ایجاد شکاف عمیقی میان صهیونیسم و یهودیت

  آمریکا به طور پیش فرض نظم تک قطبی را با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ به ارث برد. این به عنوان یک پیروزی در جنگ سرد قدیم توسط آمریکا و تحقق سرنوشت آشکار و استثنایی بودن آن در مقیاس جهانی - از نظر سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی تلقی شد. در درک آنها، پایان تاریخ با ساختن آن به تصویر خود، توسعه نهایی جامعه بود. با این حال، بر خلاف جنگ سرد، هیچ کشور دیگری وجود نداشت که به عنوان کنترل کننده و موازنه بر افراط در سیاست‌های مختلف آمریکا عمل کند. به عنوان مثال، ظهور جنگ‌های بی پایان در پی حملات ۱۱ سپتامبر و اختلافات فزاینده سیاسی و اقتصادی داخلی با نیرو‌های فرهنگی و اجتماعی «لیبرال» یا مترقی و آن دسته از نیرو‌های محافظه کار اجتماعی و فرهنگی که امکان انتخاب دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ را فراهم کردند.

واضح است که عوامل مختلف در حال رشد در آمریکا را نتیجه سیاست داخلی و خارجی جریان اصلی تشکیلات سیاسی، که در تلاش‌های خود توسط رسانه‌های جمعی جریان اصلی حمایت می‌شود، مشاهده کرد. حال برای بررسی جوانب مختلف این موضوع باشگاه خبرنگاران جوان با رابرت فانتینا، استاد دانشگاه کانادا گفتگویی را ترتیب داده که در ذیل مشروح آن از نظر می‌گذرد.

- آینده سیاسی آمریکا را با توجه به رویکرد نسل جوان به روابط این کشور با اسرائیل چگونه ارزیابی کنیم؟

رابرت فانتینا: آمریکا افسانه‌های مختلفی را در مورد قدرت، موقعیت و هدف خود در جهان تداوم می‌بخشد. به عنوان مثال، موضع ضد استعماری با لفاظی و در عین حال اعلام دکترین مونرو و الحاق بخش‌های وسیعی از قلمرو مکزیک و اسپانیا (پورتوریکو و فیلیپین). روایت ملی ماهیت بسیار تهاجمی، مسیحایی و غیرتمندانه داشته است تا لشکرکشی‌های بی‌شمار فتوحات و تغییر رژیم را توجیه کند. از زمان بحران کانال سوئز، زمانی که امپراتوری بریتانیا و فرانسه به پایان رسید، آمریکا میزبان اسرائیل تازه ظهور شد. علیرغم عدم تقارن آشکار در روابط بین این دو - اسرائیل برای بقای خود به کمک‌های مالی و نظامی متکی است و با تحقیر آمریکا تا حد حمله به یک کشتی جاسوسی آمریکا رفتار می‌کند.

در جریان اصلی سیاست آمریکا با اسرائیل مانند یک سوژه ترسیده رفتار می‌شود، هیچ رئیس جمهوری جرأت گفتن یک کلمه تند را ندارد، حتی اگر سزاوار آن باشد. این را می‌توان به وضوح در شرایط کنونی جنگ غزه بدون توجه به موقعیت نامزد‌های سیاسی مشاهده کرد. این یک تابو است که نسل کنونی سیاستمداران جریان اصلی، حتی جوخه بدنام از حزب دمکرات، از آن عبور نمی‌کنند. از این رو اصطلاح «حزب واحد» به طور فزاینده‌ای برای توصیف یک سیستم سیاسی بدون گزینه‌ها و آلترناتیو‌های سیاسی عملی و واقعی فراتر از برخی آرم‌های حزبی استفاده می‌شود.

نسل جوانی که از این لابه لای انحطاط و زوال بیرون می‌آیند، شروع به خواستن چیز‌های متفاوتی می‌کنند، هرچند، از نظر عقاید، نگرش‌ها و ارزش هایشان، شکاف فزاینده‌ای بین تشکیلات سیاسی فعلی و مظاهر احتمالی آینده وجود دارد که می‌تواند شاهد تبدیل شدن به تفاوت‌ها باشد. 

جنگ غزه شکاف عمیقی میان صهیونیسم و یهودیت ایجاد کرد

-دلایل مخالفت نسل جوان آمریکا با سیاست‌های بین المللی این کشور چیست؟

رابرت فانتینا: به طور سنتی، مراکز تولید فرهنگی (رسانه‌های جمعی، ارتش، مدرسه، مذهب و مجلس) ارزش‌ها و جهان بینی شهروندان را با تشویق همنوایی به عنوان وسیله‌ای برای استنتاج منطق نادرست اجماع که به نوبه خود به عنوان «اثبات» معرفی می‌شود، مهندسی می‌کردند. بنابراین به طور سنتی از مشروعیت سیاسی، مراکز تولید فرهنگی استفاده می شدند، که اخیراً به دلیل به حاشیه راندن سیاسی و اقتصادی بخش محافظه‌کار اجتماعی و فرهنگی از داخل قاره آمریکا، دچار آشفتگی شده اند. 

