به گزارش ايسنا در سالروز شهادت سردار شهيد عبدالمهدي مغفوري، سرهنگ پاسدار محمدرضا كارنما مسئول روابط عمومي و تبليغات سپاه ثارالله استان كرمان همرزم آن شهيد، خاطراتي بيان كرده است كه در در پي ميآيد.

شهید مغفوری از شاگردان مرحوم " سید کمال موسوی " بود که استاد این شهید در زمان شهادت وی گفت: " مجسمه تقوا شهید شد ".



یکی از خصلت‌های آن شهید این بود که ابتدا سلام کند و هیچگاه کسی نتوانست قبل از شهید به وی سلام کند.



هر فعالیتی را برای رضای خداوند انجام می‌داد به طوری که مُهری ساخته بود با این مضمون: " همه چیز، همه جا، فقط برای خدا " و زمانی که نامه‌ای می‌نوشت و یا کتابی را به کسی هدیه می‌داد آنها آثار را به این جمله ممهور می‌کرد.



یک بار در یک جمعی اذان گفت: همه با گفتن " احسنت " او را تشویق کردند. روز بعد هر چه اصرا کردند اذان نگفت، می‌ترسید دچار هوای نفس بشود.



یکی از دوستان شهید این چنین نقل می‌کند: روزی هنگام رفتن به خانه، این شهید قصد کرد که نان بخرد اما با وجود این که دو نانوایی در نزدیکی مسیرمان بود اما از سومین نانوایی خرید کرد و زمانی علت را از او سوال کردم گفت: این نانوایی عکس امام خمینی(ره) را به دیوار مغازه خود نصب کرده بود.



در یکی از سخنرانی‌هایش برای جذب جوانان به عضویت در پایگاه‌های مقاومت و حضور در جبهه، گفت: " پایگاه‌های مقاومت، سفارتخانه‌های امام زمان(عج) هستند ". با این توصیف، جمعیت زیادی به سوی پایگاه‌ها جهت اعزام به جبهه روان شدند.



حاج قاسم سلیمانی حضور او را در جبهه منع کرده بود ولی مغفوری به لطائف الحیل برای عملیات کربلای ۴ خود را به جبهه رساند. هر چند پیش از آن دو بار هم مجروح و شیمیایی شده بود.



بعد از شهادتش بین مردم کرمان و سرآسیاب فرسنگی برای تعیین محل دفن شهید جر و بحثشد که نهایتا شهید را در کرمان به خاک سپردند.



دقیقا هنگام اذان ظهر پیکر پاک شهید مغفوری به گلزار شهدای کرمان رسید. مادر همسرش و یکی دیگر از حاضرین گفتند که صوت قران و اذان را از شهید شنیده‌اند.



هر کجا و در هر موقعیتی بود هنگام نماز، اقدام به اذان گفتن می‌کرد و معتقد بود لذتی که در اذان زنده هست در اذان رادیویی نیست.



برخی، از کرامات شهید بعد از شهادتش می‌گویند اما شهید مغفوری قبل از شهادتش هم کراماتی داشت و دعایش در حق دیگران اجابت می‌شد.



هنگامی که خداوند به او فرزندی عطا می‌کرد او را مستقیم از بیمارستان به گلزار شهدا می‌برد و در طول مسیر برایش قران تلاوت می‌کرد و می‌گفت نمی‌خواهم اولین جملاتی که فرزندم می شنود، حرف‌های دنیایی باشد.



تکیه کلامش در خطاب کردن دیگران کلمه " مؤمن " بود. سلام مؤمن!، چه خبر مؤمن…

عبدالمهدی مغفوری در روز پنجم دیماه سال ۱۳۶۵ و در «عملیات کربلای ۴» به شهادت رسید و

از اين شهيد سه فرزند به نامهاي فاطمه، مريم و مصطفي به يادگار مانده است.