«همجنس گرایی» پدیده شوم دنیای به اصطلاح متمدن امروزی که کانون گرم خانواده را هدف قرار داده است.

پدیده ای که امروز به عنوان یکی از معضلات مهم در جوامع غربی مطرح شده و به زندگی طبیعی بشر آسیبی اساسی وارد نموده است.

اما به رغم تبلیغات وسیع و گسترده ای که در دنیا برای پیوستن، همراه شدن و قبول این معضل اجتماعی وجود دارد، تعداد قابل توجهی از مردم دنیا آن را نپذیرفته و باور نداشته اند. به عنوان نمونه  تنها 1.5 درصد از مردم انگلستان را همجنس بازان تشکیل می‌دهند و گستردگی حمایت و پافشاری بر ارائه خدمات و به رسمیت شناختن این اقلیت بسیار کوچک در این کشور پرسشی قابل توجه و قابل تامل است؟!

براستی چرا سعی بسیاری از رسانه های جهانی  و سیاستگذاران عرصه بین المللی بر آن قرار گرفته است که با تبلیغاتی وسیع و پر حجم و حمایت های مالی بی سابقه این پدیده غیر متعارف را متعارف و عادی جلوه دهند؟!

پشت پرده تبلیغات عظیم و تصویب قوانین حمایتی از همجنس گرایی در مجامع و سازمان های بین المللی چه حقایق دردناکی وجود دارد؟!

جای بسی تعجب است که در انگلستان از سال 2004 به بعد زوج های همجنس باز از حقوق و مزایای زوج های عادی برخوردار شده اند و عده ای از مقامات دولتی در خواست کرده اند که ازدواج همجنس بازان در سراسر انگلیس تا سال 2015 به صورت قانونی تایید شود. در آمریکا نیز شبکه سی‌ان‌ ان طی گزارش های هدف دار و مغرضانه سعی در القای این باور دارد که 53 درصد مردم خواهان قانونی شدن همجنس‌بازی در ایالت‌های این کشور هستند.

 

ترویج همجنس گرایی استراتژی مهم و هدف دار غرب

 

ناگفته پیداست که تبلیغ و عادی سازی «همجنس گرایی» چه عواقب دردناکی را برای جوامع غربی بوجود آورده است که متلاشی شدن بنیان خانواده و از بین رفتن مفهومی به نام  پدر و مادر از دردناکترین آن عواقب است!

حذف نام پدر و مادر از پاسپورت‌ آمریکایی ‌ها و انگلیسی ‌ها که به جای آن از عبارات والد 1 و والد 2 استفاده می‌شود از جمله این مصادیق است. از سوی دیگر دولت های آمریکا و انگلیس پرورشگاه ‌ها را تحت فشار قرار داده اند تا به زوج ‌های همجنس باز فرزند اعطا کنند!

تولد سالانه هزاران فرزند نامشروع، افزایش و شیوع بیماری های خطرناکی همچون ایدز، گسترش بی بندو باری اخلاقی و ... تنها برخی از مسایل و مشکلاتی است که « همجنسگرایی » برای بشر امروزی به همراه داشته است.

اما در کنار همه این حمایت های بین المللی از قانونی شدن چنینی پدیده غیر طبیعی، وجدان و فطرت پاک انسانی هنوز هم در دل مردمان اروپایی و آمریکایی بیدار است.

هر از گاهی در گوشه و کنار این کشورها می توان حرکت های خودجوش مردمی را مشاهده کرد که هم جنسگرایی را تمام قد هو کرده و تکفیر می کنند.

هفته گذشته در خیابان های پاریس فرانسه شاهد تظاهرات و جنبش 200 هزار نفری مردم در اعتراض به قانون ازدواج همجنسگرایان بودیم.

 

شمار زیادی از شرکت‌کنندگان در این تظاهرات را افراد مسن و کهنسالی تشکیل می‌دادند که با خانواده و فرزندان خود در این تظاهرات شرکت کرده بودند و عده‌ای از آنها از کیلومترها دورتر تنها با هدف اعلام اعتراض خود با این نوع ازدواج به پاریس آمده بودند.

شرکت‌کنندگان در این تظاهرات پارچه نوشته‌ای را در دست داشتند که بر روی آن عبارت «در سال ۲۰۱۷ من به خانواده رأی می‌دهم» نوشته شده بود.

بدون شک توجه به خواسته ها و مطالبات حقیقی مردم در سراسر دنیا راه برون رفت دولت های غربی از معضلالت اجتماعی و فرهنکی موجود است. راهی کوتاه که مسئولان و سردمداران غربی با بی توجهی به آن و بوجود آوردن نیازها و خواسته های کاذب آن را طولانی نموده اند و در بیراهه خطرناکی  گرفتار شده اند.

توجه به محور و کانون اصلی تمام جوامع بشری یعنی همان «خانواده» و تقویت پایه های آن، حلقه گمشده ای است که با پیدا شدنش مشکلات جوامع بشری برطرف خواهد شد.