چرا پدیده ای به‌نام «دور دور» شکل گرفت؟

به گزارشافکارنیوز،ساعت نیمه‌شب را نشان می‌دهد، چند ساعتی از دقایق اوج آمدوشد در سطح شهر گذشته است، اما بلوار اندرزگو در شمال شهر تهران، همچنان در قرق ماشین‌هاست. اتومبیل‌های زیادی در ترافیک ایستاده‌اند، در حالی که هیچ نشانه‌ای از حادثه‌ای که این گره ترافیکی را توجیه کند، به چشم نمی‌خورد. برخی رانندگان که قصد عبور از این بلوار را دارند، کلافه از کندی عبور و مرور تلاش می‌کنند راه میان‌بری را در خیابان‌های فرعی اطراف بیابند. اما این، همه ماجرا نیست. رانندگان بسیاری از ماشین‌ها، هیچ عجله‌ای برای رفتن ندارند! آنها نه‌تنها کلافه نیستند، بله از ترافیک هم لذت می‌برند! چراکه مقصد سرنشینان این‌ خودروها، همان‌جاست. آنها برای عبور به این بلوار نیامده‌اند. آمده‌اند که بمانند! این افراد ساعت‌های طولانی در این بلوار می‌مانند و بارها و بارها طول خیابان اندرزگو را طی می‌کنند. پدیده عجیبی که به «دور دور» معروف شده است.

در این اتفاق تعجب‌آور، افراد سوار بر خودرو در خیابانی خاص جمع می‌شوند، صدای ضبط‌های‌شان را تا آنجا که ممکن است بالا می‌برند، سیگار دود می‌کنند و با هم گپ می‌زنند. اگر شما هم در این ترافیک‌های ساختگی اسیر شده باشید، حتماً تیکه‌پراکنی‌های زشت و زننده سرنشینان این خودروها را شنیده‌اید. در این اتفاق به اصطلاح تفریحی، اتومبیل‌های گران‌قیمت و اتومبیل‌هایی که عجیب‌ترین و غریب‌ترین و پرهزینه‌ترین تزئینات را دارند، بیش از همه مورد توجهند! تفریحی که با مسابقه سرعت و ویراژ دادن در بزرگراه‌های شهر به پایان می‌رسد؛ پایانی که گاه به تصادف‌های خونین ختم می‌شود. در هفته‌های گذشته نیز حوادثی رخ داد و در یک شب شاهد دو تصادف وحشتناک در شهر تهران بودیم که به مرگ چندین نفر انجامید، حادثه معروف به پورشه زرد و اتومبیل بی. ام. وی که در یکی از اتوبان‌های تهران واژگون شد.

پدیده دور دور که حدود یک دهه پیش در یکی از مناطق تهران شکل گرفت، امروز دیگر تنها به یک خیابان یا بلوار خاص محدود نیست، از سعادت‌آباد و شهرک غرب تا فرمانیه و تهرانپارس، هر کدام خیابانی دارند که جولانگاه دور دوربازان است. حتی این تفریح نابه‌هنجار به‌تازگی به شهرهای دیگر هم رسیده است. این‌روزها، خیابان‌های مشهد، شیراز و تبریز هم اسیر دور دور عده‌ای خاص شده‌اند. موضوعی که سبب نارضایتی شهروندان شده و پای پلیس را به ماجرا باز کرده است. نیروی انتظامی طی هفته‌های گذشته با درخواست مردم به‌طور جدی در موضوع ورود کرده است تا بساط دور دور را از خیابان‌ها برچیند.

اما پرسش اینجاست که چرا دور دور شکل گرفته است؟ چه عواملی موجب شده است که برخی به چنین رفتارهای نابهنجاری دست بزنند؟

و چرا این رفتار نابه‌هنجار در جامعه ما هر روز در حال گسترش است؟!

