به گزارش افکارنیوزبه نقل از مشرق، در سه بخش گذشته این گزارش تحلیلی، درباره دلایل شکست فرایند به اصطلاح صلح در منطقه و عواملی که موجب شد واشنگتن، سیاست خود را برای رسیدن به تجزیه خاورمیانه در منطقه تغییر بدهد سخن گفتیم و اینکه چه عواملی منجر به شکست جنگ ۳۳روزه علیه لبنان در سال ۲۰۰۶ میلادی شد و به خنثی‌شدن عملیات " یاسمن آبی " انجامید. همچنین گفتیم چگونه واشنگتن راه را برای اجرای عملیات یاسمن آبی هموار می‌ساخت و از تعدادی عملیات امنیتی در پایتخت سوریه و حومه آن و اعلامیه دمشق در بیروت و آغاز تحرک گروه‌های غیررسمی بصورت میدانی سخن گفتیم.


مروری بر یاسمن آبی
طرح‌ریزی برای عملیات یاسمن آبی از سال ۱۹۹۹ میلادی آغاز شد و قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت فقط مقدمه‌ای برای اجرای این عملیات بود. اجرای این طرح با ترور " رفیق حریری " صاحب پرچم آبی‌رنگ(اشاره به رنگ پرچم حزب المستقبل) و محاصره منطقه(خاورمیانه) کلید خورد و از آنجا که منطقه به سبب جنگ در عراق، بر لبه آتشفشان کینه‌پراکنی مذهبی قرار داشت. دایره این خفقان تا لبنان نیز گسترش یافت.

پس از تشکیل دادگاه بین‌المللی و خروج ارتش سوریه از لبنان که آمریکا انتظار آن را نداشت، فرض بر این بود که حزب‌الله بطور کامل نابود شود و یا حداقل شیعیان از جنوب لبنان کوچ داده شوند و پس از آن، با درگیری‌های قومی بین شیعیان مهاجر جنوب لبنان با مردم سوریه، آتش تظاهرات و اعتراضات در سوریه شعله‌ور شود و با صدور قرار اتهامی علیه سوریه مبنی بر دست‌داشتن در ترور رفیق حریری دامنه اعتراضات گسترده‌تر شده و با شعله‌ور ساختن سه جنگ مذهبی در محیط دمشق، پایتخت سوریه از محیط آن جدا شده به نحوی که همه گذرگاه‌ها و ورودی‌های پایتخت محاصره شود و پیش از اینکه دولت سوریه متوجه خطر گردد، پایگاه‌های موشکی استراتژیک در سوریه مورد هجوم قرار گرفته و با بالا گرفتن شعله‌های جنگ قومی مذهبی و گسترش آن از خلال کشتارها و اعدام‌های دسته‌جمعی، موجبات فروپاشی و سقوط ارتش سوریه فراهم گردد و طبیعتاً اسرائیل از مرزهای جنوبی به بهانه حمایت از دروز وارد می‌شود این در حالی است که ارتش اسرائیل نخبگان فرهنگی دروز را پاکسازی کرده و سنی‌های جنوب دمشق و جنوب سوریه و شمال اردن را کوچ می‌دهد و در این هنگام ترکیه به بهانه جنگ با اسرائیل و حمایت از اهل‌سنت وارد سوریه می‌شود و سپس به دلیل اینکه مرزهای جنوب ترکیه که از اختلافات قومی شعله‌ور شده، نیروهای ناتو از طریق دریا برای حمایت از علویان وارد شده و با ورود این سه ارتش(ترکیه، اسرائیل و ناتو) مرزهای کشورهای بزرگ ترسیم می‌شود قبل از آنکه باقی اراضی سوریه به سه دولت کوچک تقسیم گردد و رؤیای تاریخی اسرائیل برای ایجاد سپر حمایتی خود، به کمک اسلام‌گرایان افراطی که به نیابت اسرائیل وارد جنگ با سوریه شده‌اند تحقق خواهد یافت.


