ایجاد رشته های جدید از دیدگاه وزیران سابق علوم/سرنوشتی نامعلوم در انتظار برخی رشته ها

یکی از شاخص های رشد فکری،فرهنگی و اقتصادی یک کشور بستگی به رشد و میزان برخورداری آن کشور از وجود نخبگان علمی دارد و ازاین روگفته اند که رشد توسعه یک کشور به رشد علمی آن در توسعه یافتگی  بستگی دارد.

البته سیاست علمی و آموزشی هر کشور با توجه به فرهنگ عمومی و بومی فرق دارد و معمولاً کشورهای توسعه یافته ، یافته های علمی خود را ناشی ازتوسعه در علوم قدیم با توجه به تکنولوژی جدید به دست آورده و آن را با برنامه های بومی خود اجرا می کنند و عدم توجه به شناخت علم بومی و رویگردانی از آن باعث قرض گرفتن علم از بیرون مرزها و در نهایت فراموشی فرهنگ بومی خود خواهد شد.

شاید بتوان گفت انقلاب صنعتی جهان مدیون توجه به بخش هایی از علوم بومی سده های پیش از آن و نهادینه کردن آن در جامعه بوده است، کشور های در حال توسعه نیز همان اندازه که توانسته اند علوم بومی خود را با علوم روز همخوانی کنند در جهت توسعه خود گام برداشته اند.

البته در قرن 19 در کشورهای آسیایی که علم بر مدار ابتدایی آن می چرخند برخی روشنفکران تحصیل کرده از غرب برگشته اقدامات زیادی را در ایجاد همان سبک علم آموزی غرب در کشور خود کردند ، با ادغام علوم محلی  و بومی کشور خود را در ایجاد توسعه اقدام کردند که البته در برخی از کشورها که نظام آموزشی سنتی خود را گاهاً از بین بردند باعث دگرگونی فرهنگی در کشور خود شدند که در برخی کشورها هم به صورت نیم بند اجرا گردید در برخی دیگر هم متأسفانه فقط جنبه ضد فرهنگی آن بیشتر رسوخ کرد.

به طوری که اسلام عزیز از این کشورها که زمانی مهد تمدن اسلامی محسوب می شدند تبدیل به اسلام زدایی ناب شدند. اما آنچه قابل ذکر است که در بحث علم آموزی با توجه به احادیث نبوی که آمده  علم را بیاموزید ولو در سین(چین) باشد. در بحث اسارت رومیان توسط ارتش اسلام که فرمودند هر اسیری ده نفر از مسلمانان را با سواد کند آزاد است، توجه ویژه ایبه علم شده است.

بروز و ظهور دانشمندان اسلامی از صدر اسلام به بعد مانند ذکریای رازی، ابن سینا و ابوریحان بیرونی  و ... نشان از توجه اسلام به علم آموزی بوده است که دقیقاً این علوم مطابق اندر یافته های اسلامی و بر طبق سنت اسلامی صورت گرفته است.

در کشور نیز علم آموزی به سبک اسلامی تا قبل از دوران رضاخانی و خاندان پهلوی وجود داشت اما این  سبک به علت کم توجهی پادشاهان و حاکمان نهادینه نشد و به فراموشی سپرده شد که از حکمت صدرایی به بعد دانشمندان و علمای طالب علم راه مهاجرت به عراق و بیروت را پیش گرفتند و حتی بعد از آن تلاش مجاهدی مثل امیر کبیر هم در صدد تلفیق علم جدید و سنتی شد به دلیل ممانعت شاهان ناکام ماند.

همین عوامل باعث شد که رژیم ناکارآمد حاکمان در پیشرفت علمی کشور را به ناکارآمدی و وضعیت سنتی علوم اسلامی در کشور پیوند و زمینه را برای محو و ازمیان برداشتن آن فراهم نمایند، به گونه ای که بعد از چند دهه علوم اسلامی در دست عده ای بهایی قرار می گیرد و این علوم کاملاً جای خود را به علوم به سبک غربی می دهد و این روند باعث تهی شدن بنیه معنوی و دینی جامعه از علوم اسلامی گردید.ضمن این که غرب  علوم خود را مدیون دانشمندانی همچون ابن سینا و ابوریحان بیرونی و دیگر اندیشمندان در بلاد اسلامی می دانستند.

