ابن سیرین که بود؟
اِبْنِ سیرین، ابوبکر محمد بن سیرین در ඳන یا ඳඳ - شوال නනධهجری قمری چشم به جهان گشود، محدث و فقیه تابعى بصری که چند سده پس از مرگش به عنوان خوابگزاری چیرهدست نامور گردید. پدرش، سیرین در නق / බඳඳم هنگام فتح عینالتمر شهرکى در عراق در نزدیکى انبار به دست خالد بن ولید، به اسارت درآمد. سیرین پس از اسارت، مولای انس بن مالک، صحابى پیامبرصلیاللهعلیهوآله شد و با پرداخت بیست هزار درهم خود را آزاد ساخت از اینرو او و فرزندانش را موالى انس خواندهاند. مادرش صفیه از موالى ابوبکر
زنى پارسا بود. محمد ناشنوا بود و برخلاف سنت جاری در میان موالى، زنى عرب را به همسری گرفت که برایش ඳධ فرزند آورد، اما جز یکى به نام عبدالله همه از دست رفتند.
ابن سعد او را به علم و پارسایى ستوده است. ویژگیهایى چون رعایت جانب احتیاط در مسائل شرعى، یک روز در میان روزه گرفتن، شب زندهداری، بردباری، نرمخویى، پرهیز از مراء، اعتراف به لغزشهای خویش و امیدواری فراوان به رحمت خداوند از وی چهرهای چونان زاهدان و پارسایان بزرگ ساخته است و همین امر موجب شده تا برخى از کسانى که در زمینة سیر و سلوک کتابهای مهم پرداختهاند، در وی به گونة الگوی پرهیزگاری و پارسایى بنگرند. گرچه او با نسبت دادن هر کاری به ارادة خداوند، اعتقاد به قدر را
مىپذیرفت، اما از شرکت جستن در اینگونه بحثها سخت گریزان بود. وی نیز مانند بیشتر کسانى که به زهد شهرت دارند، زاویهنشینى و پرداختن به سلوک فردی را از درگیر شدن در امور سیاسى و اجتماعى، برتر مىشمرده است. از اینرو با اینکه در دوران پرآشوبى مىزیست و از دور و نزدیک شاهد رویدادهای هولناکى از جمله فاجعة کربلا، ویران ساختن کعبه و کشتارهای بىرحمانه حجاج بن یوسف بود، اما واکنشى از وی در برابر این رویدادها دیده نمىشود، و حتى گاه دیگران را نیز از سخن گفتن دربارة بیدادگریهای حاکمان
زمان، تحت عنوان نهى از غیبت باز مىداشت.
وی امیدوار بود که خداوند از کردههای حجاج و برخى دیگر از حکمرانان اموی درگذرداما گاه نیز به کنایه از معاویه و عایشه خرده مىگرفت و از امام على علیهالسلام، امام حسین علیهالسلام، ابوذر و حجر بن عدی جانبداری مىکرد. وی در روزگار فرمانروایى عبدالله بن زبیر در مکه به حج رفت و با عبدالله دیدار کرد و از وی حدیث شنید. سپس به کوفه آمد، چندگاهى به پارچه فروشى پرداخت و از علقمه حدیث شنید. او همچنین به مداین و واسط سفر کرد و چهار سال نیز در دمشق به سر برد. ابن سیرین که به بازرگانى
اشتغال داشت در حدود ඹඳق تنها به سبب پیدا شدن پلیدی در یکى از خمهای روغنى که به چهل هزار درهم خریده بود، همه را دور ریخت و با تحمل خسارتى هنگفت به زندان افتاد. چون انس بن مالک در همان سال در بصره درگذشت و وصیت کرده بود که ابن سیرین او را تجهیز و تکفین کند، به او اجازه دادند تا برای اجرای وصیت از زندان بیرون آید. ولى ظاهراً او تا پایان عمر نتوانست بدهیهای خود را بپردازد.
