سلامت روانی و جسمانی خواست همه انسانهاست و همه در تلاش هستند که شخصیتی سالم درطول زندگی خود داشته باشند.اما آیا تا کنون اندیشیده اید که چگونه فردی ازشخصیت سالم بهره مند است. شخص سالم ،رویدادهای محیط را با استفاده از روشهایی تعبیر و تفسیر می کند که به احساس خوب (یا امید ) می انجامند و او را قادر می سازند به اینکه برای حل مسائل زندگی خود مهارتهای خاصی را به بکار برد.

بنده در طی سالها زندگی خود دریافتم که درجه سعادت اشخاص بستگی به اراده و میل خود آنها دارد فقط خواندن و دانستن کافی نیست، باید آنچه را که دریافت می کنید بتوانید آنرا به کار ببندید، فقط خواستن کافی نیست، باید انجام داد. در مسیر راه ما چمن نرم و نیست؛ مسیر کوهی است پر از تخته سنگ، بایست بتوانید از آن بالا بروید، حرکتی به سمت خورشید.

بنده فکر می کنم آدم ها تهی از توانایی نیستند، بلکه آنها تهی از اراده اند، زیرا هرکس قادر به تملک و اراده نفس خود باشد، آزادی حقیقی را به دست می آورده. پس اگر اراده کنید و پایداری داشته باشید، بی شک موفق خواهید شد.

بنابر این اگر ما به قدر کافی اراده داشته باشیم، به قدر کافی هم ابزار پیدا خواهیم کرد. واقعیت این است که اراده یک احساس نیست، بلکه شامل احساس های گوناگون است و نمی توان آن را از اندیشه جدا کرد. در عین حال، اراده یک شور است و کسی که اراده می کند، به اشتباه اراده را با عمل یکسان می شمرد.

حتماً خودتان بهتر از بنده می دانید که بزرگترین تفاوت انسان و حیوان، فهم و اندیشه نیست، بلکه اراده و اختیار او است وکسی که دارای عزمی راسخ است، جهان را مطابق میل خویش عوض می کند. انسان همیشه برای چیزهایی که آرزو می کند قدرت کافی دارد؛ فقط سستی اراده است که نمی گذارد او در راه رسیدن به آرزوی خود گام بردارد.

البته نمی توان منکر شد که در جهان واقعی، پس از اراده حیات، این عشق است که خود را به عنوان قویترین و فعال ترین همه ی محرکها به نمایش می گذارد. زندگی همچون رودخانه است؛ همیشه جریان دارد و اگر مسیر خود را آگاهانه و با اراده معین نکنید دستخوش امواج آن خواهید شد.

بعضی افراد با این که از هوش و استعداد کافی برخوردارند و زمینه های رشد و تعالی نیز برای آنان فراهم است، ولی پیشرفت چندانی ندارند. این ناکامی بیشتر به دلیل نداشتن همت و پشتکار کافی است. در مقابل، افراد بی استعدادی را می بینیم که با پشتکار و تلاش و پی گیری همه جانبه به بهترین موفقیت ها نایل می شوند. باری، آدمی با پشتکار می تواند بسیاری از ضعف ها و ناتوانی های خود را جبران کند و به پیروزی های عالی دست یابد.

می گویند انگیزش یعنی چرائی کارها؛ یک انرژی درونی که باعثحرکت فیزیکی و ذهنی می شود. گاهی با خود می اندیشیم که چه بسیار هدف های پوچی در سر می پروراندیم و انرژی زیادی هم برای رسیدن به آن صرف کردیم و دست آخر پشیمان از همه تلاش ها و انگیزه هایمان بودیم. اگر می خواهیم پشیمان نشویم باید ابتدا به آخر کار نظری داشته باشیم که نهایتاً پس از این همه تلاش چه می شویم و آیا تشنگی معنوی و مادی ما را برطرف خواهد ساخت. ساختن یک انگیزه پاک مستلزم تحمل و فهم و تدبیر مدیرانه است.

پشتکار انرژی ای است که به انسان انگیزه می دهد. نیروئی است که به عاشق امکان می دهد در پی معشوق برود، پشتکار و استقامت هم، مانند سایر ویژگی ها، در هر کس به اندازه ای وجود دارد. تنها اشخاص نامدار نیستند که از پشتکار فراوان برخوردارند. همه ما با مشکلاتی درگیر هستیم که داشتن پشتکار می تواند تعیین کننده شکست و موفقیت ما باشد. از طرفی هم بایست توجه داشته باشید که خود پنداری و تصویری که از خود در ذهن مجسم می کنیم راهنمای اصلی عملکرد ما در زندگی است. اگر این تصویر را تغییر دهیم شخصیت و طرز رفتار ما تغییر خواهد کرد.

هنگامی که زندگی آدمی دست خوش بحران می شود، و مسایل پیچیده یی فرا روی هستی اش قرار می گیرد، و ذهن اش پر از پرسش های غیر متعارف می شود، و در آگاهی های متعارف و رایج در زندگی پاسخی برای آن ها یافت نمی کند. دست به جست و جو برای پی بردن به ماهیت و اصالت و علل بحران و پرسش های ذهنی و چگونگی رهایی از آن آغاز یافته و تا کشف حقیقت و طراحی برای خروج از بحران ادامه می یابد. مغز ما درست مانند یک کامپیوتر عمل می کند. شما از ورودی کامپیوتر هرچه را که وارد کنید باید انتظار داشته باشید خروجی شما از همان اطلاعات ورودی تشکیل شده باشد یعنی اگر ما اندیشه منفی را وارد مغز خود کنیم مغز آنها را مانند فرمان می پذیرد.