بسیاری باور دارند، به‌وجود آمدن تفریح‌های این‌چنینی، نتیجه انباشت سرمایه در دست عده‌ای تازه به دوران‌رسیده است. برخی نیز آن را پدیده‌ای مختص بچه پولدار‌ها و می‌دانند گروهی دیگر معتقدند، ثروتمند بودن عامل ثانویه در شکل‌گیری چنین پدیده‌هایی است و عامل اساسی، جنون نمایش و فخرفروشی این افراد است. برخی نیز ظهور پدیده‌هایی، مانند دور دور را به حقارت شخصیتی این اشخاص ربط می‌دهند. دلایل بسیار دیگری نیز وجود دارد که هرکس از ظن خود، آن را سبب این پدیده می‌داند، اما به گمان نگارنده، برای درک صحیح این موضوع، پیش از هر قضاوتی باید حرف کسانی را شنید که پای ثابت دور دور در خیابان‌های کلان‌شهر‌ها هستند.

فرشید از افرادی است که دور دور از برنامه‌های ثابت هر هفته اوست. او می‌گوید: «در این دور دور کردن‌ها از هر ماشین و سرنشینی که خوشم بیاید، پنجره به پنجره و موازی با آن حرکت می‌کنم و با سرنشینانش خوش‌و‌بش می‌کنم، البته با بعضی‌ها هم دوست می‌شوم و تمام این داستان‌ها هر دفعه و بارها و با آدم‌ها و ماشین‌های مختلف تکرار می‌شه. او می‌گوید، باید جدیدترین ماشین‌ها را برای اولین‌بار اینجا دید.»

لیلی، راننده پرادو رنگ بژ که با دوستانش در سربالایی جردن پشت چراغ ایستادند، می‌گوید: «اگر برنامه دیگری پیش نیاید، هر هفته یکی دوساعت اینجام، برای رو کم کنی! بعضی‌ها را باید از رو برد!»

او ادامه می‌دهد: «بعضی‌ها فکر می‌کنند توی این دور دورها چون سوار ماشین مدل بالا هستند، می‌تونن حال ما رو بگیرند، خیلی احمقانه است. این دختر جوان در جواب این حرف که ماشین خود تو هم میلیونی است! می‌گوید، ماشین من کجا و ماشین‌های میلیاردی کجا!»

دختری ۲۵ ساله به نام خاطره هم می‌گوید: «الآن کمتر، ولی قبلاً خیلی اهل دور دور و چرخیدن توی خیابان با دوست و رفقا بودم. معمولاً شب‌های‌ جمعه و شب‌های‌ تعطیل، مثل یک قرار نانوشته، دور هم جمع می‌شدیم و سعی می‌کردیم با سرعت و هیجان، خودمان را سرگرم کنیم. فکر هم نمی‌کنم کار بدی باشد؛ سرگرمی است دیگر. من دوست دارم و از چنین فرصت‌هایی استقبال می‌کنم. سرعتِ زیاد، موزیک با ولومِ بالا، شادی و خنده، رو کم‌کُنی و حال‌گیری؛ تفریح است دیگر. این خیلی طبیعی است که بعضی خانواده‌ها و آدم‌ها، به هر دلیلی، متمول‌تر از بقیه باشند و به اصطلاح دست‌شان به دهان‌شان برسد یا تلاش کرده‌اند، یا شانس آورده‌اند. به هرحال، باید این واقعیت را پذیرفت. شرایط مالی بقیه به من ربطی ندارد. از قدیم گفته‌اند، دارندگی و برازندگی!»

سمیرا دختر جوانی است که خودروی ۲۰۶ سفیدی را می‌راند؛ او با لحنی حق به‌جانب می‌گوید: «من اهلِ ورزشم. مدتی کلاسِ اسکواش می‌رفتم و مدت کمی هم ورزشِ اسپلینگ را تجربه کردم. راستش را بخواهید رفتن به هر دوی این کلاس‌ها برای منِ کارمند، چه به لحاظ زمان‌بندی و چه از لحاظِ هزینه، واقعاً سخت و سنگین بود. هزینه ورودیِ پیست اتومبیل‌رانی خیلی بالاست و هزینه سرگرمی‌های‌ فرهنگی مثل کتاب و کتابخانه، سینما و تئاتر هم با احتساب هزینه‌های‌ جانبی، سر به فلک می‌کشد. اینها را بگذارید کنار، اینکه هیچ تفریحِ جمعی برای ما جوان‌ها فراهم نیست و با توجه به سبکِ زندگی این روزها، فرصتی برای رفت‌وآمد و مهمانی‌های‌ فامیلی هم نمی‌ماند، ما برای پاسخ به نیازهای درونی و پر کردن خلأهای روحی‌مان است که به سرگرمی‌های‌ من‌درآوردی مثل دور دور، رو می‌آوریم.»!

