ماجرای خیریه‌ها و آدم‌های خیّر، همیشه شنیدنی، خواندنی و جذاب است. خیریه‌هایی که راه می‌افتند تا لبخندی بر لبی بنشانند یا باری  از دوش کسی بردارند. خیریه «طلیعه کرامت» هم با همین هدف در سال ۸۱ برای نگهداری از پسربچه‌های بی‌سرپرست و بدسرپرست تاسیس می‌شود و در حال حاضر هم سرپرستی ۲۳ کودک را بر عهده دارد. تمام هزینه‌های خیریه با پول خیّرین می‌چرخد؛ حتی بیشتر کسانی که در این مرکز کار می کنند، به نوعی کار خیر می کنند؛ چون حقوق و مزایای این خیریه مثل بقیه مراکز نیست؛ اما علاوه بر این افرادی هستند که به صورت داوطلب به این بچه‌ها کمک می‌کنند و از هدیه‌های کوچک و بزرگ تا برگزاری کلاس های آموزشی و تفریحی به آنها کمک می‌کنند.

برگزاری سفره نذری توسط خیرین

«اکرم شاهرخی» مدیر ۶۷ساله این خیریه از روز اول «طلیعه کرامت» می‌گوید: «ما یک سری  از خیرین بهزیستی بودیم که سال ۸۱ بهزیستی ما را دور هم جمع کرد و قرار شد که  کمک های پراکنده خود را جمع کنیم و  عملا کار مدیریت یک موسسه خیریه وابسته به بهزیستی را بر عهده بگیریم. جالب اینکه وقتی ما دور هم جمع شدیم هیچکدام همدیگر را نمی شناختیم و بهزیستی ما را با هم آشنا کرد و از سال ۸۱ تا به حال پسربچه های ۱۰ الی ۱۵ سال را به صورت شبانه روزی نگهداری می‌کنیم».

وقتی محدودیت سنی برای خیریه دردسرساز می‌شود

یکی از مشکلات مهم این خیریه محدودیت سنی از طرف بهزیستی است و به خاطر همین : «ما بچه ها را در سن ۱۰ سالگی تحویل می‌گیریم و باید در ۱۵ سالگی به مرکز نگهداری بزرگسالان انتقال بدهیم. این بچه ها بعد از ۱۸ سالگی به حال خود رها می‌شوند و تمام زحمات ما به باد می‌رود. ما دوست داریم در اشتغال و ازدواج به این بچه‌ها کمک کنیم که با این شرایط امکان‌پذیر نیست و در این دست به دست شدن بچه ها خیلی آسیب می‌بینند». زندگی ۵ ساله در طلیعه کرامت، بچه‌ها را به آنجا وابسته می‌کند تا پس از سالها جدا شدن از آن باز هم به آن سر بزنند و برای آن دلتنگی کنند: «بچه ها خیلی با ما انس می گیرند و روزهای اولی که از ما جدا می‌شوند، خیلی به ما سر می‌زنند. یکی از بچه ها که کمی عقب ماندگی ذهنی هم داشت، به هیچ عنوان از ما دل نمی‌کند. مدام به ما سر می‌زد و پشت در می‌نشست تا اینکه بالاخره موافقت کردند که این پسر در موسسه ما بماند. دو نمونه از بچه‌های ما همین شکلی در موسسه باقی ماندند و الان هر دو حدودا ۱۶ساله هستند». خیرین این موسسه بارها پیشنهاد داده‌اند که بچه‌ها  را از سن خردسالی تا بزرگسالی به آنها بسپارند که تا به حال بهزیستی موافقت نکرده است.  

بچه‌ها در کلاس معرق

شیرین‌ترین لحظه‌‌های کاری در خیریه

خانواده شدن بزرگترین آرزوی هر کودکی است که در این خیریه زندگی می‌کند. آرزویی که هر فردی در این موسسه برای برآورده کردن آن تلاش می‌کند. «خیلی از این بچه‌ها همیشه به دنبال ریشه‌های خود هستند و خیلی دوست دارند که نام  و  نشانی از پدر و مادر خود پیدا کنند. خب مددکارهای ما هم این قضیه را پیگیری می‌کند. دو سال پیش یکی از پسرهای ما که حدودا ۱۴ سال داشت، با کمک مددکارهای ما به دنبال والدین خود می گشت ک بعد از پیگیری‌های بسیار، مادر را پیدا کردیم و هزینه رفت و آمد به تهران را تقبل کردیم. روزی که این مادر و فرزند با هم ملاقات کردند، واقعا لحظه‌ای دیدنی بود. لحظاتی که این بچه‌ها خانواده‌هایشان را پیدا می‌کنند، از بهترین لحظات کاری و حتی زندگی ماست» .

