون حمل و نقل ترافیک شهردار تهران در این رابطه توضیح می دهد: ما جامعه ای داریم که مردم با آموخته های دینی و مسائل مسائل شرعی زندگی می کنند. مسائل دینی برای آنها بسیار با اهمیت است و به شدت به حلال و حرام ها توجه می کنند. ما می توانیم از پایگاه قدرتمند مساجد و هیئتها برای بهبود فرهنگ ترافیکی و از ظرفیت فرهنگ دینی برای ارتقای فرهنگ ترافیکی استفاده کنیم. این ارتباط با مجموعه های دینی شکل گرفته و استقبال خوبی نیز از جانب آنها شده است. ماهم به طور جدی در پی استفاده از این ظرفیت هستیم.