وقتی ترکیه بدل می‌زند
آن‌گاه اردوغان تبدیل به یک قهرمان اسلامی شده و تصاویر وی در سراسر جهان اسلام منتشر خواهد شد و آنچه را به خاطر تشکیل دولت علوی و کردی از دست داده، از سوریه پس خواهد گرفت ولی این پروژه نیز کاملاً شکست خورد و واشنگتن معادله را تغییر داده و تصمیم گرفت حزب‌الله را به ترور رفیق حریری متهم سازد و سپس سوریه را ویران کند و با صدور قرار اتهامی برای حزب‌الله و ایجاد فتنه قومی مذهبی، از سوریه به لبنان حمله کند و این نقشه هنوز پابرجاست و آنچه را در سال ۲۰۱۱ میلادی اتفاق افتاده با این نقشه شرح خواهیم داد.

یک منبع آگاه می‌گوید چه‌بسا یکی از عوامل شکست عملیات یاسمن آبی، اقدام دولت سوریه در مقایسه درآمد سوریه در سال ۲۰۰۶ میلادی در خلال جنگ ۳۳ روزه با درآمد آن در مارس ۲۰۱۱ میلادی بود که از این طریق توانست حاشیه بسیار تنگی را با استفاده از مراقبت و کنترل کمترین تعداد اشخاص ورودی به سوریه ترتیب دهد و کدهای امنیتی و فرماندهان میدانی که معرکه را در داخل سوریه هدایت می‌کردند، کشف و شناسایی نماید ولی حقیقت امر این بود که سقوط این پروژه بیش از یک علت داشت که به مرور و از طریق مقایسه معلومات با وقایع میدانی آن را توضیح خواهیم داد و علل شکست آمریکا در این پروژه را بیان خواهیم کرد.


سرآغاز یاسمن آبی با ترور حریری و جنگ قومی مذهبی
عملیات یاسمن آبی قرار بود پس از ترور رفیق الحریری، نخست‌وزیر اسبق لبنان آغاز شود و در پایان سال ۲۰۰۶ میلادی و ابتدای سال ۲۰۰۷ میلادی، سوریه هدف قرار گیرد و هدف این عملیات شعله‌ور کردن سه جنگ قومی مذهبی بود که با برپایی تظاهرات و محاصره دمشق و دستیابی به موشک‌های راهبردی آغاز می‌شد و هنگامی که ارتش سوریه شروع به تجزیه کرد، ارتش اسرائیل پس از نابودکردن حزب‌الله و مقاومت از جنوب لبنان به سوریه حمله کرده و سپس ارتش ترکیه از شمال وارد شده و اردوغان به عنوان یک قهرمان اسلامی برای نجات سوریه وارد می‌شد.



بر اساس این پروژه، ترکیه در " حماة " اردو خواهد زد و از آنجا که ارتش ترکیه و اسرائیل در ضمن فضای جنگ‌های قومی مذهبی وارد سوریه شده و ارتش ترکیه در جنگ مذهبی به نفع اهل‌سنت مشارکت کرده است، راه برای ورود نیروهای ناتو از دریا باز می شود و این، خود، ایجاد دو کشور کوچک علوی و اسماعیلی را تحمیل خواهد کرد. اردوغان با تبانی آمریکا با این نقشه موافقت کرده بود ولی با شکست جنگ ۳۳ روزه علیه لبنان و تأخیر این پروژه تا سال ۲۰۱۱ میلادی، قطر و ترکیه برای گشودن صفحه جدید به‌سوی سوریه شتافتند و روابط خود را به نحو گسترده‌ای با سوریه افزایش دادند.


پیامد شکست اسرائیل در " خوشه‌های خشم "
اگر یادتان باشد شکست اسرائیل در سال ۱۹۹۶ میلادی در عملیات موسوم به " خوشه‌های خشم "، شکست بسیار بزرگی بود و از همین زمان، حمله به سوریه به عنوان یک هدف استراتژیک مطرح شد و دو گزینه برای این جنگ مطرح بود: اول؛ حمله اسرائیل علیه سوریه و این موضوع از سال ۱۹۷۳ میلادی که ارتش ضعیف سوریه توانست ۸۲ روز در جنگی فرسایشی به‌تنهایی در مقابل اسرائیل ایستاده و شروط خود را در میدان جنگ تحمیل کند غیرممکن می‌نمود پس چگونه اسرائیل پس از شکست سال ۱۹۹۶ میلادی در مقابل مقاومت لبنان و جنگ ۸۲ روزه در مقابل ارتش سوریه، می‌تواند در مقابل ارتش قدرتمند کنونی بدون هم‌پیمان، نبرد کند؟

