آنها بلافاصله بعد از اینکه به محل صدا رفتند، متوجه شدند اعضای یک خانواده پنج‌نفره که از اهالی روستا هستند، به رگبار بسته ‌‌شده و غرق در خون روی زمین افتاده‌اند. بلافاصله اهالی، مأموران پلیس را باخبر کردند. از سوی دیگر تکنیسین‌های اورژانس نیز با تماس تلفنی روستاییان در محل حاضر شدند. در همان معاینه اولیه، تکنیسین‌ها متوجه شدند دو نفر از پنج عضو این خانواده باوجود اینکه وضعیت خوبی ندارند همچنان نبض‌ دارند و زنده ‌هستند اما مرگ سه نفر دیگر که شامل پدر و مادر و دختر خانواده بود، مورد تأیید قرار گرفت.

بعد از انتقال سه فرد کشته‌شده به پزشکی قانونی، دو برادر که زخمی شده‌ بودند به بیمارستان انتقال یافتند هرچند پسرها حال خوبی نداشتند، اما یکی از آنها به مأموران گفت عامل این جنایت خونین داماد خانواده‌ است که نیمه‌شب مخفیانه وارد خانه شده و آنها را به رگبار بسته‌ است.

تحقیقات مأموران دراین‌باره ادامه یافت و یکی از نزدیکان این خانواده به پلیس گفت: سال ٨٩ بود که نازگل، دختر خانواده، به نامزدی پسر جوانی که آشنایی هم با هم داشتیم درآمد، اما از همان ماه‌های اول مشکلات زیادی بین این زوج وجود داشت و کم‌کم اختلافات به خانواده‌ها کشیده‌ شد و درواقع درگیری بین دو خانواده اتفاق افتاد. این زوج چندین‌بار تصمیم گرفتند از هم جدا شوند اما هربار کسی پادرمیانی کرد. همه ما می‌دانستیم ادامه این وضعیت ممکن نیست. اما هیچ وقت فکر نمی‌کردیم داماد جوان دست به چنین کاری بزند.

درحالی‌که متهم از محل قتل متواری شده‌ بود به فاصله چند ساعت از سوی مأموران شناسایی و بازداشت شد. او به قتل همسر و پدر و مادر همسرش اعتراف کرد و گفت: شش سال بود که با دختر خانواده نامزد بودم می‌خواستم زندگی مشترکم را شروع کنم اما هر بار خانواده همسرم مشکلی درست می‌کردند. من نمی‌خواستم در برابر آنها شکست بخورم و قبول کنم زنم را از من بگیرند. آنها علیه من شکایت کردند و آبرویم را همه‌جا بردند من هم علیه آنها شکایت کردم و درگیری ما خیلی طولانی بود. شکایاتی علیه همدیگر داشتیم اما به نتیجه نرسیده‌ بودیم و وضعیت من کاملا بلاتکلیف بود. هیچ‌وقت هم نفهمیدم چرا با من چنین می‌کنند. از این وضعیت خسته شده ‌بودم و نمی‌توانستم تحمل کنم. تصمیم گرفتم انتقام بگیرم. تنها راهی که داشتم همین انتقام‌گرفتن بود. دیگر راهی برایم نمانده‌ بود.

 برای انجام کاری که تصمیمش را گرفته ‌بودم باید سلاح می‌خریدم. از طریق آشنایانی که داشتم این‌کار را کردم. سلاح خریدم و صبح زود به خانه نامزدم رفتم. اعضای خانواده هنوز در خانه بودند و کسی بیرون نرفته‌ بود، من هم همه را به رگبار بستم. می‌خواستم همه‌چیز تمام و زندگی خودم هم تمام شود و واقعا در حالت عادی نبودم. وضعیت درستی نداشتم دیگر خسته شده ‌بودم. شش سال بود این وضعیت ادامه داشت و من نمی‌توانستم دیگر سختی و تحقیر را تحمل کنم. خانواده همسرم خیلی با من برخورد بدی می‌کردند، این برخوردها اصلا لایق من نبود و نمی‌خواستم چنین برخوردی با من شود. با توجه به اعترافات متهم و کشف سلاحی که قتل‌ها توسط آن اتفاق افتاده‌ بود، متهم بازداشت شد اما برای مشخص‌شدن ابعاد مختلف پرونده، تحقیقات از دو مجروح بستری‌شده در بیمارستان هم از سوی مأموران آغاز شد و مأموران منتظر هستند تا در صورت اجازه پزشکان، از دو مجروح نیز بازجویی مفصلی انجام دهند اما آنها در گفت‌وگوی کوتاهی با مأموران ضمن شکایت از متهم، گفتند: در خانه بودیم و اصلا متوجه نشدیم متهم چطور وارد منزل شد اما با صدای اولین گلوله بلند شدیم و دیدیم چه اتفاقی افتاده‌ است. او به سمت ما هم شلیک کرد بعد متوجه نشدیم چه اتفاقی افتاده ‌است تا اینکه ما را به بیمارستان آوردند. این در حالی است که تحقیقات از نزدیکان و اعضای خانواده متهم نیز درباره وضعیت متهم و اینکه آیا آنها از اقدامی که فرزندشان انجام داده مطلع بوده‌اند یا نه، آغاز شده‌ است.

معاون اجتماعی- انتظامی استان کرمانشاه، محمدرضا آمویی، که در جمع خبرنگاران صحبت می‌کرد، درباره این پرونده گفت: این فرد به مدت شش سال با نامزدش درگیری‌های مستمری داشته‌ که در دادگاه نیز مدارک آن وجود دارد و استمرار این درگیری منجر به تهیه اسلحه توسط این فرد و ارتکاب این جنایت هولناک شده است. تحقیقات دراین‌باره ادامه دارد.