اِبْنِ سیرین، ابوبکر محمد بن سیرین در ඳන یا ඳඳ - شوال නනධهجری قمری چشم به جهان گشود،
وی در روزگار فرمانروایى خشونت بار عمربن هبیره در عراق نتوانست ناخشنودیش را از حکومت وی کتمان کند و از پذیرفتن مالى که ابن هبیره برایش فرستاده بود، سرباز زد. او از پذیرفتن منصب قضا نیز تن زد و ناچار یک بار به شام و بار دیگر به یمامه گریخت، اما گاه به صورت پنهانى به بصره مىآمد. ابن سیرین در واپسین سالهای زندگى به بصره بازگشت، اما در مراسم تشییع جنازه حسن بصری که නධධ روز پیش از مردن ابن سیرین رخ داد، شرکت نکرد. این نشان مىدهد که ابن سیرین پس از یک دوستى نزدیک،
سرانجام از حسن کناره گرفته است.
بررسى گذرا در روایات و آراء ابن سیرین در صحاح ششگانه بیانگر این واقعیت است که نویسندگان صحاح به ابن سیرین به عنوان فقیهى برجسته مىنگریستند و رفتار و گفتارش را حجّت مىدانستند. در این کتابها بیش از آنکه از او حدیثى روایت شده باشد، شاهد فتواهایش در بابهای گوناگون فقه هستیم. ابن سیرین برای احادیث اهمیت بسیار قائل بود و مىگفت که این حدیثها دین است، بنگرید که دین خود را از چه کسى مىگیرید.
ابن سیرین ඳධ تن از اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآله را درک کرد و از کسانى چون انس بن مالک، ابوهریره، ابوسعید خدری، عبدالله بن عمر، شریح قاضى، زید بن ثابت، یحیى بن جزار، عمران بن حصین، عدی بن حاتم، ابودرداء و دیگران روایت کرد.
ابن سیرین و خوابگزاری:
کتابها و نسخههای خطى گوناگونى در فن خوابگزاری و با ترجمه به زبانهای مختلف به نام ابن سیرین وجود دارد، ولى ملاحظات زیر نشان مىدهد که وی هیچ نوشتهای در این زمینه یا زمینههای دیگر نداشته است و تنها روایتهای انگشت شماری از خوابگزاریهای وی، آن هم در منابع متأخّر آمده است. شافعى، ابن سعد، ابن معین و خلیفة بن خیاط دربارة خوابگزاری ابن سیرین سخنى ندارند. پس از اینان احمد بن حنبل روایتى آورده که نشان مىدهد وی چندان به خوابگزاری و آنچه در خواب دیده مىشود، اهمیتى
نمىداد.
در پى او جاحظ در این باره سه روایت از ابن سیرین نقل کرده که دو مورد آن تؤم با تردید است. سپس بخاری دو نکته و یک حدیث به واسطة او در مورد رؤیا نقل کرده است. ابن قتیبه روایتى از او آورده که نشان مىدهد وی چندان علاقهای به خوابگزاری نداشته است، وکیع هم در این باره یک روایت آورده، و ابن عبدربه نیز روایتى نقل کرده که شخصى در این باب با ابن سیرین شوخى کرده است. به رغم سکوت ඳධ منبع دربارة شهرت ابن سیرین در خوابگزاری و انتساب نوشتهای در این فن به وی، ابن
ندیم کتابى به نام تعبیر الرؤیا به او نسبت داده است و ابونعیم نخستین کسى است که නධ روایت از خوابگزاریهای او را آورده است که این روایات در هیچ یک از منابع پیش از او یافت نمىشود. حتى خطیب بغدادی که به خواب و خوابگزاری علاقمند است، هیچ اشارهای در این مورد ندارد. ابن عساکر چند روایت از خوابگزاریهایش را آورده و ابن خلکان از مهارت زیاد وی در این فن سخن گفته است. مزی روایتى از عبدالله بن شوذب آورده که وی در واسط با ابن سیرین دیدار کرده و او مهارت زیادی در فن
خوابگزاری داشته است.