ثروثمعیار منزلت اجتماعی

چندی پیش در شبکه‌ اجتماعی اینستاگرام، صفحه‌ای با نام بچه‌پولدارهای تهران ایجاد شد که تصاویری از سبک زندگی، امکانات و تفریحات برخی از پولداران ساکن تهران در آن به نمایش گذاشته شد؛ عکس‌هایی از خودروهای میلیاردی، خانه‌های مجلل و پنت‌هاوس‌های گران‌قیمت تا تصاویری که بچه‌پولدار‌ها را در کنار استخرهای روباز یا درحال اسکی در پیست‌های تهران نشان می‌داد؛ صفحه‌ای که توجه بسیاری را به خود جلب کرد و به‌عقیده نگارنده نمی‌توان آن را به پدیده دور دور بی‌ربط دانست! همان‌طور که در گفت‌وگوهای این گزارش درج شد، خواندید که دور دور فرصتی است تا صاحبان ماشین‌های گران‌قیمت، ماشین‌های خود را به رخ دیگران بکشند که می‌توان آن را مصداق بارز فخرفروشی دانست.

اتفاقی که هر روز نیز روشی نو برای انجام آن در سطح جامعه مشاهده می‌شود. باید دقت داشت که فخرفروشی‌هایی این‌چنین، این شائبه را در اذهان عمومی به‌وجود می‌آورد که چرا گروهی که زندگی مرفه‌ای دارند تا این حد تلاش می‌کنند ثروت خود را به رخ دیگران بکشند؟ اما پیش از پاسخ به این پرسش باید پرسید، آیا ولع نمایش‌های این‌چنینی تنها به قشر مرفه جامعه مختص می‌شود؟

آنچه در بطن رخ می‌دهد، به وضوح به ما می‌گوید که این‌چنین نیست. افراد مختلف، در طبقه‌های مختلف اقتصادی تلاش می‌کنند تا آنجا که می‌توانند خود را ثروتمند و مرفّه نشان دهند! ما امروزه شاهد یک حرص فزاینده در سطح جامعه هستیم، برای تجمل‌گرایی، حرص روزافزون افراد برای خرید از برندها، سوارشدن در ماشین‌های گران‌قیمت و… نمونه‌های روشنی از این مسئله هستند. موضوعاتی که همه ما با نمونه‌های متعددی از آن روبه‌رو شده‌ایم و وقتی حرف از موج تجمل‌گرایی به میان می‌آید، به راحتی آن را لمس می‌کنیم و متوجه موضوع می‌شویم. مسئله‌ای که نشان می‌دهد، معیارهای جامعه ما به‌سرعت در حال دگرگون شدن است.

واقعیت به ما می‌گوید، درحالی که ارزش‌های جامعه ایرانی ما براساس آموزه‌های اسلامی، مانند انسانیت، مهرورزی، کمک به همنوع، عدم فخرفروشی و… بنا شده است و بالاتر از آن، اینکه ارزش‌های اسلامی ملاک برتری انسان‌ها از یکدیگر را تنها تقوا می‌داند، اما گویی در جامعه، اتفاق دیگری در حال رخ دادن است.

خداوند در سوره حجرات می‌فرماید: ای مردم! مسلماً گرامی‌ترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شماست، همانا خداوند بسیار دانا وآگاه است، اما جامعه امروز ما به‌شدت مادی‌زده شده است و شاخص منزلت اجتماعی از ایمان و تقوا به ثروت، پست، مقام و… تغییر یافته است. جالب اینکه کشور ما امروز به معضل جدی دیگری نیز با نام عمل‌های زیبایی دچار شده است، تا جایی که رتبه اول انجام این نوع از جراحی‌ها در جهان را به خود اختصاص داده است! همین آمار شاهدی برای اثبات روند تغییر فرهنگ و ارزش‌های جامعه است. این معضل نشان می‌دهد، زیبا بودن در میان مردم ما عامل برتری محسوب می‌شود. باوری که درست در مقابل معارف دینی و سنت‌های ملی ما قرار دارد. مجموع این مسائل می‌تواند به‌شدت آسیب‌زا باشد، زیرا افراد برای به‌دست آوردن برتری و توجه دیگران، به کسب ثروت و زیبایی نیازمند می‌شوند و آن زمان است که افراد به هر راه و روشی تن خواهند داد تا به معیارهای برتری در جامعه دست‌ یابند یا حداقل ادای آن را در آورند. که اینها جز به افزایش بزه و جرم در جامعه ختم نخواهد شد.