شاید باور کردنی نباشد که سیاست دفاعی و جنگی غرب ناشی از شناخت علوم ساخت شیشه توسط مسلمانان بوده که امروز به این اندازه پیشرفت کرده اند. بنابراین علوم دانشگاهی ما مطابق آنچه نیاز جامعه بود پی ریزی نگردید. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم با توجه به شرایط انقلاب و جنگ تحمیلی نتوانسته ایم علوم اسلامی را نهادینه سازی کنیم و حوزه های علمیه کشور که تا انقلاب خالی از طلاب روشنفکر بودند در تبحر علوم باقی ماند ، توانستند در بروز رسانی علوم رشد نمایند و یک خلاء چند صد ساله در علوم  اسلامی باعث گردید که به همان سبک علوم غربی اما با رویکرد اسلامی ادامه طریق نمایند.

بی تردید بیانات مهم رهبر معظم انقلاب به وضوح نشان می دهد حوزه های علمیه از برخی از مهمترین مسائل موجود در علوم انسانی غفلت کرده اند که بی ارتباط با افزایش برخی ناهنجاری های اجتماعی در جامعه اسلامی نیست بلکه حقیقت این است که تاکنون اقدام موثری در تشکیل مراکز مطالعات راهبردی حوزه های علمیه صورت نگرفته است و طلاب از بسیاری از مباحث علوم انسانی از جمله، فلسفه، تاریخ، ارتباطات و رسانه …محروم مانده اند.

اگر چه در سال های اخیر برخی رشته ها و مراکز تخصصی با عناوین مختلف در کشور با وعدۀ اعطای مدارک تحصیلی معتبر دایر شده است، لیکن سیطرۀ قوانین دانشگاهی و استفاده از نظام ترمی واحدی و نیز بهره گیری حدأقلی از برخی مهمترین منابع در آن رشته ،موجبات شکست این رویکرد آموزشی را فراهم کرده است.

جای بسی تأسف است که این نقیصه منبعث از عدم روش شناسی مطلوب در چرخۀ تولید علم است؛ حال آنکه در نگاه اندیشمندانی هم چون«ماکس وبر»علوم انسانی غیر از علوم دینی نیست، لذا غفلت از علوم مرتبط با ساختار انسانی،جامعه شناسی، مردم شناختی و علوم انسانی فضای علمی و نیز حقایق اجتماعی جامعه را به قهقرا رهنمون ساخته است.

از یک سو برخی رشته ها در دانشگاه ها، ماکت تقلیدی و البته تقلیلی از مبانی غربی است که بسیار سطحی، وارداتی و به صورت جزئی و ناقص از کشورهای غربی ، وارد فضای علمی کشور شده است، بنابراین ضعف ها که برطرف نشد بلکه بر روی این ضعف علمی پوسته ای اسلامی کشیده شد تا شاید مرهم ناکامی ها باشد.

دولت های روی کار آمده بعد از انقلاب با توجه به نبود یک نقشه راه و خلاء به وجود آمده از یک طرف و گسست علمی ناب از مکتب صدرایی تا انقلاب اسلامی نیز باعث گردید که راه برون رفت را با نگاه به بیرون طی کنند.

وزیر جدید علوم طی روزهای اخیر اظهاراتی را مطرح کرده مبنی بر ایجاد رشته های جدید در دانشگاه ها، سوال این جاست که آیا این صحبت ها در عمل است یا نه اینکه فقط برای ایجاد یک نوع تشویش در بین اذهان دانشگاهیان خواهد بود که بالاخره برخی از رشته های دانشگاهی تکلیفشان چیست؟

با توجه به همین اظهارات نظر وزیران سابق علوم را جویا شدیم:

ایجاد رشته های جدید از دیدگاه وزیران سابق علوم

محمد فرهادی وزیر سابق علوم، تحقیقات و فناوری در چهارمین جشنواره تقدیر از اساتید و دانشجویان برتر دانشکده امام صادق(ع) و یادواره آیت‌الله مهدوی‌کنی، نیز از تغییر رشته ها در دانشگاه گفته بود که  نمی‌توان علوم انسانی را وارد کرد، رشته‌های اسلامی را خودمان باید ایجاد کنیم و با اختراع رشته‌های جدید، علوم انسانی صادر کنیم.

