به گزارش افکارنیوز به نقل از کیهان ، ۱- مردم مصر در انتخابات مجلس شعب (قانونگذاري) كه در فاصله ۷ آذرتا ۲۱ دي سال گذشته برگزار شد حضور حدود ۵۵ درصدي خود را به ثبت رساندند ولي آنچه در روزهاي جمعه و شنبه گذشته بطور غيررسمي اعلام شد از مشاركت زير ۵۰ درصد مردم حكايت مي كند و اين در حالي است كه از يك سو در همه كشورها مشاركت در انتخابات رياست جمهوري بنا به دلايلي از انتخابات مجلس بيشتر است كه از جمله اين دلايل به سامانمندتر بودن انتخابات رياست جمهوري از لحاظ تبليغات انتخاباتي به نسبت تبليغات مجلس كه پراكنده است و از سوي ديگر رئيس جمهور در مصر از قدرت بسيار فراگيرتري نسبت به مجلس برخوردار بوده و شاكله اصلي نظام سياسي را تشكيل مي دهد.

باید به این نکته اضافه کرد که همه محافل خبری در دو روز رأی گیری انتخابات ریاست جمهوری مصر از گسترده و فوق العاده بودن مشارکت مردم حرف زدند و حتی بعضی از رسانه های عربی - از جمله الجزیره - اعلام کرده بودند که مشارکت مردم به حدود ۸۰ درصد رسیده است.

۲ - در انتخابات ۴ ماه پیش مجلس شعب مصر سه حزب اسلام گرا - آزادی و عدالت، النور و الوسط - مجموعا ۳۶۸ کرسی از ۴۹۸ کرسی یعنی نزدیک به ۸۰ درصد از آراء و کرسی ها را بخود اختصاص دادند در این میان اگر ۱۰ درصد آراء مسیحی ها - قبطی ها - را هم جداگانه حساب کنیم مجموع آراء غیراسلام گراها - شامل هواداران رژیم سابق، غرب گراها، چپ گراها و ملی گراها - به حداکثر ۱۰ درصد می رسد. در حالی که آنچه بعنوان انتخابات ریاست جمهوری به فاصله حدود ۴ماه پس از انتخابات مجلس اعلام شده است کاملا معکوس می باشد! مجموع آراء غیر اسلام گراها حدود ۵/۹میلیون و مجموع آراء اسلام گراها حدود ۳/۱۲میلیون بوده است اگر با تسامح مجموع آراء این پنج نفر را مساوی با مجموع آراء مصریان به حساب آوریم به این معناست که آراء اسلامگراها ظرف ۴ ماه از ۸۰ درصد به حدود ۴۳ درصد نزول کرده و آراء جریانات غیراسلامگرا - با احتساب آراء قبطی ها - از ۲۰ درصد به حدود ۵۷ درصد صعود کرده است که در این ظرف زمانی - نه تنها در مصر بلکه در هر کشور دیگری هم - کاملا غیرمنطقی و غیرموجه است.

اما در این بین آراء سرلشکر احمد شفیق از این هم شگفت آورتر است در حالی که بقایای رژیم مبارک در انتخابات قبلی مصر از بین ۴۹۸ کرسی تنها به یک کرسی مجلس دست پیدا کرده بودند در این انتخابات به ردیف دوم در انتخابات صعود کرده و با احتساب آراء اعلام شده عمرو موسی پیش از اخوان المسلمین موفق به جلب آراء شده اند.
۳ - سرلشکر احمد شفیق در سه مقطع نسبت به انقلاب مردم دهن کجی آشکار کرده بود و حتی در آخرین اظهارنظر خود گفته بود انقلاب مصر به پایان رسیده و همه چیز به جای اول خود بازخواهد گشت با این وصف به نظر می آید اگر شفیق هیچ نقشی هم در رژیم سابق نداشت همین اظهارات برای سقوط آراء او کفایت می کرد اما نکرد و حالا سؤال اینجاست که چرا شفیق با این صراحت علیه انقلاب موضع گرفت و چرا با این وجود، هم پای کاندیدای اسلامگرا بالا آمد. در تحلیل آنچه گذشت توجه به نکات زیر لازم است:

الف - به فاصله کوتاهی پس از شروع یک ماهه نام نویسی در انتخابات ریاست جمهوری مصر، «عمر سلیمان» رئیس دستگاه اطلاعاتی و امنیتی مصر به عنوان کاندیدا مطرح شد ولی به فاصله چند روز - با ابراز مخالفت کمیسیون عالی انتخابات مصر - از صحنه کنار رفت و زمزمه کاندیداتوری شفیق آغاز شد همه گمان می کردند که به همان دلایلی که صلاحیت سلیمان رد شد صلاحیت شفیق نیز رد می شود اما این طور نشد و در نهایت با اندکی تاخیر و با اعلام این که نام نویسی شفیق قبل از تصویب قانونی خاص در مجلس بوده و قانون عطف به ماسبق نمی شود، وی وارد میدان شد. شفیق شعار خود را تامین امنیت برای مردم مصر قرار داد و همزمان با طرح این شعار سلسله اقداماتی از سوی نظامیان و نیروهای امنیتی مصر آغاز شد از جمله در یک روز در جریان تظاهرات مردمی که به نام حفظ انقلاب مصر توسط جوانان در میدان التحریر بر پا شده بود حدود ۲۲ نفر کشته شده و صدها نفر زخمی شدند و حال آنکه نظامیان مصری حتی در دوران انقلاب - ۵ تا ۲۲ بهمن ۱۳۸۹ - گلوله ای شلیک نکرده بودند این صحنه در چند نقطه و در چند شهر از جمله قاهره، اسکندریه، سوئز و اسماعیلیه تکرار شد و همزمان با آن شفیق از فرو رفتن مصر در یک دوره ناامنی خبر می داد و همه را از عواقب آن برحذر می داشت با این همه با توجه به سابقه شدیداً منفی احمد شفیق هیچکس در درون مصر او را بعنوان یک کاندیدای مهم به حساب نمی آورد ولی گویا این بازی دارای یک صحنه کوچک و یک پشت صحنه بزرگ بود.

علاوه بر این در روزهای منتهی به انتخابات شاهد سفر همزمان رئیس سازمان اطلاعاتی مصر و رژیم صهیونیستی به دوحه بودیم و فرستاده ویژه راسموسن رئیس ناتو هم به قاهره آمد و با مقامات ارشد نظامی و اطلاعاتی مصر ملاقات کرد. یک روز پس از برگزاری انتخابات مصر نیویورک تایمز فاش کرد که: «غرب و کشورهای عربی روی دو نکته توافق کرده اند: اسلام گراها به قدرت نرسند و به معاهده کمپ دیوید آسیب وارد نگردد.» اگر بخواهیم این دو موضوع را ساده سازی کنیم باید بگوئیم اسلام گراها یا اصلاً نباید به قدرت برسند و یا اینکه پیش از بدست گرفتن قدرت در مورد پایدار بودن روابط مصر و رژیم تل آویو - و از جمله حفظ معاهده کمپ دیوید - تعهد بدهند و این همه در حالی بود که برخلاف رسم مألوف اخوانی ها که دست خود را به آسانی رو نمی کنند آقای محمدالمرسی با نگاه به شدت نارضایتی توده های رأی دهنده به مناسبات مصر و رژیم صهیونیستی با صراحت اعلام کرد که: «ما اسرائیل را دشمن دانسته و ارزشی برای معاهده ذلت بار کمپ دیوید قائل نیستیم». بعد از اعلام نتایج انتخاباتی آمریکایی ها، سعودی ها و رژیم صهیونیستی از نتایج ابراز رضایت کرده و آن را یک نشانه خوب برای حفظ مصر دانستند.

