چرا راهبرد آمریکا در دریای سرخ محکوم به شکست است؟

آمریکا و انگلیس در نخستین ساعات بامداد جمعه ۲۲ دی ماه با ۱۰۰ موشک به بیش از ۶۰ هدف در ۱۶ نقطه یمن در چهار استان حدیده، تعز، ذمار و صنعا حمله کردند؛ عملیاتی که به فاصله ۲۴ ساعت بعد از قطعنامه ۲۷۲۲ شورای امنیت انجام شد که از یمنی‌ها می‌خواست حملات خود را به کشتی‌ها در دریای سرخ متوقف کنند.

 

این قطعنامه که به نظر می‌رسد پیش‌زمینه اقدام نظامی لندن-واشنگتن بوده، با ۱۱ رای مثبت تصویب شد ولی چین، روسیه، الجزایر و موزامبیک به آن رای ممتنع داده‌اند.

«جو بایدن» رئیس‌جمهور امریکا در این باره گفت که «این حملات در پاسخ مستقیم به حملات بی‌سابقه حوثی‌ها علیه کشتی‌های بین‌المللی در دریای سرخ است» و تاکید کرد که هدف از این حملات «نشان دادن» این بود که ایالات متحده و متحدانش حملات بی‌وقفه این گروه شبه‌نظامی در دریای سرخ را «تحمل نخواهند کرد».

البته روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» گزارش داد که ارتش یمن پیش از حملات بامداد جمعه آمریکا و متحدانش به مواضع آن‌ها، بخشی از تسلیحات و تجهیزات خود را پنهان کرده بود؛ این موضوع حکایت از آن دارد که آمریکایی‌ها به انبارهای خالی زده‌اند.

پیشینه

در هفته‌های اخیر اخبار مرتبط با توقیف کشتی‌های رژیم صهیونیستی در تیتر رسانه‌های جهان قرار گرفته‌ است. نیروهای یمنی در واکنش به جنایات ارتش رژیم صهیونیستی تحت حمایت غرب در نوار غزه، افزون بر حملات پهپادی و موشکی به رزم‌ناوهای آمریکایی، بارها به توقیف کشتی‌های رژیم اقدام و آن‌ها را به سواحل یمن منتقل کرده‌اند.

چند هفته پیش یعنی قبل از آتش‌بس موقت شاهد توقیف کشتی صهیونیستی توسط نیروهای مسلح یمن بودیم که یک تحول مهم و تعیین کننده به شمار می‌رفت و نیروهای مسلح یمن در بیانیه‌ای درباره جزئیات توقیف کشتی رژیم صهیونیستی در دریای سرخ تاکید کرد که تمامی کشتی‌های این رژیم و همچنین کشتی‌های در تعامل با تل‌آویو هدف مشروع نیروهای مسلح یمن هستند.

چرا راهبرد آمریکا در دریای سرخ محکوم به شکست است؟

کمتر از یک هفته بعد، منابع خبری از توقیف یک نفتکش دیگر مرتبط با رژیم صهیونیستی در دریای سرخ از سوی ارتش ملی یمن خبر دادند. روزنامه عبری «یدیعوت آحارونوت» به نقل از شرکت اسرائیلی «زودیاک» اعلام کرد که در کشتی «سنترال پارک» که تحت مالکیت اسرائیل است و توقیف شده، ۲۲ نفر حضور داشته‌اند.

ناامن‌سازی دریای سرخ در راستای تقابل با محور غربی- عبری به موازات تداوم و تشدید نسل‌کشی صهیونیست‌ها در غزه ادامه یافت تا اینکه آمریکا در صدد ائتلاف‌سازی نظامی در این پهنه دریایی برآمد.

«نگهبانان سعادت» نام انتخابی آمریکا و متحدان اروپایی برای ائتلاف دریایی در دریای سرخ به منظور حفاظت از رژیم صهیونیستی در برابر حمله‌های یمن است.

چندی پیش «جوسپ بورل» مسئول و هماهنگ‌کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا از مشارکت کشورهای عضو اتحادیه اروپا در ائتلاف نظامی آمریکا در چارچوب عملیات دریایی «آتلانتا» در دریای سرخ خبر داد و اعلام کرد که این اتحادیه در ائتلاف نظامی تحت هدایت آمریکا برای حفاظت از کشتیرانی در دریای سرخ از طریق عملیات نیروی دریایی آتلانتا این اتحادیه مشارکت خواهد کرد.

