به گزارشافکارنیوز،بیست و چهارم مرداد سال ۸۹ ماموران کلانتری ۱۷ پیشوا در جریان وقوع مرگ مشکوک زن جوانی قرار گرفتند. آنها بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور در بیمارستان به تحقیق در این رابطه پرداختند.

در بررسی های نخست مشخص شد که این زن با شوهرش اختلاف داشته و پس از یک درگیری با او، ضربه مغزی شده است. بنابراین شوهر این زن دستگیر شد و در نهایت در بازجویی ها به قتل همسرش اعتراف کرد.

این مرد در بازجویی ها به ماموران گفت: همسرم یک بار ازدواج کرده بود و دختر ۱۱ ماهه ای داشت که با او آشنا شدم و عقد کردیم، او پدر و مادر نداشت و دلم می خواست کاری کنم تا در خانه ام آسایش داشته باشد. اما همسرم همیشه مرا عصبانی می کرد. او شبها دیر به خانه بر می گشت. بارها به او تذکر دادم اما حرفم را گوش نمی کرد. تا اینکه ظهر روز حادثه در حالیکه به شدت عصبانی شده بودم به صورت همسرم سیلی زدم. سپس با مشت به سر او کوبیدم که او بیهوش شد. بلافاصله به کمک پدرم او را به بیمارستان بردم.

با اعتراف این مرد، پرونده وی برای رسیدگی به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در این جلسه مرد جوان در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: قبول دارم به سر و صورت همسرم سیلی و مشت زدم اما باور کنید آن ضربه ها کشنده نبود و قصد کشتن نداشتم.

در پایان، هیات قضایی وارد شور شد و متهم را به قصاص محکوم کرد. در حالیكه این حكم در شعبه ۱۱ دیوان عالی کشور تایید شده بود و داشت به مرحله اجرا می رسید متهم توانست از خانواده همسرش رضایت بگیرد. برای همین این مرد صبح امروز در همین شعبه باز هم در مقابل هیات قضایی ایستاد و اینبار از جنبه عمومی جرم محاكمه شد.