اما گزینه دوم حمله همزمان ناتو و اسرائیل بود و این باعثعصبانیت شدید سوریه می‌شد و آن را مجبور می‌ساخت تا اسرائیل را ریشه‌کن کند زیرا در این صورت سوریه بین بد و بدتر می‌بایست یکی را انتخاب کند و در این حالت برای استفاده از هر گونه سلاح متعارف و غیرمتعارف علیه اسرائیل تردیدی به خود راه نمی‌‌داد و چنانچه ناتو برای حمایت از اسرائیل وارد معرکه می‌شد، سوریه برای ویران ساختن اسرائیل بدون هیچ تردیدی اقدام می‌کرد و علاوه بر این، همپیمانان سوریه در کل جهان به این عمل واکنش نشان می‌دادند و لذا تنها گزینه پیش رو، شعله‌ور ساختن آتش جنگ داخلی بود که البته این گزینه نیز موجب نگرانی تل‌آویو بود.


زمینه‌سازی برای عملیات و استخدام جاسوس
هنگامی که باب مذاکرات سیاسی بر طرفین بسته می شود جنگ تنها گزینه‌ای است که دو طرف به آن روی می آورند، بنابراین واشنگتن با طرح‌ریزی عملیات یاسمن آبی و بر اساس سیاست چماق و هویج، با دمشق بر سر میز مذاکره نشست و لذا پس از اشغال عراق، پیش از اینکه واشنگتن خواسته‌های خود را با سوریه مطرح کند، خود را برای شرایط بدتر آماده کرده بود. استخدام جاسوسان به دست دستگاه‌های اطلاعاتی امریکا و فرانسه و بریتانیا آغاز شد زیرا یاسمن آبی که واشنگتن و اسرائیل آن را طراحی و طرح‌ریزی کرده بودند، به دست ناتو اجرا شده و سپس اسرائیل، ترکیه و قطر به آن وارد می‌شدند و تنها محوری که این کشورها را دور هم جمع کرده بود موضوع گاز و انرژی بود.


فشار بر سوریه، مصر و عربستان؛ کدام‌یک جواب داد؟

از سال ۲۰۰۰ میلادی، واشنگتن فشار بر سوریه از یک سو و فشار بر هم‌پیمانان خود را از سوی دیگر آغاز کرد. درحالی که واشنگتن برای اشغال افغانستان و عراق نقشه می‌کشید قصد داشت به لبنان نیز حمله کند و لذا لازم بود که هم‌پیمانانش را به سوی خواسته های غیر قانونی خود بکشاند و اعراب در دوران جنگ ۳۳روزه علیه لبنان و پس از آن جنگ ۲۲روزه علیه غزه شاهد هنجارشکنی‌های عربستان و مصر از یک سو و از سوی دیگر شاهد فشار واشنگتن بر سوریه برای وادارکردن آن به روی‌گردانی از مواضع خود(در حمایت از محور مقاومت) بودند.

در اینجا بود که استفاده از شبکه قطری الجزیره علیه عربستان و مصر و به‌شکل ویژه علیه سوریه آغاز شد به نحوی که به بلندگوی معارضان سوری و جبهه‌ای برای حمله به هم‌پیمانان حزب بعثدر سوریه تبدیل شد؛ جالب اینکه درست در زمانی که موج چپ‌گرایی عقبگرد کرده بود، الجزیره حملات سنگینی را علیه حزب کمونیست سوریه در جهت تقویت هم‌پیمانان واشنگتن در افکار عمومی به راه انداخت و شهرت خود را از خلال هجمه به نظام سوریه و هم‌پیمانان آن به دست آورد و لذا به نخستین تریبون معارضان برای هجوم به سران کشورها تبدیل شد که جهشی در رسانه‌های عربی خالی از معارضان به شمار می‌آمد.