ب - در اعلام نتایج، تقسیم کاندیداهای پیروز به دو بخش از نوعی هوشمندی خبر می دهد در واقع در این صحنه «محمد بن صباحی» کاندیدای چپ گرا و ناصریست به شکل یک محلل جلوه گر شده است از یک سو فاصله آراء اعلام شده او تا محمدالمرسی کاندیدای اخوان المسلمین و احمد شفیق کمتر از ۴ درصد است. این به این معناست که اسلام گراها برای رها شدن از مخمصه بازگشت عوامل رژیم سابق و پیشگیری از نابودی انقلاب باید به ریاست جمهوری محمدبن صباحی رضایت داده و یا نقش او را در دولت آینده آنقدر برجسته کنند تا رنگ و لعاب اسلامی حکومت مصر حسابی کم شود و از فروغ آن کاسته شود… در عین حال شکاف میان نیروهای انقلاب نیز یکی از کارکردهای اصلی حضور صباحی در جایگاه نفر سوم است چرا که از یک سو صباحی و جریان ناصری مصر و بطور کلی چپ گراها بخش انکارناپذیر انقلاب مصر به حساب می آیند و رقابت و نزدیکی آراء او به اسلام گراها می تواند شکاف نیروهای مختلف انقلاب را افزایش دهد و از سوی دیگر اسلام گراها روی صباحی و چپ گراها علی القاعده به توافق نمی رسند.

در این میان اخوان المسلمین مشکل جدی با ناصری ها ندارند و همواره هم به آنان کمک رسانده و از کمک آنان استفاده کرده اند ولی دو حزب دیگر اسلام گرا - النور و الوسط - که کاندیدایشان ابوالفتوح بود وحدت با نیروهای چپ و ناسیونالیست را برنمی تابند از این رو بنظر کسانی که سناریو آراء ریاست جمهوری مصر را چیده اند بالا آوردن صباحی و چپ ها باعثعدم اجماع اسلام گراها و نیروهای انقلاب و در نتیجه باعثتضعیف جدی انقلاب مصر از درون می شود. تصمیم گیری اخوان المسلمین در این میان آسان نیست به گمان طراحان اخوان و کاندیدای آنان یا باید قید رأی دهندگان به ابوالفتوح را بزند و یا قید رأی دهندگان به صباحی و این هر دو اخوان و کاندیدای آن را از دستیابی به ریاست جمهوری باز می دارد و در نهایت انقلاب را عقیم می کند.


ج - اخوان المسلمین در این شرایط بر سر دو راهی قرار دارد یا باید روی موضوع تقلب تأکید کند در این صورت این امکان برای سران ارتش - و شورای نظامی - فراهم می شود که انتخابات را باطل اعلام کند و برای دوره ای شش ماه تا یک سال قدرت را در اختیار گرفته و انقلاب را به مرور خاموش کند و یا نتیجه را بپذیرد و تلاش کند تا در دور دوم به پیروزی برسد و توطئه ارتش را به خودش برگرداند. اخوان المسلمین راه دوم را برگزیده و ضمن زیر سؤال بردن برخی رفتارها، نتیجه را پذیرفته است.


د - شرایط از زمان اعلام رسمی نتایج تا برگزاری دور دوم انتخابات - دو هفته آینده - شرایط فوق العاده حساس و به قول خالد مشعل «تاریخی» و «سرنوشت ساز» است. در این دوره براساس شعار احمد شفیق - یعنی اولویت امنیت - بروز بعضی رخدادهای امنیتی که ظاهر آنارشیستی دارد برای تقویت موقعیت شفیق و استدلال تراشی برای پیروزی شفیق در دور دوم محتمل می باشد. در این میان شورای نظامی و جریان خارجی و داخلی حامی آن عدم تشکیل حکومت اسلامی را خط قرمز خود قرار داده و از این رو همزمان با بحثاحتمال رأی آوردن شفیق از کودتای نظامی هم سخن به میان آمده است. اگر نظامیان به این نتیجه برسند که هزینه کنار زدن اخوان المسلمین قابل تحمل است تردیدی در اعلام پیروزی شفیق نخواهد کرد اما اگر توانایی خود را در این حد نبیند به اعمال فشار شدید بر اخوان با هدف واداشتن آنان به صرف نظر از تشکیل حکومت اسلامی روی می آورند. در این بین اسلام گراها در نقطه حساس انتخاب تاریخی قرار گرفته اند.

اسلام گراها نبايد يك گزينه اي- يعني فقط انتخابات- عمل كنند، اسلام گراها بايد ضمن حفظ وحدت در درون خود، ميدان التحرير را در اين دو هفته مملو از جمعيت هاي ميليوني كنند و فشار نظاميان را معكوس نمايند و اميد آمريكا، اروپا، رژيم هاي صهيونيستي و عربستان براي بازتوليد نظام ديكتاتوري وابسته در قالبي جديد به يأس مبدل نمايند.