نقشه ترامپ برای عربستان و بن سلمان؟

پیوستن احتمالی عربستان سعودی به توافق‌های ابراهیم می‌تواند به شکل‌گیری نظم امنیتی جدیدی در منطقه شتاب دهد – اما به بهای سنگین سیاسی، ایدئولوژیک و اخلاقی.

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا، چندی پیش در مصاحبه‌ای با فاکس‌نیوز از احتمال قریب الوقوع پیوستن عربستان سعودی به توافق ابراهیم و عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی خبر داد. ترامپ نشان داده که مصمم است توافق‌ ابراهیم را به سرانجام برساند. گنجاندن عربستان در این چارچوب، نقطه عطفی در سیاست خارجی او خواهد بود و نظم منطقه‌ای جهان عرب را از اساس دگرگون می‌کند. اما هزینه‌های چنین طرحی می‌تواند بسیار سنگین‌تر از دستاوردهایش باشد.

توافق نیمه‌تمام سال ۲۰۲۳

  • در ماه‌های منتهی به جنگ نسل‌کشی رژیم صهیونیستی در غزه، گفت‌وگوهای میانجی‌گرانه آمریکا میان ریاض و تل‌آویو به آستانه توافقی تاریخی رسیده بود.
  • عربستان در پی دریافت تضمین‌های امنیتی از واشنگتن، دسترسی به سامانه‌های تسلیحاتی پیشرفته و حمایت از برنامه هسته‌ای غیرنظامی خود بود.
  • رژیم صهیونیستی نیز، در جست‌وجوی مشروعیت منطقه‌ای، برقراری روابط با ریاض را فرصتی تاریخی می‌دید.
  • اما عملیات طوفان الاقصی و بمباران گسترده غزه توسط تل‌آویو، کل این روند را متوقف کرد. مقام‌های سعودی در برابر خشم گسترده افکار عمومی جهان اسلام، ناچار به عقب‌نشینی شدند.
  • با این حال، اطمینان خاطر تازه ترامپ نشان می‌دهد که چارچوبی که پیش از جنگ بنا شده بود، هرگز به‌طور کامل کنار گذاشته نشده بلکه تنها در انتظار شرایط سیاسی مساعدتری بایگانی شده است.

اهمیت ویژه عربستان

آمریکایی‌ها براین باورند که اگر عربستان روابط خود را با تل‌آویو عادی کند، اثر دومینویی آن می‌تواند کشورهای عربی و اسلامی دیگر را نیز به همین مسیر بکشاند. برای واشنگتن چنین اتفاقی به معنای تثبیت بلوکی تحت رهبری آمریکا از مدیترانه تا خلیج فارس خواهد بود؛ بلوکی که هدف اصلی‌اش مهار ایران و چین است.

چه عواملی می‌توانند روند عادی‌سازی را پیش ببرند؟

خطرات راهبردی

  • با وجود پیامدهای سیاسی جنگ غزه، چند عامل همچنان عربستان را به سوی عادی‌سازی سوق می‌دهد.
  • دیپلماسی معامله‌گرانه ترامپ می‌تواند با وعده‌هایی نظیر پیمان دفاعی، همکاری هسته‌ای، یا جریان سرمایه‌گذاری‌های عظیم، برای ریاض وسوسه‌انگیز باشد.
  • اما واقعیت این است که نظرسنجی‌های مؤسسه واشنگتن پیش و پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نشان داده که اکثریت سعودی‌ها مخالف عادی‌سازی روابط با اسرائیل هستند.
  • هرگونه توافق سعودی–اسرائیلی که حقوق فلسطینیان را نادیده بگیرد، به‌مثابه خیانت به مأموریت مذهبی عربستان و نقش آن در جهان اسلام تلقی خواهد شد.
  • ویرانی‌های غزه موجی از همبستگی اسلامی را دوباره زنده کرده است. بر این اساس هم‌زمانی هرگونه هم‌پیمانی ریاض با تل‌آویو، در حالی که فلسطینیان زیر محاصره و بمباران هستند، می‌تواند مشروعیت مذهبی و سیاسی عربستان را در جهان اسلام نابود کند.
  • محور مقاومت این اقدام را به‌عنوان اتحاد با اشغالگران تعبیر خواهد کرد و این می‌تواند به تشدید درگیری‌های منطقه‌ای بینجامد.
  • با پیوستن به مشارکت پرخطر آمریکا و اسرائیل، ریاض استقلال راهبردی خود را از دست می‌دهد و خود را درگیر بحران‌هایی می‌کند که کنترلش از دستش خارج است.