علت تأسیس شبکه الجزیره چه بود؟

شبکه الجزیره بطور خاص برای هجوم علیه سوریه تأسیس شد و این مطلبی است که بعضی آن را به فراموشی سپرده‌اند همان‌گونه که نقش این شبکه را در فتنه‌انگیزی در عراق به فراموشی سپرده‌اند و جز موضع‌گیری آن در جنگ ۳۳ روزه لبنان، چیزی را به خاطر نمی‌آورند در حالی که همین موضع‌گیری مقدمه‌ای برای حمله به سوریه پس از اشغال جنوب لبنان بود.

همزمان با حمایت از جنبش‌های معارض در مصر و سوریه و وقوع جرقه‌های اعتراض در عربستان(لازم به ذکر است که یکی از خطوط قرمز واشنگتن برپایی حکومت پارلمانی غیر تکفیری در عربستان است که در حال حاضر بزرگترین صادرکننده مزدوران سلفی جهادی تکفیری محسوب می‌شود) و نیز همزمان با حملات الجزیره(علیه سوریه و عربستان و مصر)، واشنگتن سرگرم مذاکرات و در خفا در حال طرح‌ریزی برای جنگ بود، زیرا جنگ، آخرین گزینه واشنگتن است.


صدور فرمان تحرک به سفرای آمریکا

حمایت از جریان‌های مخالف در مصر آغاز شد، تا جایی که " ایمن نور " با حمایت مطلق سفارت آمریکا در مصر به عنوان رهبر عربی سرّی مطرح شد و در دمشق نیز شبکه‌های موسوم به جامعه مدنی تأسیس گردید و همزمان رئیس‌جمهور آمریکا نیز سخنرانی‌هایی را در راستای دموکراسی‌خواهی در این کشورها ایراد کرد به نحوی که وی و ده‌ها نفر از مسؤولان امریکایی هر روز پیش و پس از خواب و قبل از ورود به دستشویی و بعد از آن، خواهان ایجاد دموکراسی در مصر، عربستان و سوریه بودند و طبعاً اینها خواهان دموکراسی در قطر و مراکش و اردن نبودند. در نهایت مصر و عربستان در مقابل فشارهای آمریکا(برای دستیابی به اهداف آمریکا علیه مقاومت و نه اجرای موازین دموکراتیک و حقوق بشری) تسلیم شدند و آمریکا از آنان در جنگ‌های لبنان و غزه به بدترین نحو ممکن سوء استفاده کرد اما سوریه تسلیم نشد و هنگامی که " کالین پاول " وزیر خارجه وقت آمریکا شروطی رابرای سوریه تعیین کرد، دمشق همه شروط را رد کرد و نپذیرفت. موضوع به اینجا ختم نشد بلکه سوریه سقف چالش‌های خود را با آمریکا تا منطقه ممنوعه بالا برد و آغاز به اصلاحات کرد اما نه آن اصلاحاتی که واشنگتن خواستار آن بود، بلکه دست به یک سری اصلاحات حقیقی زد.

مرحوم " خالد بکتاش " از کارشناسان امور سوریه و نخستین کسی که به شبکه الجزیره حمله کرد، می‌گفت: " دمشق می‌داند که می‌تواند دشمن را عصبانی کند ولی راضی‌ساختن دشمن نه‌تنها دشوار، بلکه محال است. "


ماجرای دعوت‌نامه‌های آمریکا برای فرهیختگان سوری
در این مرحله سفیر آمریکا در دمشق فعالیت‌های علنی خود را آغاز و برای فرهیختگان و اصحاب رسانه دعوت‌نامه‌هایی را ارسال کرد ولی عده کمی به دعوت‌ها جواب مثبت دادند. گروه‌های مدنی رخ نمودند و فعالیت‌های سیاسی معارضان به شکل میدانی تجلی یافت و همزمان با حملات شبکه الجزیره به سوریه و فشارهای میدانی از طریق ایجاد گروهک‌های معارض و تهدید به جنگ، مذاکرات با دمشق آغاز شد و لازم به ذکر است که فعالیت‌های سفیر آمریکا مورد توجه واقع نشده و رسانه‌ای نشد. می‌توان گفت سفیر آمریکا تحت فشار رسانه‌های سوری قرار نگرفت جز یک مورد و آن، پاسخ روزنامه‌نگار و ادیب سوری " ولید معماری " بود که دعوت سفارت آمریکا را رد کرده و پاسخ خود را رسانه‌ای کرد.