هنوز چند روز از بیانیه بورل و نیز سخنگوی وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) مبنی بر حضور بیش از ۲۰ کشور در ائتلاف بین‌المللی نگذشته که این ائتلاف وارد فاز ریزش و واگرایی شد و به رغم تلاش‌های آمریکا برای الحاق کشورهای مختلف به ائتلاف، سه متحد اروپایی واشنگتن یعنی فرانسه، اسپانیا و ایتالیا و همچنین استرالیا به این ائتلاف جواب منفی دادند.

پس از حمله جمعه گذشته آمریکا و انگلیس به یمن با وجود جریان‌سازی رسانه‌ای غرب اما برخی رسانه‌ها از ناکامی این عملیات سخن به میان آوردند و روزنامه «نیویورک‌تایمز» در گزارشی اعلام کرد که حمله های آمریکا و انگلیس به یمن، تنها یک سوم قوای انصارالله برای حمله پهپادی و موشکی به کشتی‌های عبوری از دریایی سرخ را کاهش داده است.

نیویورک‌تایمز به نقل از منابع آمریکایی اعلام کرد که حمله های واشنگتن و لندن به مواضع انصارالله یمن، هرچند به اهداف اصابت کرده اما توانمندی‌های تهاجمی این جنبش را چندان تحت‌تاثیر قرار نداده است زیرا عمده توانمندی و ادوات تهاجمی آنها قابل جابه‌جایی بوده و به‌راحتی می‌توان آنها را به مکان دیگری منتقل یا مخفی کرد.

به نوشته این روزنامه، به‌رغم اینکه سازمان‌های اطلاعاتی غرب در سال‌های اخیر زمان و منابع زیادی را برای جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات درباره موقعیت‌ مکانی پدافند هوایی، مراکز فرماندهی، زرادخانه تسلیحاتی، انبارهای پهپادی و موشکی و تاسیسات تولیدی یمن کرده بوده‌اند، یافتن اهداف و مواضع موردنظر برای آمریکا و انگلیس از آنچه انتظارش می‌رفت، چالش‌برانگیزتر بود.

اهمیت موضوع

وقتی نام ارتش ملی یمن و اهرم فشار آن بر آمریکا و رژیم صهیونیستی از ذهن می‌گذرد، بلافاصله پهنه آبی «دریای سرخ» و تنگه راهبردی «باب المندب» نیز به ذهن متبادر می‌شود.

در ارتباط با تنگه راهبردی باب‌المندب باید گفت که این باریکه در غرب یمن بر مهم‌ترین آبراه‌های بین‌المللی که شرق جهان را به غرب آن متصل می‌کند، مشرف است تا جایی که روزانه ۶.۲ میلیون بشکه نفت خام و مشتقات آن از این تنگه می‌گذرد. همچنین بیش از ۳۰ درصد تجارت گاز طبیعی و بیش از ۱۰ درصد تجارت جهانی از طریق همین تنگه انجام می‌شود که کشور یمن بر آن مشرف است.

باب‌المندب بعد از تنگه‌های مالاکا و هرمز سومین تنگه جهان به شمار می‌رود که روزانه ۴ درصد نفت جهان از آن می‌گذرد و پیش از این نیز در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ از آن به عنوان اهرم فشار علیه رژیم صهیونیستی استفاده شد.

از این رو تنگه باب‌المندب، پهنه‌ای ژئواستراتژیک و گذرگاه راهبردی یمن در دریای سرخ به کانون حوادث در منطقه تبدیل شده و مقامات یمنی بارها تهدید کرده‌اند که در صورت تداوم نسل کشی در غزه کشتی‌های این رژیم و همچنین کشتی‌های در تعامل با تل‌آویو هدف مشروع نیروهای مسلح یمن، این تنگه را خواهند بست و این تهدید بلافاصله وارد فاز عملیاتی شد.

بنابراین دریای سرخ برای رژیم صهیونیستی شاهرگ حیاتی و باب‌المندب نیز به مثابه گلوگاهی است که به‌واسطه آن می‌تواند به دریای سرخ مرتبط شود. در حقیقت کشتی‌های اسرائیلی با عبور از تنگه باب‌المندب است که وارد دریای سرخ می‌شوند و بعد از آن می‌توانند در بندر حیفا و ایلات لنگر بیاندازند به‌ویژه که در این میان، بندر ایلات برای رژیم صهیونیستی بندری حیاتی و راهبردی به‌شمار می‌رود.

