نفسهای خرداد که به شماره میافتد، با تمام شدن امتحانات دانش آموزان، بازار ثبت نام مدارس داغ میشود؛ گرچه بسیاری از مدارس غیرانتفاعی ثبت نامها و آزمونهای ورودیشان را از اردیبهشت ماه آغازکردهاند و حتی پیش ثبت نام برخی مدارس در اسفند سال گذشته انجام شده است.

پرکردن فرم ثبت نام که به نیمه می‌رسد، سوالی که چند دقیقه پیش از مسئول ثبت نام کرده‌ام را تکرار می‌کنم. سرش گرم کاری است و لزومی نمی‌بیند بلافاصله جوابم را بدهد.

پر کردن فرم را ادامه می‌دهم. کاغذ پر شده را می‌گذارم روی میز و نگاهش می‌کنم.

می گوید: «دو و نیم!»

به وضوح جا می‌خورم! از روی حالت چشمهایم یا چیز دیگر می‌فهمد که تعجب کرده ام. خودش را دوباره مشغول می‌کند و می‌گوید: «از هشت صبح تا دو بعداز ظهر، با ناهار، دو میلیون و پانصد هزار تومن!»

هنوز گیجم. به فرمی که پر کرده ام زل می‌زنم و ناخودآگاه بخش حسابگر ذهنم فعال می‌شود: برای نه ماه، که با احتساب تعطیلی‌های رسمی و پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها فقط هفت ماه از آن باقی می‌ماند، این مبلغ، می‌کند به عبارتی ماهی سیصد و پنجاه هزار تومان!

به هفت خوان ثبت نام فکر می‌کنم و این که چطور به ذهنم نرسید همان اول شهریه را بپرسم!

خوان اول / پیش ثبت نام

سه روز خاص را برای پیش ثبت نام در نظر گرفته‌اند. پیش ثبت نام از نظر این مدرسه و اکثر مدارس غیردولتی یعنی پر کردن یک فرم کوچک و رضایت دادن به ورود به خوان‌های بعدی. در فرم پیش ثبت نام مهمترین و شاخص ترین قسمت، نحوه آشنایی با مدرسه و نام معرف است که باید دقیق و بدون کم و کاست پر شود. پس از پر کردن فرم، تاریخی به والدین داده می‌شود برای مصاحبه فرزند.

چندی پیش رئیس سازمان مدارس غیردولتی و توسعه مشارکت‌های مردمی و خانواده از تهیه پیش نویس مربوط به شیوه ثبت نام مدارس غیردولتی خبر داده و گفته بود: این پیش نویس پس از تایید وزیر آموزش و پرورش تا یکی دو روز آینده به استان‌ها ابلاغ می‌شود.

گویا در شیوه ثبت نام مدارس غیردولتی تغییراتی وجود دارد که این مقام از تهیه پیش نویس شیوه نامه جدید خبر داده است. پس این مدرسه و مدارس دیگر الان بر اساس کدام شیوه نامه ثبت نامشان را شروع کرده‌اند؟

خوان دوم / مصاحبه کودک

راس ساعت مقرر، به همراه فرزندم به محل مصاحبه می‌رسم. ده دقیقه‌ای می‌نشینم تا خانمی که هنوز نمی‌دانم چه کاره مدرسه است، وارد می‌شود و سلام می‌کند و دست بچه را می‌گیرد و می‌برد! این اتفاق آنقدر سریع می‌افتد که حتی دخترم فرصت نمی‌کند از جداشدنش از من ناراحت یا نگران شود.

نیم ساعتی همانجا می‌نشینم. از همانجا دانش آموزان مدرسه را می‌شود دید. قبلا تحقیق مختصری از مدرسه و نحوه مدیریتش انجام داده ام ولی چیز زیادی دستگیرم نشده. یکی از معاونین که در دفتر نشسته کمی بیکارتر از بقیه به نظر می‌رسد. سر صحبت را باز می‌کنم و سعی در گرفتن اطلاعات از مدرسه دارم. جواب‌های سربسته اش نشان می‌دهد باید صبر کنم تا از این مرحله بگذریم، بعد کنجکاوی کنم!

بچه برمی گردد و خانم همراه می‌گوید: تماس می‌گیریم.

خوان سوم / صبر!

