از مکانیکی تا طلبگی / «حاج آقایی» حساب کن!

به گزارش افکارخبر، خیابان فلسطین شهر فسا معمولاً به عنوان یکی از محله های خوش آب و هوا و ساکت فسا نام برده می شود.

معروف ترین قسمت این خیابان مسجد صاحب الزمان آن است که طی چند سال گذشته از آن به عنوان برگزار کننده جلسات مشاوره ای و تربیتی یاد می شود. اما ما کاری فعلاً به این مسجد و فعالیت هایش نداریم. دقیقاً چسبیده به مسجد صاحب الزمان(عج) این خیابان یک مکانیکی متفاوت وجود دارد.

نه! تند نروید نمی خواهم بگویم یک مکانیکی مجهز به جدیدترین وسایل کامپیوتری و لیزری و از این قبیل حرف ها. نه، متفاوت از جنبه ای دیگر.

این مکانیکی یک «صاحب کار» دارد که مردم او را «استاد خلیل» صدایش می کنند و تفاوت مکانیکیش هم به خودش مربوط می شود نه به وسایلش. «استاد خلیل» بجز مکانیکی، یک «طلبه» نیز هست و اقامه نماز جماعت در مسجد صاحب الزمان(عج) نیز بر عهده اوست. اگر برایتان جالب است و می خواهید از استاد خلیل سلیمانزاده این جوان ۲۹ ساله فسایی را بیشتر بدانید گفتگوی سایت فسایی را با او بخوانید:

ما شنیده ایم شما طلبه هم هستید از چه سالی وارد حوزه علمیه شدید؟

بله من حدود سه سال است که درس طلبگی را شروع کرده ام.

چه شد که از مکانیکی رو به روحانیت آوردید؟

من از ابتدا در پایگاه بسیج مسجد فعالیت داشتم و روحیه من کاملاً با این کار سازگار بود زمان که گذشت علاقه من شدت پیدا کرد و خدا هم توفیق داد در این مسیر قدم بگذارم.

مشوقتان چه کسی بود؟

این اشتیاق را خودم داشتم و مرحوم پدرم هم علاقه زیادی به روحانیت داشت و به من نصیحت می کرد که این راه را ادامه بدهم.

آیا روحانی بودن تاثیری هم بر شغل شما داشته است؟ ادامه دادن هر دو سخت نیست؟

من اول مکانیک بودم بعد طلبه شدم. در شرایط امروز چون درسها سنگین است خیلی سخت است که بخواهیم یک کار دیگر را ادامه بدهیم من به خاطر مکانیکی مجبورم درس هایم را سبک تر بگیرم تا بتوانم آنها را پاس کنم.

دید مردم نسبت به شما چگونه است؟

از زمانی که مردم فهمیدند هم روحانی هستم هم مکانیک خیلی خوشحال شدند. با توجه به شرایطم باید خطاهایم کمتر شود ضعف های کمتری داشته باشم. توقع مردم از همه نظر به ما بیشتر است. از نظر حساب کتاب گرفته تا چیزهای دیگر. هر کسی با هر دیدی که وارد مغازه ما می شود احترام خاصی به روحانیت قائل است و توقع دارند مثل خودشان و همرنگ خودشان باشیم. روحانی نباید خشک مقدس باشد باید توان این را داشته باشد که در جمع مردم را بخنداند و با همه کنار بیاید.

برخورد شما با شاگردانتان چگونه است؟

کاملا خودمانی است باید توان امر به معروف را داشته باشید نه آن چنان آزاد باشند که هر کاری دلشان خواست بکنند و نه آن چنان محدود باشند که چیزی را از شما مخفی کنند.

بزرگترین آرزوی شما چیست؟

بزرگترین آرزوی من این است که مبلغ دین اسلام باشم هم خودم هم نسل و نتیجه ام. این تنها آرزوی زندگی من است.

شما چند سال است ازدواج کرده اید؟ آیا فرزند هم دارید؟

بله من ۶ سال است که ازدواج کردم و یک فرزند ۴ ساله دارم.

زمانی که ازدواج کردید مکانیک بودید وقتی بعد از ازدواج تصمیم گرفتید روحانی شوید نظر همسرتان چه بود؟

دیدش خیلی خوب بود و از این کار من استقبال کرد. ضمن اینکه خودش هم حافظ کل قرآن است و در یک خانواده مذهبی رشد کرده است در مجموع دیدشان مثبت بود.

زمانی که مشتری هایتان برای حساب و کتاب پیش شما می آیند چه توقعی از شما دارند؟ چون روحانی هستید توقع تخفیف زیاد هم دارند؟

به ما می گویند «حاج آقایی» حساب کن و ما هم نسبت به جاهای دیگر قیمت مان منصفانه است. البته نرخ بازار را خراب نکرده ایم ولی خب کمتر از جاهای دیگر حساب می کنیم بخاطر همین بعضی از مکانیک ها بر علیه من حرف می زنند و اقدام می کنند و اذیت می کنند.

مسئولین شهرستان هم به شما سر می زنند؟

امام جمعه کاملاً من را می شناسد و برای تعمیر ماشین شان به این جا می آید. بقیه مسئولین هم برای تعمیر ماشین شان پیش من می آیند. برای آن ها خیلی کار من جالب است خصوصاً امام جمعه از کار من راضی است.

آیا در کارتان تبلیغ هم انجام می دهید؟

بله. مثلاً یکی از کارهایی که من انجام می دهم شاگردانی که استخدام کرده ام اولین شرط آن نماز خوان بودنشان است. اگر شاگردانم مشکلی داشته باشند راهنمایی شان می کنم اگر مسائل احکام باشد به آنها می گویم احترام به والدین به آنها یاد داده می شود. همسایه ها هم هر از گاهی برای پرسیدن مسائل شرعی به من مراجعه می کنند.

با توجه به فشار کاری تان آیا تاکنون از تصمیمی که گرفته اید پشیمان شده اید؟

نه من از کارهای سخت استقبال می کنم و تا آخر به یاری خدا محکم ادامه می دهم.

وقتی مردم شما را در این لباس می بینند آیا احساس می کنید مردم با شما راحت تر هستند؟

بله کاملاً احساس می کنم مردم وقتی من را در لباس کارگری می بینند من را از جنس خودشان می دانند راحت ترند و بیشتر خوشحال می شوند.

شما به کسانی که می خواهند راه روحانیت را ادامه بدهند چه توصیه ای دارید؟

من از نسل جوان توقع دارم با امکانات روز آشنا بشوند و به روز باشند تا بتوانند به موقع و درست به مردم اطلاع رسانی کنند.

در پایان اگر صحبتی برای گفتن دارید بفرمایید؟

صحبت پایانی ام این است که در دوره آخرالزمانی که ما قرار گرفته ایم وظیفه همه ما امر به معروف و نهی از منکر است که متاسفانه کوتاهی می شود این مخصوص طلبه و روحانیت نیست وظیفه تک تک ماست امر به معروف و نهی از منکر کنیم. البته در عصر آخر الزمان وظیفه روحانیت سنگین تر است.



تلاشمان را بیشتر کنیم گوش به فرمان رهبری باشیم تا مشکلاتمان کمتر بشود و در پایان از زحمت های امام جمعه محترم دکتر طهماسبی و اساتیدم حاج آقا کوهی، حاج آقا عاطفت و خانواده ام به ویژه مادرم و همسرم تشکر می کنم.