از نگاه کارشناسان، کشتی‌های صهیونیستی هنگام عبور از کنار سواحل سودان و سومالی به خاطر داشتن فضای مناسب در دریای سرخ می‌توانند به راحتی از سواحل این دو کشور فاصله بگیرند، در حالی‌که در مورد یمن دارای چنین فضای بازی نیستند. عرض تنگه باب‌المندب در تنگ‌ترین نقطه به ۲۵ کیلومتر می‌رسد و این موجب می‌شود که امکان دور شدن کشتی‌های اسرائیلی از سواحل یمن بسیار محدود باشد.

افزون بر آن، توقیف کشتی‌های رژیم از سوی ارتش یمن برای صهیونیست‌ها که ۸۵ درصد تجارت آنها از طریق دریای سرخ صورت می‌گیرد، پرهزینه است و تردد کشتی‌های مرتبط با رژیم با افزایش چشمگیر بهای بیمه برای صاحبان و مالکان این کشتی‌ها همراه هستند.

به نوشته روزنامه «گاردین»، در سایه تنش‌ها در دریای سرخ به دلیل عملیات ارتش یمن علیه کشتی‌های وابسته به رژیم صهیونیستی، بیش از ۱۰۰ کشتی حامل کانتینر مسیر خود را از کانال سوئز تغییر داده‌اند. این یعنی ائتلاف آمریکایی مؤثر نبوده است و تاجران و صنعت کشتیرانی به آن بی‌اعتنا و بی‌اعتماد هستند.

این روزنامه انگلیسی ادامه می‌دهد که در پی تنش‌ها در دریای سرخ به دلیل عملیات‌های ارتش یمن در حمایت از ساکنان نوار غزه و هدف قرار دادن کشتی‌های وابسته به رژیم صهیونیستی و آن‌هایی که در حال حرکت به سمت بنادر آن هستند، ۱۰۳ کشتی حامل کانتینر مسیر کوتاه کانال سوئز را رها کرده و سفر دریایی خود را از سمت دماغه «امید نیک» در ساحل آفریقای جنوبی انجام می‌دهند.

با این تغییر مسیر، حدود ۶۰۰۰ مایل دریایی به سفر تجاری میان آسیا و اروپا افزوده شده و این سفر سه تا چهار هفته طولانی‌تر می‌شود. این در حالی است که هر ساله حدود ۱۹ هزار کشتی از کانال سوئز عبور می‌کند؛ به این ترتیب درگیری در این کانال که یکی از اصلی‌ترین مسیرهای عبوری جهان به ویژه برای انتقال سوخت‌های فسیلی و کالاها میان آسیا و اروپا محسوب می‌شود، نقش مؤثری در افزایش قیمت نفت داشته‌ است.

ارزیابی

مردم یمن که یک دهه برای استقلال خود جنگیدند و ائتلاف عربی به رهبری عربستان تحت حمایت غرب را شکست دادند، در حال حاضر به یک بلوغ قابل قبول برای افزایش نقش‌آفرینی در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی رسیده‌اند؛ موضوعی که در جریان جنگ غزه از گام‌های نخست تغییر ژئوپلیتیک مقاومت در منطقه نشان دارد.

در این میان با دو راهبرد شکست خورده در قبال جنگ غزه و تقابل با یمن مواجهیم که یک سوی آن به رژیم صهیونیستی و سوی دیگر آن به غرب و سرکردگی آمریکا ارتباط می‌یابد.

رژیم صهیونیستی بجز کشتار بیش از ۲۳ هزار نفر طی ۱۰۰ روز اخیر در غزه هیچ دستاوردی نداشته‌است. نابودی حماس، آزادی گروگان ها و تبدیل غزه به جایی که دیگر تهدیدی از آنجا متوجه اسرائیل نباشد، همگی اهدافی بودند که بارها در مواضع اعلانی نتانیاهو و دیگر سران تل‌آویو اعلام می‌شد اما هیچ یک محقق نشد و اینک اجرای مرحله سوم جنگ از سوی نتانیاهو، همان سناریوی عقب‌نشینی آبرومندانه است.

