به گزارش مهر، حالا از روی تشک کشتی به پشت میله های زندان آمده است. پشیمان است اما دیگر دیر شده و بیش از ۱۰ نفر از او به اتهام سرقت شکایت کرده اند. در اداره آگاهی تهران فرصتی کوتاه برای مصاحبه پیش آمد که در ادامه می خوانید:

علت و انگیزه سرقت ها چه بود؟

دلخوری از پدرم بود. امکاناتی که از او می خواستم(پول جیبی، خرید لباس و …) در اختیارم نمی گذاشت، خواسته هایم را برآورده نمی کرد، در حالی که وضعیت مالی اش خوب است. برای همین به نوعی می خواستم او را اذیت کنم. می خواستم مد روز لباس بپوشم اما او مخالف بود و می گفت باید خرید هایت معقول باشد.

حالا پشیمانی؟

حالا که دستگیر شدم خیلی پشیمانم. چون پولی که به دست آوردم آن قدر ناچیز است که ارزش سابقه دارشدن و دیدن ناراحتی خانواده به خصوص مادرم را نداشت.

نحوه آشنایی با همدستانت چگونه بود؟

با همدستانم بچه محل و رفیق بودیم.

نخستین سرقت را چه زمانی مرتکب شدی؟

- اولین سرقت را دو ماه قبل از محرم انجام دادیم.

پدرو مادر در ملاقات با تو چه گفتند؟

- فقط گریه می کردند.

حتی پدرت؟

- بله. کارم خوب نبود. هر بار مادر وساطت می کرد و … دوباره و چند روز بعد سر موضوع دیگری دعواها و درگیری ها ادامه پیدا می کرد، دوباره همان آش و همان کاسه.

پدرت سخت گیر بود یا تو لج باز و پرتوقع بودی؟

هردو مقصریم. پدرم قدیمی فکر می کند. زندگی را فقط در کارکردن می بیند. من خیلی موقع به مغازه اش می رفتم و کار می کردم و کمکش بودم. به من هم مثل کارگرش حقوق می داد و حتی کمتر. اگر می خواهد بعد از خودش یا سر پیری اش این امکانات به من برسد که اون موقع به درد من نمی خورد. الان جوانم و می خواهم خوش باشم.

آزاد شوی چکار می کنی؟

دوباره به سمت ورزش می روم و دور خلاف را یک خط قرمز می کشم.

فکر نمی کنی به خاطر لج بازی آینده ورزشی خود را تباه کردی؟

کاش خیلی از مسائلی که الان فهمیدم را آن موقع می فهمیدم.