ابن خلدون نیز ضمن معرفى وی به عنوان یکى از مشهورترین عالمان تعبیر رؤیا مىنویسد: قوانین این فن از وی اخذ و تدوین شده است. ابن تغری بردی هم از او به عنوان «صاحب التعبیر» یاد مىکند. با اینهمه چگونه مىتوان پذیرفت که ابن سیرین کتابى نوشته باشد، خاصه آنکه به شدت از نوشتن حدیث و هرگونه مطلبى پرهیز مىکرده است و حتى هیچگونه نوشتهای هم نزد خود نگاه نمىداشت.
یکى از معاصران دربارة سبب اینکه مترجمان و نویسندگان سدههای بعد آثار خود را به ابن سیرین نسبت دادهاند، نوشته است که آنان برای مقبول افتادن آثارشان ناگزیر بودهاند که آنها را به یکى از بزرگان متقدم نسبت دهند.
آثار منسوب به وی:
න٫تفسیر الاحلام الکبیر، که با این عنوان به طور مستقل و بار دیگر با عنوان منتخب الکلام فى تفسیر الاحلام در حاشیة جلد اول تعطیر الانام نابلسى به چاپ رسیده است. در این کتاب نام کسانى چون سفیان ثوری(د නබනق)، شافعى، ابن قتیبه و ابوسعد واعظ خرگوشى دیده مىشود که اینان همه پس از وی مىزیستهاند. همچنین بررسیهای ما نشان مىدهد که پارههایى از این کتاب(بیش از ඵධ مورد) از کتاب تعبیر الرؤیای ارطامیدورس خوابگزار یونانى که توسط حنین ابن اسحاق(د බධق / මභඳم) به عربى ترجمه
شده، برگرفته شده است.
مىتوان احتمال داد که تفسیر الاحلام نوشتة یکى از شاگردان ابوسعد خرگوشى بوده باشد که کتابى هم به نام البشارة و النذارة در خوابگزاری نوشته است زیرا اوّلاً بیش از ඳධ مورد از گفتههای ابوسعد با ذکر نام او در این کتاب نقل شده است که تدوین کنندة کتاب در نقل برخى از این گفتهها با جملة «استاد چنین گفت» از ابوسعد یاد مىکند؛ ثانیاً مشایخ روایى در تفسیر الاحلام همان مشایخ ابوسعد در شرف النبى است که از آن جمله مىتوان ابوبکر محمد بن احمد اصفهانى و ابوسعید عبدالله بن محمد رازی را نام برد.
ثالثاً برخى از گفتههای ابوسعد را که ابن شاهین در الاشارات فى علم العبارات خویش آورده، در تفسیر الاحلام مىیابیم بنابراین شکى باقى نمىماند که تفسیر الاحلام از ابن سیرین نیست.
٫تعبیر الرؤیا، این کتاب بارها به چاپ رسیده است و در آن نیز به نام کسانى چون ابوحنیفه و شافعى بر مىخوریم که نمىتوان پذیرفت ابن سیرین شاگرد آنان بوده، یا حتى آنان را دیده باشد. برخى از فقرهها و روایتهای این کتاب نیز با تفسیر الاحلام مطابقت دارد.
ඳ٫تعبیر الرؤیا، این کتاب در نجف به چاپ رسیده و نام «شیخ عبدالله بن سیرین» به عنوان نویسنده بر روی آن آمده که هویت او شناخته نیست.
یکى از معاصران دربارة سبب اینکه مترجمان و نویسندگان سدههای بعد آثار خود را به ابن سیرین نسبت دادهاند، نوشته است که آنان برای مقبول افتادن آثارشان ناگزیر بودهاند که آنها را به یکى از بزرگان متقدم نسبت دهند.
برای مطالعه بیشتر و دیدن ارجاعات و منابع، ر. ک: دایرة المعارف بزرگ اسلامی cgie. org. ir
شناسه خبر:
۴۹۱۴۰
مردی که یک خواب هم تعبیر نکرد!
نگاهی به زندگی وآثار ابن سیرین
۰