از طرف دیگر، حمایت بی‌چون و چرای واشنگتن از رژیم صهیونیستی برای آمریکا پرهزینه بوده‌ است. همزمان با برگزاری محاکمه رژیم صهیونیستی برای نخستین بار در دادگاه لاهه، «وال استریت ژورنال» نوشت: صدور رأی دیوان بین‌المللی دادگستری بر آتش‌بس موقت، متحدان اسرائیل به‌ویژه واشنگتن را بر سر دوراهی قرار می‌دهد.

البته قبل از برگزاری نشست دیوان دادگستری لاهه نشانه‌هایی از اختلاف میان آمریکا و رژیم به چشم می‌خورد و رسانه‌های عبری و آمریکایی ضمن گزارش «تنش بی‌سابقه» در روابط تل‌آویو و واشنگتن، از فشار کاخ‌سفید بر بنیامین نتانیاهو برای «پایان دادن به جنگ زمینی غزه» خبر داده و دلیل آن را «از دست رفتن آبروی بایدن» توصیف کرده بودند.

همچنین شبکه آمریکایی «سی‌ان‌ان» در گزارشی از ماهیت روابط تل‌آویو و واشنگتن پرده برداشت و آورد: «تنش بی سابقه‌ای بین مقامات کاخ سفید و نتانیاهو در جریان است؛ بایدن احساس می‌کند که هزینه سیاسی ایستادن در کنار اسرائیل را می‌پردازد و رهبری جهانی واشنگتن با این ضربه سخت، تهدید می‌شود.»

از نگاه ناظران، ائتلاف‌سازی آمریکا در دریای سرخ و رویارویی با یک گروه مقاومت محلی تیر خلاص بر پیکر آمریکایی است که داعیه هژمونی و حکمرانی جهانی دارد؛ ائتلافی که از همان روز نخست شکل‌گیری وارد فاز ریزش شد. آمریکا در حالی از ائتلاف «نگهبانان سعادت» با حضور بیش از ۲۰ کشور در دریای سرخ رونمایی کرد که در همان گام نخست، چهار کشور فرانسه، اسپانیا، ایتالیا و استرالیا به آن «نه» گفتند.

متعاقب آن، «حمله‌ محدود» صبح جمعه که از هراس آمریکا نسبت به درگیری بیشتر با یمن و فرو رفتن در باتلاق دریای سرخ نشان داشت، عجز محور غربی در رویارویی با محور مقاومت بیش از پیش نمایان شد؛ حمله‌ای که برخی معتقدند پیش از انجام، برای کاهش تلفات و خرابی‌ها به منظور جلوگیری از وقوع جنگ تمام عیار سیگنال ارسال شده‌بود تا مناطق مورد هدف تخلیه شود.

با این اوصاف بعید به نظر می‌رسد که حمله روز جمعه امریکایی‌ها منجر به تغییر رفتار یمنی‌ها در دریای سرخ شود. همان گونه که روزنامه امریکایی «هافینگتون‌پست» به نقل از یک مقام امریکایی نوشته‌ است: «حملات هوایی مشکل را حل نخواهد کرد و این رویکرد، جایگزین راهبرد منسجم نخواهد شد.»

همچنین «فرانک گاردنر» خبرنگار امور امنیتی بی‌بی‌سی در گزارشی می‌گوید: «طراحان نظامی در غرب و کارفرمایان سیاسی آن‌ها امیدوار خواهند بود که حملات هوایی علیه اهداف حوثی‌ها در یمن به هدف مورد نظر دست یافته باشد، یعنی منصرف کردن این گروه از حملات بی‌مقدمه بیشتر علیه کشتیرانی جهانی اما بعید به نظر می‌رسد.»

در مجموع، آمریکا با تجربه سال ۲۰۰۱ و فرو رفتن در باتلاق ۲۰ ساله افغانستان و نهایتا خروج غیرمسئولانه از آن باید بیشتر به تبعات جنگ‌افروزی و باز شدن جبهه‌های جدید در جنگ غزه بیاندیشد تا در باتلاق دریای سرخ فرو نرود؛ دست کشیدن از حمایت کورکورانه از نتانیاهو که برای دستاوردسازی حداقلی، نسل‌کشی و فرسایش جنگ را در پیش گرفته یکی از راهکارهای موثر است.