دشمنی کردن یادمان رفته است!

1. کسی جرأت حرف زدن نداشت تا اینکه یک نفر بلند شد و دادی زد که صدایش تا دربار شاه رفت. البته این داد، پشتش به فقه، اخلاق، عرفان و به عبارت بهتر به خدا گرم بود.

صدای امام خیلی رسا بود. چون جماعتی بلندگوی حاج آقا روح الله شدند و رسالتشان را بیداری امت دیدند.

داد و درد خیلی شبیه به یکدیگرند. داد از درد بود. داد از بیداد.

شاه در جنگ با مردم باخت و تاوان دشمنی کردن با مردم را دید.

آنها دشمنی کردند برای دنیا و ما دشمنی کردیم برای خدا.

چه سرمشق هایی می داد امام و مردم چقدر خوب، مشق می کردند. مشق جنگ، مشق برادری، مشق عشق.

سلم لمن سالمکم حرب لمن حاربکم

ولی لمن والاکم عدو لمن عاداکم.

شاه رفت.

2. کسی فکرش را نمی کرد ولی نزدیک به 100 ماه طول کشید. گروهی از جنگ خسته شدند. بعضی آمار غلط می دادند. عده ای کاسبی را تعطیل کردند. برخی چه کسبی راه انداختند. تعدادی بچه هایشان را فرستادند خط مقدم و دیگر برنگشتند. جماعتی بچه هایشان را فرستادند فرنگ که آنها هم دیگر برنگشتند. گروهی 30 سال روی صندلی چرخدار نشستند، پهلوانانی روزی 1000 بار سرفه می کنند به خاطر شیمیایی. جمعی روزی 100 بار نفرین می کنند خودشان را که چرا رفتند. عزیزانی روزی 10 بار به خاطر موج گرفتگی خانه شان را جهنم می کنند. دسته ای می پرسند چرا اینطور شد. اما افرادی را خدا نگه داشت که مشق عاشقی کرده بودند و هنوز هم آماده و آزاده اند تا جوانان امروز هم نصیبی داشته باشند.

نباختیم اما خسته شدیم به خصوص بعد از قطعنامه.

روح خدا به خدا پیوست.

3. شاگرد امام آمد. چه مشق عشقی کرده بود. استادی شده بود بی همتا و زمان چقدر خوب به همه نشان داد استادی شاگرد امام را. امام به یک تعبیری با کفر جنگید و شاگردش با کفر و نفاق به مصاف رفت و می رود.

ناامیدی در دشمن راه نداشت. ناگفته نماند خدا قبلا گفته بود دست از سر شما بر نمی دارند و راضی نمی شوند تا مثل آنها بشوید و دنباله رو ... و لن ترضی عنک الیهود و لا النصارى حتی تتبع ملتهم

نوع جنگ را خیلی لطیف عوض کردند. آقا نقشه آنها را خوانده بود و سرمشق جدید می داد ولی ما خوب مشق نمی کردیم. دشمنی کردن یادمان رفت یا خودمان را زدیم به فراموشی.

منفعت و غنیمت اجازه خودنمایی به سرمشق نمی داد. تنگه احد، رها شد. یک به یک رفتیم تا از مسابقه دنیاطلبی جا نمانیم.

قدیمی ها که زمان امام مشق جنگ کرده بودند به آقا می گویند چرا فرمان جهاد نمی دهید.

جواب نایب امام جالب است:

مدت هاست فرمان جهاد دادیم؛ جهاد علمی، فرهنگی ولی

باید دشمنی کردن را یاد بگیریم و البته به روز باشیم در دشمنی کردن.

سرمشق هم روش حضرت ابراهیم و اصحابش معرفی شده است:

قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم و الذین معه إذ قالوا لقومهم انا براء منکم و مما تعبدون من دون الله کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العداوة والبغضاء ابدا حتی تؤمنوا بالله وحده

دشمن خدا، دشمن مؤمن به خدا هم می شود. پس باید برای رفع، دفع، تغییر یا نابودی دشمن برنامه بریزیم.

ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا

شیطان، دشمن است، پس او را به دشمنی بگیر

هر کسی کار شیطان و شیطانی انجام دهد باید با او دشمنی کرد.

مسعود پیرهادی