"سبزی‌های سیاسی" آفت محیط زیست!

نشست معصومه ابتکار با خبرنگاران که چند روز پیش به مناسبت روز خبرنگار، در سالن همایش‌های سازمان حفاظت محیط زیست برگزار شد را از دو منظر می‌‌‌توان با دیگر نشست‌های خبری این بانوی سبز، متفاوت دانست.

در این اوضاع و احوال که خبر آبیاری سبزیجات با استفاده از فاضلاب از یک سو و درخواست مسئولان از مردم برای خودداری از کاشت سبزی در حیاط منزل در راستای کنترل بحران آب، از سویی دیگر، هموطنان را در استفاده از این نعمت سبز و پرخاصیت الهی با مشکل جدی رو به رو ساخته، پذیرایی شدن با سبزی‌های ارگانیک حیاط خانه مادر رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور، آن هم برای صبحانه، غافلگیرکننده، ارزشمند و به یادماندنی خواهد بود؛ حتی اگر سهم هر خبرنگار، تنها یک برگ از این سبزی‌های پاک و دستچین شده باشد!

اما این سبزی‌های هوس‌انگیز و نطلبیده، تنها گواه تعلق خاطر ویژه بانوی سبز کشورمان به خبرنگاران نیست. عهدی هم در کار است: ابتکار در این نشست خبری اعلام می‌‌‌کند: "سال گذشته ما از هیچ رسانه‌ای شکایت نکردیم اما در کمال ناجوانمردی عده‌ای از رسانه‌ها برنامه تخریب داشتند،عهد بسته‌ایم تا آخر دوره از هیچ رسانه‌ای شکایت نکنیم."

ظاهرا در این سازمان، خبرنگاران نه تنها با سبزی ارگانیک پذیرایی می‌‌‌شوند، بلکه از آزادی بیان کامل هم برخوردارند چرا که ابتکار رسانه‌ای که به گفته خودش حدود 400 خبرسازی و دروغ منتشر کرده است را هم مورد بخشش قرار داده است. "خبرسازی" و "دروغ"، کلماتی هستند که ابتکار همواره با استفاده از آنها بر انتقادات رسانه‌ها، مهر غرض‌ورزی کوبیده و منتقدان را به تامین اهداف سیاسی متهم کرده است، رویه‌ای که در نشست خبری روز خبرنگار تکرار می‌‌‌شود تا ابتکار بتواند آبگیری 63 درصدی تالاب هورالعظیم را شاخص‌ترین اقدام دولت یازدهم در زمینه احیای تالاب‌ها عنوان کرده و از تکذیب شدن این ادعای غیرمستند توسط رسانه‌ها انتقاد کند، در حالی که تصاویر و اظهارات بومیان منطقه و فعالان محیط زیست حکایت از نابودی تالاب هورالعظیم دارد. تالابی که کارشناسان خشک‌شدنش را عمده‌ترین منشاء داخلی ریزگرد‌ها می‌‌‌دانند. تالابی که با ادعای آبگیری 63 درصدی آنمی‌‌‌توانیم به سادگی، منشاء داخلی ریزگردها را محو و حل معضل گرد و غبار را به دهه‌های بعد آن هم در صورت رفع مشکلات سیاسی منطقه حواله کنیم.

با نگاهی گذرا به حال و روز محیط زیست کشور، شاید بتوان ناکامی‌ها در امر حفاظت از محیط زیست را فشرده شدن طولانی مدت نبض محیط زیست در دستان سیاسی‌ترین زن ایران دانست. دستانی که آنطور که باید و شاید دغدغه حفاظت از محیط زیست را ندارند و از سوی دیگر به لطف مهارتشان در فضاسازی و چیدمان سیاسی، معضلات و کاستی‌ها را به خوبی می‌‌‌پوشانند و انتقادات را با چسباندن برچسب غرض ورزی، فاقد اعتبار و بی اهمیت جلوه می‌‌‌دهند.

