آسیبی که رانندگاه هیچگاه از آن در امان نیستند!

در حال عبور از خیابان هستید که ناگهان چیزی به خودرو شما برخورد می‌کند، از آینه هیچ چیز مشخص نیست.

پیاده که می شوید موتورسیکلتی را می‌بینید که از پشت خودرو شما خیابان یک طرفه را خلاف می‌رود و وقتی به گلگیر عقب سمت شاگرد نگاه می‌کنید، جای هنرنمایی راکب موتور را می‌بینید، اما دستتان به جایی بند نیست. موتورسیکلت خلاف جهت خیابان دورتر و دورتر می‌شود. نه پلاکی دارد و نه می‌توانید بدوید و به او برسید. او می‌رود و تنها یادگاری‌اش را روی بدنه خودرو شما حک می‌کند.

در یکی از خیابان های باریک جنوب شهر که بیشتر شبیه کوچه است تا خیابان در حرکت هستید اما فرمان را نمی توانید اندکی به راست یا چپ بچرخانید تا وارد کوچه و خیابان دیگری شوید یا از یک چاله بزرگ بر کف خیابان عبور کنید.کوچکترین انحراف باعث می‌شود تا 2 راکب موتور سیکلت بر زمین ولو شوند چرا که از هر 2 طرف خودرو شما راکبان موتورسیکلت قصد سبقت دارند و مماس به شما حرکت می‌کنند.

در جایی دیگر در مرکز شهر در خیابان یک طرفه ایرانشهر از شمال به جنوب در حال حرکت هستید. مدام باید به راست یا چپ منحرف شوید چرا که از هر طرف راکبان موتورسیکلت خلاف حرکت شما جنوب را به سمت شمال طی می‌کنند. انگار که در حال بازی آتاری هستید و موتوری‌ها از قصد به سمت شما می‌آیند و شما نباید با آنها برخورد کنید.

در نقطه ای دیگر از شهر در انتظار سبز شدن چراغ چهارراه هستید. 20 ثانیه بعد از سبز شدن چراغ نوبت به شما می‌رسد که از چهارراه عبور کنید اما یک دوجین متورسیکلت که صبرشان از انتظار پشت چراغ قرمز سر رفته مانع شما می‌شوند و حتی هنگام عبور به شما بد و بیراه هم میگویند که چرا مانع عبور راحت آنها شده اید.

در پیاده رو در حال حرکت هستید و کنار دوست، رفیق، نامزد، فامیل یا همسرتان قدم می‌زنید که از پشت سر یکی برای شما بوق می‌زند که کنار بروید تا او عبور کند. در حالتی دیگر هم از مقابل به شما نزدیک می‌شوند و انتظار دارند که شما به عنوان عابر پیاده از خیابان برای عبور استفاده کنید تا آنها بتوانند ترافیک را دور زده و به مقصد برسند.

ساعت 23:30 به انتهای بزرگراه نیایش و تقاطع ولیعصر (عج) نزدیک می‌شود که در تاریکی شب، موتورسیکلتی را می‌بینید که خلاف جهت با چراغ خاموش به سمت شما می‌آید تا پیتزاهایی که در جعبه ترکش قرار داده را زودتر به مقصد برساند.

در ترافیک خیابان ولیعصر(عج) یا انقلاب یا هر خیابان دیگری گیر افتاده‌اید. فاصله‌ای با خودروهای کناری ندارید، شاید به اندازه عبور یک نفر. در همین حین موتور سواری که جعبه ساندویجی و پیتزایی را روی ترک موتور بسته سعی می‌کند از کنار خودرو شما عبور کند. با هزار زحمت رد می شود اما جعبه‌اش آینه شما را می‌شکند.باز هم دستتان به جایی بند نیست. نه می‌توانید خودرویتان را وسط خیابان رها و دنبالش کنید و نه می‌توانید شماره‌ پلاکی از او بردارید تا بعدا شکایتتان پیگیری شود.

متأسفانه در تمامی صحنه‌های مورد اشاره و هزاران صحنه دیگری که برای همه ما ها اتفاق افتاده و منجر به خسارت برای خودرو شما شده است، دستتان به هیچ جا نمی‌رسد و تنها می‌توانید 2 کار انجام دهید. یا یادگاری آقای موتور سوار را نگه دارید و یا از جیب مبارک خرج کرده و خسارت را جبران کنید.

ویراژموتورسوراران و آسیب رساندن به خودروها شاید برای صاحبان خودروهای گران قیمت که هر صدمه کوچکی میلیون‌ها تومان برایشان آب می خورد تاوان سنگین تری باشد ولی آنان هم چاره‌ای جز تماشا ندارند.

مشکل موتورسواران و اعمال قانون برای آنها هرگز حل نخواهد شد جز با برخوردهای قاطع و گسترده با متخلفان و ضبط موتورسیکلت آنها. اما این هم که راه حل منطقی و دائمی نمی‌تواند باشد. باید فکری برای حال و آینده کردبه طور مثال برای فروش آن شرایط سختی گذاشت و ضمانت‌های لازم را گرفت تا در صورت خسارت زدن به افراد دیگر، هزینه از همان محل پرداخت شود.

هر چه هست این روزها کسی نمی‌تواند خسارت‌هایی که از موتورسواران می‌بینند را از منبعی جز جیب خودش تأمین کند و باید خسارات ببینند و خسارت بپردازند.