زمان می‌گذرد و ما همچنان منتظر تماس مدرسه هستیم. بلاتکلیفی آزارم می‌دهد. نمی‌دانم برای مدرسه دیگری اقدام کنم یا نه. تماس که می‌گیرم باز همان جواب است: تماس می‌گیریم.

آنچه از شواهد امر برمی اید سوال و جواب نیم ساعته آن روز، توسط دو سه مربی انجام شده که محورهای مختلفی از جمله هوش کلامی و هوش عملی داشته است.

بعد از دو هفته تماس قبولی برقرار می‌شود! و طی تماس تذکر داده می‌شود که این تماس به منزله قبولی کامل نیست. تاریخی مقرر می‌کنند برای پر کردن فرم ثبت نام!

خوان چهارم / پر کردن فرم ثبت نام

اشتباه نکنید! آن فرمی که اول پر شد فرم پیش ثبت نام بود. فرم جدید برعکس فرم اول که تنها یک کاغذ آپنج با چند سوال محدود بود، فرمی چند صفحه‌ای با سوالهای تفصیلی است که البته همه سوالهای فرم اول دوباره در آن تکرار شده‌اند. وقتی به سوالهای تکراری می‌رسم به این فکر می‌کنم که چه راه خوبی است برای مچگیری از دروغگوهای کم حافظه!

فرم ثبت نام که پر می‌شود برای بررسی به مدرسه تحویل می‌شود و باید منتظر ماند برای نتایج بررسی.

خوان پنجم / مصاحبه از پدر و مادر

بررسی فرم ثبت نام که انجام می‌شود، پدر و مادر دانش آموز برای مصاحبه دعوت می‌شوند. به همراه همسرم به دفتر مدرسه می‌رویم و منتظر می‌نشینیم که احتمالا یک خانم و آقا برای سوال و جواب سراغمان بیایند. چند دقیقه‌ای نمی‌گذرد که مرا صدا می‌کنند تا به اتاق دیگری بروم.

مصاحبه همزمان، ولی جداگانه انجام می‌شود. بعدا که سوالها را چک می‌کنیم می‌بینیم هدف چیزی جز همان مچگیری نبوده و نیست!

نکته جالب این قسمت این است که تاکید بیشتر مصاحبه کننده روی دو چیز است: یکی معرف دوم شغل و درآمد پدر. تا جایی که مصاحبه کننده از همسرم مبلغ دقیق درآمدش را می‌پرسد و وقتی همسرم بلافاصله از شهریه مدرسه سوال می‌کند، مصاحبه کننده بدون این که جواب دهد می‌گوید: مگر شهریه مدرسه برایتان مهم است؟!!

برای تحقیق کاملتر از مدرسه، زمان خوبی است. از امکانات و شرایط مدرسه می‌پرسیم. امکاناتی که ذکر می‌شود تفاوت چندانی با مدارس دولتی ندارند. نمی‌دانم ملاک ارزیابی مدارس غیرانتفاعی دقیقا چیست.

باقرزاده مدیرکل مدارس غیرانتفاعی وزارت آموزش‌وپرورش چند ماه قبل با اخطار به مدارس غیردولتی گفته بود: گروه‌های نظارت بر عملکرد مدارس غیردولتی هر لحظه به صورت سرزده از مدارس غیردولتی بازدید می‌کنند و در صورتی که مدرسه‌ای تخلفی در این خصوص مرتکب شود در حد انحلال دائمی مدرسه با آن موسس برخورد خواهد شد همان‌طور که در سال‌های اخیر این موضوع اتفاق افتاده است و با تأسیس هر مدرسه‌ غیردولتی مدرسه‌ای دیگر که متخلف بوده کارش به انحلال کشیده است.
در آن مصاحبه باقرزاده در مورد مصادیق تخلف چیزی نگفته بود و مشخص نکرده بود ملاک ارزیابی مدارس غیردولتی چیست.

خوان ششم / باز هم صبر

در این مرحله که خوشبختانه دو سه روز بیشتر طول نمی‌کشد، هر بار که دخترم می‌پرسد که آیا مدرسه قبولش کرده یا نه جواب می‌دهم: تو قبول شدی؛ ولی گویا من و پدرت هم باید قبول بشویم!