افزایش سطح رویارویی و کلید خوردن پروژه یاسمن آبی
در زمانی که فشارها بر مصر و عربستان کاهش می‌یافت، فشار بر دمشق افزایش می‌یافت و حزب حاکم بعثبه جای تسلیم در برابر فشارها، نشست‌های خود را پس از مدتی طولانی آغاز کرد. خروج " عبدالحلیم خدام " مهره آمریکا از کادر رهبری حزب بعث، نخستین سیلی بود. ده‌ها تن از جاسوسان و مزدورانی که آمریکا آنها را جذب کرده بود به آمریکا سفر کردند تا واشنگتن از بین آنها مزدوران خود را برگزیند و واشنگتن تصمیم گرفت حکومتی که وی را به چالش کشانده بود سرنگون کرده و پروژه " یاسمن آبی " را به عنوان آخرین گزینه بین بد و بدتر انتخاب و به مرحله اجرا گذارد.

استقبال مزدوران سوریه در قطر و امارات و سعودی که تا سال ۲۰۰۲ میلادی به شکل جزئی بود به شکلی وسیع‌تر آغاز شد به نحوی که دستگاه اطلاعاتی آمریکا همه چیز را زیر نظر داشته و به‌واسطه طرف سوم یعنی اسلام‌گرایی افراطی، افرادی را برای انجام پروژه‌های خود از بین آنان برگزید اما به شکل ویژه، عده‌ای از مزدوران را در قطر و سعودی جذب کرد. ناگهان اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ داد. عبدالحلیم خدام نه فقط از حزب بعثبلکه از حکومت نیز اخراج شد و به دنبال آن رفیق حریری نیز از قدرت کنار گذاشته شد و اسد تصمیم گرفت تمامی فاسدانی را که مهره آمریکا در سوریه بودند کنار گذاشته و اصلاحات در سوریه و لبنان را آغاز کند و به این نیز اکتفا نکرده و تصمیم گرفت تمامی دیون به آمریکا را پرداخت کند. در این زمان بود که واشنگتن خود را برای جنگی که هیچ گریزی از آن نداشت آماده ساخت.

عمر کرامی پس از اینکه بدهی‌های لبنان به ۴۰ میلیارد دلار رسیده بود، طرح ریاضت اقتصادی خود را برای جلوگیری از هدر رفتن بیت‌المال آغاز کرد ولی این اصلاح دوام نیاورد بلکه اجرای پروژه یاسمن آبی آغاز شد تا طرح اصلاحات در لبنان متوقف شده و سعد حریری به حکومت رسد و بدهی‌های لبنان به ۶۰ میلیارد دلار افزایش یابد.


جذب مزدوران ارزان‌قیمت

از ابتدای سال ۲۰۰۰ میلادی جذب مزدوران به حساب سوریه آغاز شد، واشنگتن همواره می‌بلعد و هزینه نمی‌کند و اگر هم بخواهد هزینه کند از جیب کشورهای خلیج فارس هزینه می‌کند، از این رو سفارت امریکا در دمشق باب صدور روادید را به روی سوری‌ها گشود و در مقابل هر فرم، ۵۰ دلار دریافت کرد در حالی که حقوق یک کارمند سوری در ماه، حدوداً ۱۰۰ دلار بود.

بدین‌وسیله ده‌ها هزار تقاضای روادید به سفارت آمریکا رسید و آمریکا کسانی را که می‌خواست اعزام کند غربال و انتخاب کرد و در آمریکا بعد از انتهای اقامت این اشخاص، دستگاه اطلاعاتی امریکا بر روی این افراد کار کرد، کسانی که تسلیم شده و به مخالفان نظام سوریه تبدیل شده بودند با آنها تماس گرفته شد و کسانی که مخالف نظام سوریه نبودند با بازداشتگاه‌های اداره مهاجرت تحت فشار قرار گرفتند به‌ویژه کسانی که ازدواج نکرده بودند و اقامت نیز دریافت نکرده بودند. بسیاری از این تلاش‌ها به شکست انجامید و تعدادی جذب سازمان‌های جاسوسی آمریکا شدند و در بخش‌های بعدی جزئیات جذب جاسوسان و نحوه تحریک افکار عمومی از سوی آنان را به تفصیل بررسی خواهیم کرد.