منبع اصلی تغییر را می‌توان در نسل‌های هزاره به بعد یافت که در تمام طول عمر خود فقط جنگ‌ها را می‌شناختند. آن‌ها به رسانه‌های جریان اصلی اعتماد ندارند یا از آن‌ها استفاده نمی‌کنند و به صورت دیجیتالی در شبکه‌های افراد همفکر باقی می‌مانند. علاوه بر این، آن‌ها سیاست‌های جریان اصلی را دوست ندارند یا به آن‌ها اعتماد ندارند، زیرا آن‌ها تمایل دارند آن را به عنوان نماینده‌ای از دیدگاه ها، منافع یا اراده آن‌ها تفسیر کنند. این امر تا حد زیادی ناشی از ورود لیبرالیسم بیدار  به سیستم آموزشی و لغو فرهنگ است که به آن‌ها نفرت و طرد از مبانی تمدن غربی را آموخته و مبتنی بر نژاد است. جایی که همه چیز‌های سفید (اروپایی) و روابط قدرت آن به نفع مارکسیسم فرهنگی است و مبارزات بین گروه‌های مختلف رد می‌شوند و با ایده دستیابی به عدالت اجتماعی مرتبط می‌شوند، از این رو برای آن‌ها اصطلاح جنگجویان عدالت اجتماعی (SJWs) به کار می‌رود. اکنون موضوع کشته‌شدگان و معلول‌های غیرسفید پوست در این نسل طنین‌انداز شده است، در حالی که پیشتر تنها تلفات پرسنل نظامی آمریکا از نظر سیاسی نسبت به نسل‌های قبلی حساس بود.

-جنگ غزه چه تأثیری در کاهش اعتماد عمومی مردم آمریکا به سیاست‌های این کشور داشته است؟

رابرت فانتینا: جنگ غزه چهره و شهرت آمریکا را به عنوان یک نیروی خوب در روابط بین الملل، به جز سرسخت‌ترین متعصبان ایدئولوژیک، به کلی از بین برده است. آمریکا و "نظم مبتنی بر قوانین" آن چهره واقعی خود را و بدون هیچ شرمی نشان داده اند. تلاش ضعیفی برای یک نمای اخلاقی غیرمنطقی وجود دارد - در غزه غیرنظامی وجود ندارد، حماس ابتدا به آن حمله کرد، اشکال مختلف تبلیغات مبتنی بر عاطفه حول یک توجیه اخلاقی نسبی که جنایات جنگی، پاکسازی اخلاقی و نسل‌کشی را تأیید می‌کند، شکل می‌گیرد. استفاده از نیروی نظامی به قدری نامتقارن و ناعادلانه بوده است که حتی مخاطبان وسیع‌تری نسبت به نسل‌های جوان، سیاست خارجی آمریکا و اقدامات اسرائیل را نفرت‌انگیز و غیرقابل توجیه می‌دانند و شاید در مرحله‌ای ممکن است سیاست طولانی آمریکا در حمایت بی چون و چرا از اسرائیل موضوع پاسخ‌گویی توسط نسل‌های جدید که از یک دهه گذشته است، مطرح شود. 

آنچه جالب است دو روند در حال ظهور است، نه تنها در آمریکا، بلکه در اسرائیل، یکی شکاف فزاینده بین یهودیان و صهیونیست‌ها است. وقتی برخی از سرسخت‌ترین مخالفان جنگ صهیونیستی علیه فلسطینیان خود یهودیان هستند، شرمساری مردم برای خاموش کردن آن‌ها سخت‌تر است. مشاهده دوم این است که «نظم مبتنی بر قواعد» در تلاش برای سرکوب مخالفان و حمایت از فلسطینی‌ها است، مانند تسلیح شدن فزاینده سیستم قضایی و دادگاهی. آمیختگی یهودستیزی با انتقاد موجه علیه افراط در پروژه ایدئولوژیک صهیونیستی. این نشانه ضعف است و نه قدرت. تغییر چشمگیر کیفیت روابط بین آمریکا و اسرائیل یک مسئله زمان است، به همین دلیل است که در حال حاضر جستجو برای یک میزبان جدید و قابل دوام برای حمایت بدون تردید وجود دارد.

رابرت فانتینا روزنامه نگار و فعال سیاسی صلح و حقوق بشر بین المللی است. نوشته‌های او به طور مرتب در وبسایت‌های مختلف منتشر می‌شود و اخبار و یادداشت‌های او در «سقوط آزاد: مجله نویسندگی نفیس» کانادا گنجانده شده است. او در نزدیکی تورنتو، انتاریو، کانادا زندگی می‌کند. او نویسنده کتاب‌های زیادی در زمینه سیاسی و ژئوپلیتیکی است و مطالعات زیادی در زمینه فلسطین انجام داده است. یکی از مشهورترین کتاب‌های وی درباره فلسطین و سرزمین‌های اشغالی «طرف دیگر دیوار: وقایع نگاری داغ از بی عدالتی‌های غیرقابل بیان» نام دارد.