خوان هفتم / ثبت نام

چند خطی که در ابتدای متن آمد، مربوط به همین خوان بود. مراحل پایانی ثبت نام در حال انجام شدن است. فرم نهایی(شامل تقاضا برای کلاس‌های فوق برنامه و زبان و …) را تکمیل می‌کنم و در همین مرحله شهریه نهایی مدرسه را می‌پرسم.

مبلغ دو میلیون و پانصد هزار تومان برای پنج روز در هفته از ساعت هشت تا دو بعد از ظهر.
این شهریه در حالی است که بر اساس بخشنامه مدارس غیردولتی، میزان حداقل شهریه مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه به ترتیب۳۵۰،۴۵۰ و۶۰۰ هزار تومان تعیین شده است.

رئیس سازمان مدارس غیردولتی و توسعه مشارکت‌های مردمی و خانواده گفته بود: نرخ شهریه مدارس غیردولتی طبق شاخص‌های مصوب مانند درجه بندی این مدارس تعیین می‌شود و نمره ارزیابی مدارس غیردولتی و فعالیت‌های آموزشی، پرورشی، مکان و تجهیزات و نیروی انسانی از شاخص‌های تعیین نرخ شهریه واحدهای آموزشی غیردولتی هستند که هزار امتیاز برای این شاخص‌ها تعیین شده است.

نکته قابل تامل این است که هر مرکز آموزشی که سقف این امتیاز را کسب کند، مشمول دو و نیم درصد افزایش شهریه خواهد شد.

نیازی به حساب و کتاب خاصی نیست. با یک حساب سرانگشتی هم می‌توان فهمید که دو و نیم درصد افزایش شهریه نهایتا ده تا پانزده هزار تومان نمی‌شود که اگر به مبالغ ۳۵۰ هزار تا ۶۵۰ هزار تومانی که برای حداقل شهریه مدارس در نظر گرفته شده اضافه شود از هفتصد هزار تومان تجاوز نمی‌کند! باز هم لازم نیست حسابگر خوبی باشید تا بفهمید هفتصد هزار تومان کجا و دو میلیون و پانصد هزار تومان کجا!

البته یکی دیگر از شاخص‌های تعیین شهریه مدارس از نظر رئیس سازمان مدارس غیردولتی و توسعه مشارکت‌های مردمی و خانواده، نتایج ارزیابی جامع عملکرد مدارس غیر دولتی است که برای آن هم سه درصدی افزایش شهریه در نظر گرفته‌اند. حتی اگر این مبلغ را هم به آن حداقل شهریه بیفزاییم به رقم نجومی فعلی نخواهیم رسید.

لازم است این را هم بدانید که تمام این هفت خوان و این شهریه باورنکردنی که سخنش رفت تنها برای ثبت نام مقطع پیش دبستانی بود! بی شک هفت خوان ثبت نام برای دبستان و راهنمایی و متوسطه از این هم سخت تر است.

مدتی پیش، باقرزاده مدیرکل مدارس غیرانتفاعی وزارت آموزش‌وپرورش، سایتی با آدرس www. samet. medu. ir معرفی و عنوان کرده بود مردم می‌توانند با مراجعه به این سایت با انتخاب نام شهرستان یا شهر محل اقامت و اسم مدرسه، شهریه آن را مشاهده کنند و در صورتی که مدارس بیش از حد تعیین شده شهریه دریافت می‌کنند از آنها شکایت کنند.
هر چه در این صفحه جستجو کردم نتوانستم شهریه مدرسه‌ای را پیدا کنم چه برسد به این که بخواهم از تخلفشان شکایت نیز بکنم!

نمونه‌ای که ذکر کردم، تنها مشتی بود نمونه خروار. ای کاش مقام مسئولی که شهریه‌ها را تعیین می‌کرد از ضمانت اجرایی آن هم مطمئن بود و راه‌های فرار اینگونه مدارس از قانون را به بهانه‌های مختلف می‌بست.

از حیاط مدرسه که بیرون می‌آیم چشمم به نوشته بزرگ سر در مدرسه می‌افتد. نوشته: «تربیت صنعتگری نیست، باغبانی است»!
ای کاش شاعر این شعار قشنگ، در مورد رابطه این باغبانی با تجارت هم توضیحاتی میداد!