این که شما به این نتیجه برسید که ناتوان و شکست خورده اید مغز شما این را مانند یک فرمان مکفی کرده و به تمام اعضای بدن شما از غدد گرفته تا دستگاه گردش خون و تنفس و سیستم حرکتی فرمان می دهد که خود را با فرمان شکست تطبیق داده و مطابق آن عمل کنند. این عمل شما را به یک حلقه معیوب وارد می کند و نتایجی بدتر برایتان حاصل می شود. در حالی که افراد پیروز با دادن فرمان پیروزی تمامیت وجودی خود را به سمت پیروزی نشانه می روند.

امروز ثابت شده که تفکر ما مستقیما بر سیستم بدن ما موثر است یعنی به محض آن که ما فکر منفی و ذهنیت بدی داشته باشیم، غدد درون ریز بدن و همینطور دیگر ارگانها، از این ذهنیت تبعیت می کنند و با اختلال در عملکرد طبیعی هورمون ها و مواد ضد استرس در بدن، ما دچار افسردگی می شویم و در این مسیر به جسم خود نیز ضربه می زنیم. اطلاعاتی که به بانک حافظه داده می شود همان جا نگهداری می شوند و هیچ کدام پاک نمی گردند.

این مساله را دو جراح به نامهای دکتر فیلد و دکتر روبرت در موسسه بررسی بیماری های عصبی در مونترال نیز ثابت کردند. آنها نشان دادند که با تحریک سلول های مغز، صحنه های گذشته با همان شدت و با همان صداها، رنگ ها و بو ها در بیماران زنده می شود. دانشمندان اتفاق نظر دارند که سیستم عصبی انسان نمی تواند بین یک رویداد واقعی و یک رویداد تخیلی به طور روشن اختلافی قایل شود.

پس بسیاری از تصمیمات روزمره ما نه بر اساس حقایق و واقعیات بلکه بر اساس اطلاعاتی گرفته می شود که رایانه ما آنها را به عنوان اطلاعات حقیقی به ما تحویل می دهد در حالی که بسیاری از این اطلاعات توهمی بیش نبوده و تنها تفسیری غلط از حقایق هستند و در نتیجه منجر به تصمیم گیری غلط از از حقایق می شوند.

سیستم فعال کننده مشبک در مغز انسان وظیفه پالایش و گزینش اطلاعات دارد مثلا اگر شما یک اتوموبیل بنز قدیمی بخرید بعد از آن وقتی به خیابان می روید دائما شبیه اتوموبیل خود را می بینید در حالی که شاید قبلا اتوموبیلی از این نوع نمی دیدید. سیستم فعال کننده بنز های قدیمی را از میان انبوه ماشین های دیگر بر می گزیند و به رایانه شما وارد می کند. وظیفه این سیستم نیز همین انتخاب و گزینش اطلاعات است با توجه به آنچه شما می خواهید.

مثلا اگر تصمیم گرفته اید که فکر کنید همه چیز در دنیا خراب است و یا شما آدم بد شانسی هستید این سیستم مشغول جمع آوری شواهدی مبتنی بر بدشانسی از محیط می شود و سپس آنها را در اختیار رایانه ذهن شما قرار می دهد، آنها هم به روش خود به شما ثابت کند که حق با شماست و واقعا بدشانس هستید. در حالی که پیروزمندان به این سیستم وظیفه متفاوتی واگذار می کنند سیستم فعال کننده آنها شواهدی مبتنی بر هوشمندی، توانمندی، موفقیت و قدرت را از محیط بر می گزیند تا به آنها ثابت کند که پیروزند پس می بینید این که شما احساس پیروزی و شکست کنید به طور کامل در دست خود شماست و تنها به چگونگی برنامه ریزی رایانه ذهن توسط خودتان و تصمیم هایی بستگی دارد که با توجه به اصلاحات رایانه خود می گیرید.

اولین نماد درونی اعتماد به نفس رضایت خاطر است. کسانی که اعتماد به نفس عالی دارند در درون خود با احساس توانایی ها و تا حدی به فعالیت درآمدن این توانایی ها احساس خوب و رضایت خاطر عمیقی دارند و همه اینها زمانی تحقق می گیرد که شما بتوانید شخصیتی سالم از خود بسازید و این مهمه زمانی است که درک صحیح از چگونگی شخصیت سالم داشته باشید.

شخصیت سالم یعنی: گسترش مفهوم خود، ارتباط صمیمانه خود با دیگران، امنیت عاطفی، ادارک واقع بینانه، مهارتها و وظایف، عیینیت بخشیدن به خود و فلسفه یگانه سازندگی هفت معیار شخصیت سالم است. درک درست ازواقعیت، ذهن بازداشتن به تجربه ها، ‌ افکار، اطلاعات جدید، وحدت شخصیت هویت راسخ، خود را می شناسد و برآن اساس رفتار می کند، توانایی گسترش روابط صیمیانه، خلاقیت و برخورداری از رفتار اخلاقی مبتنی بر اصول معنوی ویژگی های شخصیت سالم می باشد. و درنهایت به خدا توکل کنید.

هر چه ارتباط شما با خدا یعنی آن نیروی عظیم و آن خرد لایتناهی و آن قدرت بی پایان بیشتر و بیشتر شود اعتماد به نفس و اراده شما نیز بیشتر شده و سلامتی جسم، روح و روان فراوانی را در طی زندگی خود تجربه می کنید. و هرچه ارتباط شما با خدا محدودتر گردد ترس و اضطراب بیشتری بر شما چیره می شود. ترس از شکست، ترس از ورشکستگی، ترس از دشمنان، ترس از رقیبان، ترس از مرگ و….

* دکتر محسن بهشتی پور

منبع : خانواده مطهر