سرنوشت تلخ یک ازدواج فامیلی به اصرار خانواده ها

وی با اشاره به اینکه به اصرار خانواده ها با یکدیگر ازدواج کردیم، گفت: چهار سال از زندگی مشترکمان می گذرد.

زن در ادامه با اشاره به اینکه همان زمان خواستگاری با یکدیگر وعده کردیم که بعد از چهار سال از یکدیگر جدا شویم، افزود: من و همسرم با یکدیگر مشکلی نداریم، ولی نمی توانیم کنار هم بمانیم.

مرد جوان که در دادگاه حاضر بود، گفت: من و همسرم حس زن و شوهر به یکدیگر نداریم و چون دختر دایی و پسر عمه هستیم و از بچگی با یکدیگر بزرگ شدیم، مانند خواهر و برادریم. به اصرار خانواده ها تن به این ازدواج دادیم و از همان ابتدا وعده کردیم که بعد از چهار سال جدا شویم.

وی ادامه داد: خانواده های ما با اینکه طرز فکرشان قدیمی نبود، می گفتند که طالع ما با هم است و باید این اتفاق رخ دهد.  متاسفانه هیچ کسی آن زمان ما را نفهمید. ما باید از یکدیگر جدا شویم.

زن نیز در ادامه بیان کرد: تمام مهریه ام را نیز می بخشم تا زودتر این اتفاق بیافتد.

قاضی دادگاه خطاب به زن و مرد کرد و گفت: زندگی مشترک شوخی بردار نیست.

مرد در ادامه با اشاره به اینکه در موقعیت بدی قرار داشتیم، اظهار کرد: درخواست طلاق داریم و هر اقدامی انجام می دهیم تا این اتفاق رخ دهد.

زن نیز اظهارکرد: باید از یکدیگر جدا شویم.

بعد از چند ثانیه سکوت و بعد از اظهارات زن و مرد، قاضی دادگاه حکم طلاق را به دلیل عدم ارائه دلیل قانع کننده صادر نکرد.