نقش مراکز فرهنگی فرانسه و انگلیس در سوریه

همچنین مرکز فرهنگی فرانسه و سفارت‌های فرانسه و انگلیس در دمشق همزمان فعالیت‌های خود را آغاز کردند و در این راستا مجموعه‌ای از دختران فرانسوی شروع به جذب بسیاری از جاسوسان نمودند و بلکه از آنان فرهیختگانی ساختند که بتوانند بعداً آنها را به کار گیرند، به گونه‌ای که ابتدای سال ۲۰۰۰ میلادی شاهد گسترش وسیع روابط بین سوریه و فرانسه بود.



همچنین پس از خروج " عبدالحلیم خدام " عملیات تقسیم‌بندی سوری‌هایی که به قطر و سعودی و امارات آورده شده بودند آغاز شد و در کشورهای حوزه خلیج فارس عناصر کوچک و نیروهای میدانی از بین اسلامگرایان افراطی و کسانی که در فتنه و امثال آن مؤثر بودند شناسایی و انتخاب شدند تا از آنها به عنوان مزدوران و گروه‌های مسلح استفاده شود و بسیاری از شیخ‌های عرب در این عملیات مشارکت کردند اما فرماندهان و عناصر کلیدی و مؤثر در واشنگتن و اروپا انتخاب شدند.


تأخیر عملیات یاسمن آبی تا سال ۲۰۱۰ میلادی
طبیعتاً کانون این عملیات در لبنان بود و اعلامیه دمشق بیروت و بیروت دمشق نتیجه تلاش‌های سفیر آمریکا و بازدیدهای وی بود. نقشه یاسمن آبی که در سال ۲۰۰۶ میلادی شکست خورد و تا سال ۲۰۱۱ میلادی به تأخیر افتاد؛ همان نقشه سابق و بدون هیچ تغییری است که به دست استراتژیست‌های بزرگ آمریکایی و اسرائیلی طراحی شد و این موضوع را در بخش بعدی شرح خواهیم داد.

یادآوری می‌کنیم دو شبکه رسانه‌ای " شبکه الجزیره " و تلویزیون " الجدید " در جنگ تابستان ۲۰۰۶ لبنان، در خلال پوشش خبری جنگ فعالیت گسترده و به دور از انتظار داشتند، به نحوی که می‌خواستند از این پوشش خبری پس از نابودی حزب‌الله برای هجوم علیه سوریه استفاده کنند ولی این توطئه شکست خورد و همچنین صحبت‌هایی در باره نقش روزنامه " الاخبار " می‌شد و برخی معتقدند که پس از مرگ " ژوزف سماحه " و خروج " زیاد الرحبانی "، پاریس توانست در این مؤسسه نفوذ کند ولیکن این سخن در حد حدس و گمان بود و منبع ما خبری در باره روزنامه " الاخبار " و اختلاف مالک کمونیستی آن کسب نکرده است باعلم به اینکه روزنامه " الاخبار " در حمله علیه سوریه در خلال اجرای پروژه یاسمن آبی در سال ۲۰۱۱ میلادی شرکت داشت.

سردبیر تلویزیون "الجدید" بعد از کاهش شدید بینندگان خود و تزلزل پروژه ياسمن آبی، از ادامه هجوم علیه سوریه دست برداشت و سیاست رسانهای خود را تغییر داد و "مریم البسام" به قطریها پیشنهاد کرد که حمله تلویزیون "الجدید" به سوریه بهصورت غیرمستقیم و با انتشار اخبار صحیح از سوریه باشد تا بینندگان خود را راضی کرده و حمله به رسانههای سوریه را از طریق مصاحبه با مخالفان در برنامهای تحت عنوان "الرأی و رأی الآخر" تامین نماید و تلاش کرد تا بدین ترتیب شبکه الجزیره را رو سفید کند و پس از آنکه آمریکا یقین پیدا کرد که پروژه ياسمن آبی متزلزل شده و اجرای آن به تأخیر افتاده است، اجازه تغییر سیاست رسانهای به این شبکه داده شد.