به نوشته روز نامه مردم سالاری،مويه تمامي نداشت، آسمان رنگ خون گرفته بود، جامعه شيعيان در اندوهي مضاعف بود. سران شيعه با اشک حسرت به ثمره غفلت خود مي نگريستند.
آنها هیچگاه فکر نمی کردند که روزی در شمار کسانی قرار گیرند که در رکاب حسین بن علی نباشند. خیلی تلخ است که در دوران پیامبر اکرم، امیر مومنان و مصلح اکبر با جبهه حق باشی اما در کربلای عشق راه نیابی.
چگونه باید گفت حال کسانی را که حسین حجتشان بود اما نتوانستند در رکابش حضور داشته باشند. مگر می توان آن حس اندوه و حسرت را که سلیمان بن صرد خزاعی، مختار ثقفی، ابراهیم بن مالک اشتر و دیگر سران شیعه پس از جریان کربلا تجربه کردند با قلم تشریح کرد. باید عاشق باشی تا دریابی آن حس و حال تلخ و غمباری را که شیعیان در همه این قرون در سینه های خود محبوس کردند.
برادرانم: با چند حضور در هیئت های عزاداری و مویه کردن برای حسین بن علی، نمی توان ادعا داشت که عهدمان با سیدالشهدا را ادا کرده ایم. نمی توان دلخوش فضایی بود که هرساله رقم می زنیم تا گوشه ای از ارادتمان به حسین را نشان دهیم، البته دست مریزاد به جامعه ایران که همواره عشق خود به اباعبدالله را با حضورهای حماسی و متعهدانه شان نمایش داده اند اما بپذیریم که اگر حسینی باشیم بسیاری از اتفاقات تلخ کنونی رخ نمی دهد.

اگر علی گونه بیندیشیم، چون حسن ایثارگر باشیم و همچون حسین به پاخیزیم، دیگر بخش اعظمی از این مشکلات فرهنگی و اجتماعی در کشور مشاهده نمی شود. اگر به محمد امین اعتقاد داشته باشیم، صداقت به یک امر بدیهی در مناسبات ما بدل می شود اما دریغا که فراموشکار و غافلیم.
اربعین حسین مجالی است که خود را ارزیابی کنیم. ببینیم که عشقمان به پروردگار تا چه حدی است.
آیا حاضریم چون ابراهیم دردانه مان را بر سر عهد عاشقانه با پروردگار قربانی کنیم؟ آیا حاضریم همچون سیدالشهدا عزیزانمان را در راه حراست از ارزش های الهی به قربانگاه بفرستیم؟ این سوالاتی است که بعد از گذشت چهارده قرن و آشکار بودن حقیقت کربلا، بسیار راحت تر مطرح می شود و پاسخ دادن به آن کاری ساده تر به نظر می آید اما همانگونه که در زمان کنونی جبهه حق و تریبون حقیقت برای بسیاری از افراد مشخص نیست و در سردرگمی کامل به سر می برند آن دوران نیز چنین وضعی حاکم بود.

در نظر آورید دانش عمومی جامعه صدر اسلام نسبت به تحولات محیطی بر مبنای نظامنامه ای رسانه ای شکل گرفته بود که از تریبون امویان منعکس می شد و مهارت اطلاعاتی بسیاری از نیروهای رسانه ای اموی چنان فضای تفکر عمومی را غبار آلود ساخته بود که امیر مومنان علی(ع) را فردی بی نماز تصور می کردند.

اين رسانه ها، فردي فاجر و فاسد چون يزيد را اميرمومنان و خليفه الله ناميده بودند و بديهي است عوام سطحي نگري که چشمشان به خواص است گول اين تبليغات را مي خورند و آنچه درباره عاشورائيان مطرح مي شد را چشم بسته قبول کردند. و چنين شد که حسين شهيد راهي شد که حراست از دين را اولويتي قطعي برمي شمرد و اهمال کاري و جهل در برابر حقيقت را نمي پسنديد.