دستور مکتوب حراست سازمان حفاظت محیط زیست به ادارات کل مبنی بر لزوم جلوگیری از هرگونه تجمع احتمالی محیط بانان که احتمال می‌‌‌رفت به دنبال شهادت سه تن از این عزیزان و به منظور مطالبه حقوق از دست رفته‌شان، در برابر مجلس شورای اسلامی برگزار شود حکایتی دیگر از این برچسب زدن‌های سیاسی است. دستور مکتوبی که در آن، برگزاری تجمع، به جریان‌های سیاسی نسبت داده شده بود تا از پررنگ شدن پرسش‌هایی بی پاسخ جلوگیری کند: چرا لایحه حمایت از محیط بانان، تا پیش از شهادت سه محیط بان طی دو روز، تنظیم و به مجلس تقدیم نشده بود؟ چرا درخواستی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست برای جذب نیرو در یگان حفاظت محیط زیست در دولت مطرح نشده بود تا از اضافه کاری بدون حقوق محیط بانان جلوگیری شود؟ چرا قانون به کارگیری سلاح، آن طور که باید به محیط بانان آموزش داده نشده بود؟ و در یک جمله، چرا سازمان حفاظت محیط زیست در مقوله محیط‌بانان، تا این حد کوتاهی کرده بود؟ این دستور مکتوب، یادآور عواقبی بود که در اواسط سال گذشته دامنگیر، کارکنان سازمان حفاظت محیط زیست شد. کارکنانی که طی تجمعی در برابر سازمان متبوعشان خواستار رسیدگی به ناحقی‌ها شده بودند اما علی رغم تاکید بر سیاسی نبودن تجمعشان، ناخواسته گرفتار این برچسب کارآمد شدند!

اما این تنها رسانه‌ها و کارکنان سازمان حفاظت محیط زیست نیستند که در صورت عدم حمایت از مواضع ریاست سازمان، در تار سیاست اسیرمی‌‌‌شوند بلکه نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم بارها با برچسب‌هایی چون انتقام‌جویی سیاسی از دایره خوبان سبز، رانده و نظرات و نقدهایشان بی اعتبار دانسته شده است.

از سوی دیگر، فعالان زیست محیطی هم البته اگر منتقد باشند، هر از گاهی ممهور به مهر دلواپس شده و به جای آنکه پاسخی برای پرسش‌هایشان از مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست دریافت کنند در مقام پاسخگویی قرار می‌‌‌گیرند تا توضیح بدهند که چرا در دولت قبل غایب بوده‌اند و پرسش‌ها و انتقادات را برای دولت یازدهم کنار گذاشته اند.

و اینگونه است که "تنها زن سیاسی ایران" تمام انتقادها را در دادگاه سبزش به "غرض‌ورزی‌های سیاسی" متهم کرده، مشکلات را به دولت قبل نسبت می‌‌‌دهد و فارغ از هرگونه التزام به پاسخگویی، در پناه رسانه‌های امن به همایش‌ها و نمایش‌ها مشغول می‌‌‌شود تا مدیران ستادی به نقد فیلم بپردازند و جای کارشناسان و متخصصان باتجربه محیط زیست  در نشستها را رفته رفته هنرپیشه‌های زیبا اشغال کنند.

شاید بگوییم حاشیه امنی که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست را در پناه رئیس جمهور، از پاسخگویی به جامعه، رسانه‌ها و نمایندگان مردم مصون می‌‌‌دارد ناشی از ماهیت این سِمَت است و ساختار سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان نهادی نظارتی و غیراجرایی فارغ از اینکه چه کسی در حوزه ریاست آن روزگار بگذراند، این عدم پاسخگویی را به همراه خواهد داشت، حقیقتی که بدون شک لزوم ایجاد تغییری در ساختار اساسی تنها نهاد متولی حفاظت از محیط زیست کشور را آشکار می‌‌‌کند اما آنچه با تکیه زدن چند ساله معصومه ابتکار بر مستند ریاست سازمان حفاظت محیط زیست، بر ناکارآمدی این سازمان به مراتب بیش از آنچه که باید دامن زده، سیاسی کاری‌هایی است که از پرداختن به کاستی‌ها و ضعف‌های سازمان حفاظت محیط زیست ممانعت به عمل می‌‌‌آورد. سیاست یکی به نعل و یکی به میخ زدن و بار کج این قافله از هم گسیخته را به پایان هر دوره رساندن.