وی افزود: در علوم فنی و تجربی هم خیلی از رشته‌ها باید کنار گذاشته شوند و در این راستا اکنون رشته‌های بین رشته‌ای مطرح هستند.

 بازنگری در برخی رشته های دانشگاه

 محمد مهدی زاهدی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و وزیر سابق علوم در گفت و گوی اختصاصی با این خبرگزاری در خصوص اظهارات وزیر علوم اظهار کرد: توصیه اکید ما این است که حتماً یک بازنگری در برخی رشته هاصورت بگیرد و رشته های مهارت محور در اولویت قرار بگیرند.

وی ادامه داد: الان بیشتر رشته ها نظری هستند و این موجب می شود که فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار باشند برای اینکه این اتفاق بیفتد و آن ها بتوانند خودشان کار آفرینی ،اشتغال زایی، خلق درآمد و ثروت کنند، باید نگاهمان را به آموزش عالی تغییر دهیم و در این نگاه حتما بازنگری به رشته ضروری است ، امیدواریم وزیر علوم از همین منظر این مطلب را گفته باشد.  

نوآوری در دانشگاه ها؛ اصل ثابت ، رایج و همیشگی

سید ضیاء الدین هاشمی سرپرست سابق وزارت علوم نیز در گفت و گو با این خبرگزاری گفت: سیاست های کلی و آموزش عالی کشور این است که آموزش های دانشگاهی متناسب با نیازهای موجود و واقعی باشند و چون نیازهای جامعه تغییر می کنند بنابراین آموزش های ما هم باید بتواند مبتنی بر آن انطباق پیدا کند.

وی با بیان اینکه در دانشگاه نوآوری اصل ثابت ، رایج و همیشگی است افزود: بر این اساس ما نیاز داریم به اینکه نیازهای  موجود را رصد کنیم خصوصاً نیاز های جدید که باید متناسب با رشته هایی دانشگاه باشند.

هاشمی تصریح کرد: برخی از رشته ها مخاطب کمتری دارند و به حد اشباح رسیده اند ولی بعضی از رشته ها مثلاً در حوزه آی تی ، گردشگری، محیط زیست و.... اینها متناسب با تحولات جامعه ، ضرورت های بیشتری ایجاد شده که متناسب با آن ما نیاز داریم که دانشگاه ها و رشته های حوزه آموزشی را بروز کنیم و بر این اساس است که  برخی از رشته ها ممکن است جدید و یا بین رشته ای تعریف شوند.

وی در پاسخ به این سوال که چه مقدار زمان برای این تغییر و ایجاد کردن رشته ها در دانشگاه ها نیاز است بیان داشت: این یک امری مستمر است ، متناسب با اقتضاعات و زمان بررسی ، کارگروه ها و کمیته های تخصصی که فعالیت می کنند این اتفاق می افتد.

می توان این گونه بیان کرد که تاکنون سیاست علمی کشور بدون توجه به نیاز شناسی داخلی و فرهنگ بومی متوجه سیاست وزرایی دولت ها گردیده و هر دولتی مطابق سلیقه وزرای خود چرخ علم کشور را صحنه گردانی کردند. واین نوع رفتار های ظاهری در علم کشور در واقع مانند پوشیدن پیراهن های رنگی به تن مانکی شد که تنوع آن به سلیقه بیننده گردید و اصل و جوهر علم خشک و بی روح دنباله رو سیاست وزرایی دولت ها گردید.

 بنابراین آنچه امروز اذعان به ضعف در علم کشور و هدف برخی از رشته های علمی کشور می شود به خاطر همان گسست ها و سهل انگاری در توجه به ساختار بومی کشور و نیازهای اصلی و کلی کشور بوده است.

رشد سرطانی در برخی رشته ها و علوم، منجر به تورم بیکاری فارغ التحصیلان (دانش آموختگان) گردیده و چاره را در جابجایی رشته های علوم دانسته اند،که این نوع دیدگاه هم تابع همان سیاست وزرایی خواهد بود.

در پایان باید گفت سیاست علمی کشور طبق برنامه های پیش بینی شده به گونه ای طراحی و اجرا گردد که از افراطی گری در رشته های علمی جلوگیری  شود و رشد توسعه رشته های علمی را در یک برنامه جامع طبق آنچه در سند چشم انداز ترسیم شده با کارشناسی و نماد سازی دقیق اجرا کنند.