مسوولان، هنر خوشنویسی ایران را دریابند

طبیعی است که این اقدام، به مذاق ایرانیان که خود را در هنر خوشنویسی پیشرو و صاحب‌سبک می‌دانند، خوش نمی‌آید. هنر خوشنویسی اسلامی، هنری اصیل و کهن است که ریشه در فرهنگ اسلامی داشته و پیشینۀ آن به صدر اسلام می‌رسد. این هنر شریف طی سده‌ها توسط هنرمندان مختلف در دوره‌های زمانی گوناگون و در گسترۀ جغرافیای فرهنگی جهان اسلام رشد یافته و به اوج خود رسیده است. در این میان، ایرانیان و ترکان عثمانی، بیشترین سهم را در ایجاد و گسترش این هنر داشته‌اند. بی‌تردید جایگاه ایران در هنر خوشنویسی، رفیع و بلند است اما سهم ترکیه را نیز نمی‌توان نادیده گرفت.
پیشینۀ خوشنویسی در ایران به سده‌های نخست هجری بازمی‌گردد در حالی که در ترکیه، خوشنویسی پنج شش سده بیشتر قدمت ندارد و آنچه پیش از استیلای عثمانیان بر آناتولی موجود است، متعلق به دورۀ سلجوقیان است که بر قلمروی بزرگی از چین تا آناتولی سلطه داشتند. بسیاری از بزرگان و اساتید سلف هنر خوشنویسی همچون ابن‌مقله بیضاوی (درگذشته 940 ق.) -که نخستین بنیان‌گذار خطوط شش‌گانه و قاعده‌مند کردن آنهاست- اصلیت ایرانی دارند و بنابراین سهم ایرانیان در این قسمت بسیار برجسته و بزرگ است. پیریحیی جمالی صوفی، مبارک‌شاه بن قطب تبریزی، عبدالله صیرفی تبریزی و احمد سهروردی شاگردان ایرانی یاقوت یاقوت مستعصمی (درگذشتۀ ۶۹۸ ق.) هستند که جایگاه والا و استادی آنان در خوشنویسی در جهان اسلام شناخته و تثبیت‌شده است. شیوۀ یاقوت پس از سده‌ها هنوز در کالبد شیوۀ نیریزی در خط نسخ ایرانی جریان دارد. خطوط تعلیق، نستعلیق و شکسته‌نستعلیق که از زیباترین خطوط اسلامی هستند، ابداع تفکر خلاق و اندیشۀ هنر ایرانیان است.

2020-09-28 12_34_28+00_00
در اصل، ترکان خوشنویسی را از ایرانیان فراگرفتند و آن را با لهجۀ اقلیم خود درآمیخته و به شیوۀ جدید نوشتند. احمد قره‌حصاری (درگذشتۀ ۹۶۳ ق.) -چنانچه در امضاهایش مکرر تصریح کرده- شاگرد اسدالله کرمانی (درگذشتۀ ۸۹۲ ق.) است؛ شیخ حمدالله آماسی (درگذشتۀ ۹۲۶ ق.) که از نامدارترین خطاطان ترک و مبتکر شیوۀ عثمانی و سرسلسلۀ خطاطان ترک است، شاگرد خیرالدین مرعشی و او شاگرد عبدالله صیرفی تبریزی (درگذشتۀ ۷۴۲ ق.) است. خط نستعلیق نیز توسط درویش عبدی بخاری (درگذشتۀ ۱۰۵۱ ق.) که شاگرد میرعماد حسنی بوده، به عثمانی برده شده و در آنجا رواج یافته است. این مطالب به طور مفصل در تذکره‌ها و رسالات خوشنویسی دورۀ عثمانی همچون «تحفۀ خطاطین» اثر مستقیم‌زاده سعدالدین سلیمان افندی، «مناقب هنروران» اثر مصطفی عالی افندی، «گلزار صواب» اثر نفس‌زاده ابراهیم افندی و «خط و خطاطان» اثر میرزا حبیب اصفهانی (معروف به حبیب افندی) ذکر شده است.
شاید بهتر باشد برای بررسی بیشتر موضوع، نگاه مختصری به وضعیت خوشنویسی در ترکیه بیفکنیم. هنر خوشنویسی در آناتولی با حمایت سلاطین عثمانی و ظهور اساتید بزرگی همچون شیخ‌حمدالله، حافظ عثمان، و هنرمندانی چون مصطفی راقم و پیروانش شکل گرفت و طی شش سده حکومت عثمانیان گسترش یافت و به اوج خود رسید. با نابودی دولت عثمانی و ظهور جمهوریت در ترکیه در سال ۱۹۲۳ م.، حکومت جدید که اندیشۀ لائیک داشت، با ارزش‌های اسلامی به مبارزه برخاست. تغییر حروف الفبای ترکی از حروف عربی به لاتین در سال ۱۹۲۸ م. (که ترکان آن را انقلاب حرف می‌نامند) این روند را تسریع کرد. این سیاست باعث شد تا خوشنویسی در ترکیه بسیار کمرنگ شود. بعد از چند دهه با تعدیل سیاست‌ها، با همت و راهنمایی برخی از اساتید، خوشنویسی دوباره شروع به حرکت کرد و تعلیم شاگردان با تکیه بر اصولی واحد و متمرکز (بر اساس شیوۀ محمد شوقی افندی در خط ثلث و نسخ و شیوۀ سامی افندی در ثلث جلی) آغاز شد. در دهۀ ۸۰ میلادی، سازمان ارسیکا (ircica) که مقر آن در استانبول است، اقدام به برگزاری مسابقات خوشنویسی بین‌المللی تحت عنوان نام این سازمان نمود که نخستین دورۀ آن در سال ۱۹۵۸ م. اعلام و برگزار شد؛ از آن سال تا کنون این مسابقه یازده دوره برگزار شده که آخرین دوره در سال ۲۰۱۹ بوده است.

