به گزارش افکارنیوز به نقل از تابناک، تصویب ارز ۱۱۲۶ تومانی در کنار قیمت ۸۵ دلاری هر بشکه نفت در کنار برنامهریزی دولت برای خرج کردن همه نفت موجود، خسارات گستردهای بر اقتصاد ایران وارد خواهد آورد.

بنا بر این گزارش، با توجه به تحریم سال‌های گذشته در صنعت نفت ایران، به ویژه در حوزه سرمایه‌گذاری به اضافه وارد شدن میادین عظیم ایران در نیمه دوم عمر خود و اجرا نشدن کامل برنامه‌های ازدیاد برداشت، تولید نفت از ۴ میلیون بشکه در روز، به نزدیک ۳.۶ میلیون بشکه در روز کاهش یافت؛ ناگفته نماند، پیش‌بینی‌ها حاکی است که تولید نفت کشور در سال جاری، روزانه ۳۰۰ هزار بشکه و در سال ۲۰۱۳ نیز ۲۰۰ هزار بشکه در روز کاهش یابد.

البته یادآوری این نکته مهم است که مشکل طرف عرضه، هنگامی که با مشکل طرف تقاضا گره می‌خورد، می‌تواند یقین بیشتری نسبت به روند کاهشی صادرات نفت برای اقتصاد ایران بدهد. در این باره باید گفت، مشکل طرف تقاضا در بازار نفت، کاهش خریداران برای نفت ایران است، به گونه‌ای که اروپا واردات نفت ایران را در سال ۲۰۱۱ نسبت به سال ۲۰۱۰ کاهش داده است.

اما آنچه گفته شد، ‌تنها برای زیر سؤال بردن مصوبه معاونت برنامه‌ریزی دولت در لایحه بودجه ۹۱ است.

بر پایه آنچه در بودجه برای درآمدهای دولت از صادرات نفت در نظر گرفته شده، امسال باید روزانه، بالغ بر چهار میلیون و چهل هزار بشکه نفت تولیدداشته باشیم که از این میزان، دولت باید روزانه، دو میلیون و سیصد و چهار هزار بشکه آن را صادر کند؛ یعنی رقمی به ارزش ۸۹ میلیارد دلار.

حال با توجه به این که روزانه یک میلیون و هفتصد بشکه نفت در درون کشور مصرف می‌شود، می‌توان این گونه نتیجه گرفت که دولت با تصور تولید روزانه چهار میلیون و چهل هزار بشکه نفت خام و صادرات دو میلیون و سیصد و چهل هزار بشکه آن، آرزوی درآمد ۸۹ میلیارد دلار را در سر می‌پروراند.

اما این میزان تولید با توجه به آنچه گفته شد، کسری چشمگیری به بار می‌آورد، زیرا همان گونه که گفته شد، پیش بینی کاهش روزانه ۳۰۰ هزار بشکه نفت ایران در سال جدید، میزان تولید روزانه نفت ایران را به ۳ میلیون و سیصد هزار بشکه می‌رساند؛ بنابراین، بودجه سال ۹۱ تنها از محل درآمد ناشی از صادرات نفت خام، روزانه نزدیک به هفتصد و چهل هزار بشکه کسری دارد، که با در نظر گرفتن بهای هر بشکه ۸۵ دلار و بهای ارز تصویب شده در بودجه ۹۱، این میزان کسری در تولید نفت، ارزشی معادل ۲۸ میلیارد دلار خواهد داشت.

اکنون بحثبر سر این است؛ در شرایطی که تولید روزانه سه میلیون و سیصد هزار بشکه نفت، انتظار سال ۹۱ است و با توجه به این که از این میزان، روزانه یک میلیون و هفتصد هزار بشکه نفت در داخل مصرف می‌شود‌، دولت تنها می‌تواند برای یک میلیون و ششصد هزار بشکه در روز برنامه‌ریزی کند، نه دو میلیون و سیصد و چهل هزار بشکه؛ به این معنا که دولت درآمدی را برای خود متصور شده که ناشی از تولید روزانه چهار میلیون چهل هزار بشکه و صادرات دو میلیون و سیصد و چهل هزار از میزان تولید شده در روز است.

بنابراین، از آن جا که بین میزان واقعی توان صادراتی ایران که روزانه یک میلیون و ششصد هزار بشکه است با آنچه دولت برای خویش متصور شده، شکاف هفتصد و چهل هزار بشکه در روز هست، می‌توان این ادعا را داشت که تنها در همین بخش از درآمد‌های بودجه سال ۹۱، کسری ۲۸ میلیارد دلاری هست.

اگر هفتصد و چهل هزار بشکه در روز را در ۳۶۵ و سپس در ۸۵ و پس از آن در ۱۲۲۶ ضرب کنیم، میزان کسری بودجه دولت از محل صادرات نفت را به دست خواهیم آورد که این عدد، نزدیک به ۲۸ میلیارد دلار خواهد بود.