شیطنت‌های پسربچه‌ها تمامی ندارد!

شیطنت ویژگی اکثر پسربچه‌هاست. پسربچه‌های خیریه طلیعه کرامت، هم از این قاعده مستثنی نیستند. «بچه‌‌های ما در کنار هوش بالایی که دارند، شیطنت‌هایی هم دارند.یکی از شیظنت‌ها چند سال پیش اتفاق افتاد. ما در کنار موسسه خود، یک مجموعه ورزشی داریم که هم بچه‌ها از آن استفاده می‌کنند هم افرادی از بیرون. این بچه ها ظرف‌های مایع دستشویی این سالن ورزشی را خالی می‌کنند و به جای آن جوهر می‌ریزند؛ بدون اینکه کسی متوجه بشود. خلاصه آن هر روز هر کسی داخل این سالن ورزشی شد با سر و روی رنگی بیرون آمد». خانم شاهرخی خودش دو پسر دارد و با روحیه پسربچه‌ها به خوبی آشنا  است ! پسران خانم مدیر هم از حامیان اصلی خیریه هستند.

اینجا خانه بچه‌هاست

خیرین تمام تلاششان را می‌کنند که خیریه برای بچه‌ها عین خانه خودشان باشد.«بچه ها اینجا لباس متحدالشکل ندارند. حتی به کسانی که می‌خواهند به ما کمک کنند و برای بچه‌ها لباس بخرند هم می‌گوییم خود بچه‌ها باید لباس‌ها را بپسندند. ما در موسسه خود بچه ها را زندانی نمی کنیم و بچه ها در عبور و مرور آزادند که خب همین گاهی وقت ها مشکل‌ساز می‌شود. گاهی وقت‌ها بچه‌ها به دلایل مختلف فرار می‌کنند و ما باید به دنبال انها بگردیم. مثلا هفته گذشته یکی از بچه‌ها فرار می‌کند و او را در حرم حضرت معصومه در قم پیدا می‌کنند. چون یکهو دلش گرفته و خواسته به زیارت برود!»

بیشتر نگران آینده بچه‌هاییم تا گذشته آنها

مشکلات اقتصادی کشور بر اوضاع خیریه هم اثر گذاشته و باعث شده خیرین این مجموعه برای تامین بودجه خود به فکر بیفتند. «خیرین از گذشته تا الان کمک کرده و می‌کنند؛ اما با بد شدن وضعیت اقتصادی، خیّر هم مثل گذشته نمی تواند کمک کند؛ اما بچه نمی‌فهمد که اوضاع اقتصادی بد است و خیر مثل قبل نمی‌تواند کمک کند. این کودک به شام و نهار و لباس و مدرسه احتیاج دارد. برای همین ما به منابع پایدار احتیاج داشتیم؛ بنابراین شروع به کار اقتصادی کردیم؛ مثلا تعدادی تاج گل برای ختم درست  می‌کنیم و اجاره می‌دهیم که به جای اینکه آن همه گل طبیعی بلااستفاده باشد و فقط برای یک ساعت ختم مورد استفاده قرار بگبرد، تاج گل‌های مصنوعی را با قیمت مناسب تر ارائه می دهیم. همچنین تابلوهایی هم برای ترحیم، تولد یا مناسبت های مختلف تهیه کردیم. به صورتی که فرد در آن به نیابت از هر کسی که بخواهد، به بچه های ما کمک می‌کند و ثوابش را به او هدیه می‌کند».

خانم شاهرخی بیش از هر چیزی، نگران آینده بچه‌هاست: «بچه‌های ما همیشه از گذشته خود نگرانی دارند و خیلی از آنها نمی‌توانند با این نگرانی کنار بیایند؛ برای اینکه این گذشته برای آنها در کار و ازدواج مشکل ایجاد می‌کند. یکی از بچه‌های ما به خاطر نگرانی از پیشینه بهزیستی بودن، به خارج از کشور پناهنده شد و ما الان هیچ خبری از او نداریم».