دور دور محصول آنچه در جامعه رخ می‌دهد


دو نکته بسیار مهم در مصاحبه‌های بالا به چشم می‌خورد، یکی حضور بچه‌پولدارها که می‌گویند علاف هستند و در دور دورها وقت می‌گذرانند و دیگری، حضور برخی اشخاص که دور دور را تفریحی کم‌هزینه و جذاب می‌دانند. حتی برخی گزارش‌ها از سطح شهر نیز نشان می‌دهد، افراد با سطح مالی پایین و با خودروهای ارزان‌قیمت نیز به دور دور‌های شمال شهر پیوسته‌اند، حضوری که حتی گاه به درگیری‌های خونین و چاقوکشی نیز انجامیده است! اشتباه است که جمع اضداد را در پدیده دور دور تنها یک اتفاق بدانیم. در واقع به نظر می‌آید، این پدیده، یکی از مصادیقی است که معضلات جامعه ما را به اتفاقی عینی و قابل لمس تبدیل کرده است.

درآمدزایی روزافزون عده‌ای خاص با استفاده از رانت‌ها و شغل‌های غیرمولد، مانند دلالی و شکل‌گیری طبقات نوکیسه و از سوی دیگر، وضعیت نگران‌کننده بیکاری، از جمله عواملی هستند که در کنار یکدیگر هر روز شکاف طبقاتی را در کشور عمیق‌تر می‌کند؛ اختلافی که می‌تواند کینه‌های اجتماعی را در دل بخشی از جامعه قرار دهد. کینه‌هایی که در هفته‌های گذشته در توهین و فحاشی به سرنشینان پورشه زردرنگ، خود را آشکار کرد و در آینده نیز نمونه‌های بیشتری از آن را خواهیم دید.

نتیجه‌گیری


اگرچه امروز ضرورت برخورد پلیس با پدیده دور دور برای حفظ آرامش و امنیت روانی حقیقتی انکارناپذیر است، اما باید این واقعیت را بپذیریم که به‌وجود آمدن این قبیل رویدادها نتیجه اوضاع حاکم بر جامعه است و محصول رفتار نادرست، غفلت‌‌ها و سیاست‌گذاری‌های اشتباه در حوزه‌های مختلف، به‌ویژه فرهنگی و اقتصادی است. باید این واقعیت را بپذیریم که پدیده‌های این‌چنینی، به‌ویژه نتیجه عملکرد ضعیف عمل کردن دستگاه‌های فرهنگی کشور است که شوربختانه نتوانستند فرهنگ اسلامی و ایرانی را در جامعه نهادینه کنند و آرام آرام در سال‌های گذشته، پول، به عامل برتری در جامعه تبدیل شده است و تجمل‌گرایی نیز به امری ممدوح تبدیل شده است!

باید بپذیریم که پدیدههای اینچنینی، ثمره اقدامات آن دولتهایی است که با شعار سازندگی و آزادی(نه از نوع قانون حمایت) بر سر کار آمدند، اما بهجای بها دادن به فرهنگ اسلامی و تولید ملی، اشرافیت، مصرفگرایی و واردات کالاهای غربی را رواج دادند. باید بپذیریم که حتی اگر پلیس هم به موضوع دور دورها پایان دهد، تا زمانی که نظام اقتصادی و فرهنگ عمومی اصلاح نشوند، آثار سوء این بدعتهای خطرناک، خود را در جایی دیگر و بهنحوی دیگر نشان خواهد داد. بیتعارف باید قبول کنیم که حل کردن این موضوعات با اهرم نیروی انتظامی، تنها مسکّنهای کوتاهمدت است و اگر هم بخواهیم موضوع را به رفتار نابههنجار عدهای خاص تقلیل دهیم، در واقع خود را فریب دادهایم و دیری نخواهد گذشت که ناهنجاریها به شکل گستردهتر، دوباره باز خواهند گشت، آنموقع دیگر نمیتوان با ابزارهای انتظامی با آن مقابله کرد!