بُعد امنیتی: محور سه‌جانبه

  • اگر عادی‌سازی منجر به شکل‌گیری ساختار امنیتی سه‌جانبه آمریکا–اسرائیل–عربستان شود، پیامدهای آن برای غرب آسیا عمیق خواهد بود: تل‌آویو اطلاعات و توان نظامی را فراهم می‌کند، واشنگتن نظارت و تضمین امنیتی می‌دهد، و ریاض هزینه‌ها را تأمین می‌کند.
  • اما در نگاه تهران، این ائتلاف چیزی جز راهبرد «محاصره دوباره» نخواهد بود؛ که می‌تواند ایران را به تسریع در توسعه توان موشکی و هسته‌ای وادارد.
  • این چرخش، همچنین می‌تواند دستاوردهای دیپلماتیک اخیر عربستان – از جمله نزدیکی با ایران، عراق و گفت‌وگوهای عمان‌محور با دولت صنعا – را از میان ببرد و روابطش را با شرکای آسیایی چون چین و روسیه تیره کند.
  • در داخل نیز، روحانیان منتقد و ملی‌گرایان ممکن است عادی‌سازی با رژیم صهیونیستی را تسلیم ایدئولوژیک بنامند. حکومت در نتیجه، ناچار خواهد شد برای مهار نارضایتی داخلی بیشتر به حمایت آمریکا و اسرائیل تکیه کند – امری که خود به نقطه‌ضعفی تازه بدل می‌شود.

وسوسه‌های اقتصادی

  • انگیزه‌های اقتصادی، محور اصلی طرح عادی‌سازی هستند. همکاری اقتصادی سعودی–اسرائیلی می‌تواند موجی از سرمایه‌گذاری و شراکت فناورانه در حوزه‌هایی چون هوش مصنوعی و انرژی‌های تجدیدپذیر به راه اندازد.
  • اما این هم‌راستایی ممکن است وابستگی‌های ساختاری تازه‌ای ایجاد کند. شرکت‌های صهیونیستی با پشتیبانی سرمایه غربی و برتری فناورانه، زنجیره‌های ارزش را در دست خواهند گرفت و اقتصاد سعودی از وابستگی نفتی به دامن وابستگی دیجیتال خواهند افتاد.
  • افزون بر این، چنین حرکتی می‌تواند روابط ریاض با چین – بزرگ‌ترین شریک تجاری‌اش – را خدشه‌دار کند و راهبرد چندجانبه عربستان را محدود کند.

چهره تاریک عادی‌سازی

یکی از جنبه‌های کمتر بررسی‌شده عادی‌سازی روابط ریاض و تل‌آویو، همکاری سایبری است. چنین شراکت سایبری‌ای موجب نگرانی ایران و قطر خواهد شد و احتمالاً به تسریع شکل‌گیری ائتلاف‌های سایبری رقیب با مشارکت چین، روسیه یا ترکیه می‌انجامد که به معنی آغاز نوعی «جنگ سرد دیجیتال» در خلیج فارس است.

گزینه‌های پیش روی ریاض: سه مسیر

۱. عادی‌سازی مشروط: که در آن به رسمیت شناخین رژیم صهیونیستی به پیشرفت ملموس در زمینه تشکیل دولت فلسطینی منوط شود – گزینه‌ای که با توجه به گسترش سریع شهرک‌های صهیونیستی، روزبه‌روز غیرواقعی‌تر می‌شود.

۲. تعامل تدریجی (عادی‌سازی نرم): همکاری‌های آرام و غیررسمی در سطوح پایین‌تر که پایه‌ای برای توافق‌های آینده ایجاد می‌کند.

۳. احتیاط راهبردی: حفظ توازن میان فشار آمریکا و دیپلماسی منطقه‌ای، و نگه داشتن عادی‌سازی به‌عنوان اهرم چانه‌زنی.

تارنمای کرادل در پایان می‌نویسد: پیوستن به توافق‌های ابراهیم در حالی که غزه هنوز در ویرانی فرو رفته، اعتبار عربستان را به‌عنوان رهبر جهان اسلام به‌شدت تضعیف خواهد کرد. این اقدام ممکن است پیوند آن با افکار عمومی عربی را قطع کند، واکنش محور مقاومت را برانگیزد و نظم امنیتی نواستعماری تازه‌ای را تثبیت نماید. چنین اقدامی در تاریخ نه به‌عنوان صلح، بلکه به‌عنوان خیانت ثبت خواهد شد.