همچنین اگر دو میلیون و سیصد و چهل هزار بشکه در روز را در اعداد ۳۶۵ و ۸۵ و ۱۲۲۶ ضرب کنیم، میزان درآمدی را که دولت از صادرات نفت برای بودجه ۹۱ در نظر گرفته است، به دست خواهیم آورد که این عدد، ۸۹ میلیارد دلار است و همان گونه که گفته شد، نزدیک به ۲۸ میلیارد دلار آن محقق نخواهد شد.

نکته دیگری که لازم است بدان اشاره شود، این که گویا دولت از دریافت نکردن ارز ناشی از صادرات نفت خبر ندارد!

هم اکنون تحریم سبب شده که ایران نتواند در ازای نفت، ارز دریافت کند و ناچار به مبادله پایاپای شده است. در این مبادله نیز این انتخاب با ایران نیست که در ازای صادرات نفت چه کالایی را دریافت کند. افزایش قدرت چانه‌زنی کشورهای خریدار فعلی ایران که عمده آن چین و هند است آن هم به علت استثنا کردن اوباما از خرید این دو کشور برای واردات نفت از ایران سبب شده است که با وجود افزایش قیمت نفت، نفت ایران با بهای پایینی توسط آنها خریداری شده و در ازای ارزان خرید کردن، کالاهایی که بخواهند به ایران بدهند.

این گزارش در ادامه آورده است، این که چرا اوباما، چین و هند را از خرید نفت ایران منع نکرده، دو علت را نشان می‌دهد؛ نخست این که اوباما به دنبال آن است که ایران را با نفت و صادرات نفتی‌اش نابود کند، چرا که صادرات نفت یعنی واردات کالا. دوم آن که اوباما به دنبال افزایش ندادن بهای نفت است و این کار را با کاهش ندادن عرضه جهانی نفت دنبال می‌کند.

به هر ترتیب، در شرایطی که آمریکا هدف خود را نابودی تولید ایران از طریق صادرات نفت قرار داده است، نباید در بودجه به این درآمد‌ها چنگ بزنیم. درآمد‌های ناشی از صادرات نفت، ارز نیست، بلکه درآمدهای ناشی از فروش کالاهایی است که چین یا هند در ازای نفت به ایران داده و همین به نوبه خود تولید را از بین می‌برد.

برای همین، کاهش کسری بودجه دولت، یک بعد قضیه در بودجه سال ۹۱ است. بعد مهمتر این که ۸۹ میلیارد درآمد به دست آمده از صادرات نفت، یعنی درآمدزایی از طریق مبادله تهاتری ایران با چین و هند.

اکنون باید پرسید که راهکار چیست؟

بسیاری با این باور که چاره‌ای برای مبادله پایاپای باقی نمانده، می‌گویند نمی‌توان دولت را سرزنش کرد؛ البته کسی به دنبال سرزنش دولت محترم نیست، چرا که همه ما به دنبال ارتقای اقتصاد و بهبود وضعیت رفاه جامعه خویش هستیم.

اما سخن این است؛ در شرایطی که ابزار تحریم صادرات نفت است، باید از اتکا به این درآمد‌ها بکاهیم، نه این که این پشت‌گرمی را آن قدر افزایش دهیم که حتی بیش از نفت موجود برای آن برنامه‌ریزی کنیم.

از سویی، باید جهت مبادله پایاپای را تغییر دهیم. درست است که ناچار در مبادله پایاپای قرار گرفته‌ایم، ولی اجازه ندهیم کالاهای لوکس وارداتی و کالاهایی که مشابه تولید داخلی آن هست، به ازای نفت به ایران آید؛ پس باید هر چه زودتر مجوز واردات کالاهای لوکس را از میان برد و دولت را از واردات کالاهای نهایی به سمت واردات مواد اولیه هدایت کرد.

درست است که دولت نمی‌تواند در ازای دریافت مواد اولیه، سودی بابت گران فروشی آن به دست آورد، ولی سود دولت باید در سود بردن تولیدکنندگان داخلی، کاهش قیمت‌ها و افزایش رفاه جامعه دیده شود؛ این گام نخست برای بهبود اقتصاد ایران است.

گامی بعدی آن که دولت با حمایت از تولید داخلی به این سمت حرکت کند که هر چه زودتر، وابستگی تولید به مواد اولیه و دانش و تکنولوژی را رها کند؛ این‌ها شدنی است و ما می‌توانیم، ولی متأسفانه، این اراده و عزم در دولت دیده نمی‌شود، به گونه ای که امروز دیدیم، رئیس انجمن داروسازان از قمیت‌های گزاف وارداتی که در انحصار دولت است، خبر داد؛ این خبر نشان دهنده آن است که دولت حتی درآمدزایی خود را بر جان مردم ترجیح می‌دهد.

امیدواریم، اراده و عزمها در یک راستا و آن هم خدمت به مردم و هممیهنمان باشد!