عمده شغل مردم این منطقه کشاورزی و دامداری است و با توجه به اقلیم منطقه، کشت و کار کشاورزی وابسته به آبیاری است. مردمانی که روزگاری در مناطق حاصلخیز اطراف زاینده رود کشاورزی می‌کردند اکنون بدلیل خشکسالی که قلب این شهر از تپش ایستاده است، راهی برای ادامه زندگی پیدا نکرده اند و عملا بیکار محسوب می شوند.

 به اندازه‌این خشکسالی تاثییر داشته است که مردم این مناطق مجبورند علوفه دام خود را از استان های همجوار خریداری کنند.

در طی این ۱۵ سال خشکی منطقه، کشاورزان برای گذران زندگی مجبورند از آب های شور زیرزمینی برای اندک کشاورزی خود استفاده کنند.

 با مرور زمان این منطقه دچار زلزله خاموش است و کسی آثار و تبعات آن را نمی بیند. مردم خشک شدن زاینده رود را مشاهده نمودند و کشاورزان در این روزها با فقر و گرفتاری های زندگی دست و پنجه نرم کردند.

 تبعاتی مانند وسعت بیماری های صعب العلاج، مرگ زودرس، طلاق، تاخیر در ازدواج، افسردگی و نداشتن امنیت شغلی و سلامتی.