بسیاری از خوشنویسان از سراسر جهان اسلام تلاش دارند تا در این رقابت هنری شرکت کرده و از جوایز ارزنده و برخی مزایای دیگر آن بهره‌مند شوند. خوشنویسان ایرانی نیز از همان دورۀ نخست در این مسابقات حاضر بوده و حائز رتبه‌های بالا نیز شده‌اند. دولت ترکیه به‌ویژه در دو دهۀ اخیر توجه خاصی به هنر خوشنویسی داشته و بستر مناسبی برای احیا و گسترش آن فراهم نموده است. دولتمردان ترک اهتمام خاصی به این هنر دارند؛ به طوری که برخی از آنان خود مجموعه‌دار آثار خوشنویسی هستند و هدیه‌دادن یک اثر خوشنویسی در میان آنان و حتی مردم عادی امری رایج است.
ترکیه در سال‌های اخیر به چاپ و نشر آثار فاخر همچون مصحف‌های نفیسو همچنین آثار پژوهشی دربارۀ خوشنویسی توجه ویژه‌ای نشان داده است. برخی از این آثار علاوه بر ترکی، به عربی و انگلیسی نیز ترجمه و منتشر شده‌اند؛ در سه دهۀ اخیر بیش از ۳۰ عنوان کتاب‌های پژوهشی در حوزۀ خوشنویسی در ترکیه منتشر شده؛ یعنی به طور متوسط سالی یک عنوان در این موضوع کتاب چاپ شده است. تعلیم خوشنویسی توسط استادان به شکل مستقل و به شیوۀ کاملاً سنتی جریان دارد و تحت نظارت دولت یا انجمن و مانند آنها نیست. از سوی دیگر، رشتۀ خوشنویسی به شکل آکادمیک در دانشگاه‌های ترکیه تدریس می‌شود. مجموع این عملکردها باعث شده تا ترکیه در حوزۀ خوشنویسی عملکرد موفق در میان کشورهای اسلامی داشته باشد و به مرکزی برای جذب خوشنویسان جهان اسلام شود؛ کم نیستند خطاطانی که برای تعلیم و آموزش و دستیابی به درآمد بهتر از کار خط، از کشورهای عربی و حتی ایران به استانبول مهاجرت کرده‌اند.
در ایران به جز مسابقۀ یاس‌یاسین -که در دو سال اخیر در مشهد شکل گرفته - چیزی به نام مسابقات بین‌المللی خوشنویسی وجود ندارد. تعداد آثار پژوهشی تخصصی خوشنویسی نیز بسیار اندک و آن هم فقط به زبان فارسی است. ایجاد رشتۀ خوشنویسی در دانشگاه‌های هنر هم سالهاست که در دست بررسی است و بی‌نتیجه مانده است. البته هنر خوشنویسی اسلامی چیزی نیست که بتوان کلیت و ماهیت آن را به یک ملت نسبت داد و دیگران را نادیده گرفت اما سابقه و پیشینه هم به تنهایی کافی نیست و به قول معروف: «داشتم داشتم حساب نیست، دارم دارم حساب است». درواقع ما در حوزه پژوهش و مطالعات خوشنویسی که اساس و پایۀ معرفی این هنر است، کارنامۀ قابل دفاعی نداریم. مهم‌تر از همه این که جای مرکز یا دپارتمانی برای مطالعات خوشنویسی در ایران بسیار خالی است.
به نظر می‌رسد برای جبران عقب‌ماندگی در این عرصه، باید اقداماتی سریع و مؤثر انجام شود. مسئولین فرهنگی کشور باید ضمن اعلام اعتراض رسمی به این کار، واکنش مناسب در مقابل آن نشان داده و از حریم هنر خوشنویسی ایران و حقوق خوشنویسان ایرانی دفاع کنند. ارائۀ پروندۀ ثبت خوشنویسی ایران به عنوان بخشی از میراث فرهنگی کشورمان می‌تواند یکی از این اقدامات متقابل باشد. از سایر نهادهای فرهنگی، هنری و علمی کشور که ارتباط مستقیم با موضوع دارند، انتظار می‌رود با تقویت بُعد علمی و پژوهشی خوشنویسی، بستر آکادمیک شدن این هنر اصیل را فراهم آورند تا شاید بتوان بخشی از عقب‌ماندگی‌های چندساله را جبران کرد.

مهدی قربانی