به گزارش افکانیوزبه نقل از پارسینه، ساعاتی پس از آنکه مجلس سنای آمریکا تحریم های جدیدی را علیه ایران تصویب کرد، وزیر امور خارجه این کشور در سخنانی مضحک از آمادگی واشنگتن برای مذاکره با تهران خبر داد. این شیوه تبلیغاتی چندسالی است که از سوی غربی ها علیه جمهوری اسلامی اعمال می شود؛ یعنی ابتدا تصویب تحریم و فورا درخواست مذاکره!

به نظر می رسد آمریکا با افزایش تحریم های اقتصادی علیه ملت ایران درصدد ایجاد و افزایش نارضایتی در داخل و گروگان گیری سیاسی است. در واقع کاخ سفید می خواهند از همین تحریم های یکجانبه به عنوان برگ برنده در مذاکرات هسته ای استفاده کند؛ بدین ترتیب که تعدیل یا لغو تحریم ها را منوط به عقب نشینی ایران از حقوق اساسی خود و تن دادن به خواسته های آنان کند.

خبرنگار پارسینه در این باره و بررسی اهداف پیدا و پنهان آمریکا از ارسال سیگنال مذاکره مستقیم با ایران با دکتر فواد ایزدی گفت و گویی کرده است که در ادامه می خوانید.

وزیر امور خارجه امریکا از آمادگی امریکا برای مذاکره دوجانبه با ایران سخن گفت. در ابتدای بحثلطفا دلایل این موضع گیری ناگهانی و اهداف عیان و پنهان این پیشنهاد را برای ما توضیح دهید؟

انجام مذاکرات دوجانبه می‌تواند به عنوان شمشیری برای فشار بیشتر بر ایران باشد، تا در جو افکارعمومی اینگونه القا شود که این ایران است که حاضر به حل مساله از طریق دیپلماسی و گفت وگوهای مسالمت‌جویانه مستقیم با امریکا نیست. امروز شاهد هستیم که هم دولت و هم نماینده امریکا در آژانس اعلام کرده‌اند که این دور از مذاکرات باید تا پایان ماه مارس به نتیجه برسد و یا به معنای دیگر به نوعی ضرب‌الاجلی برای پرونده هسته‌ای ایران تعیین کردند. از این رو این اقدامات بیشتر عملیات روانی علیه ایران می تواند تعبیر شود تا بروز حسن نیست از سوی آمریکا. چراکه اگر آمریکا واقعا خواستار مذاکره و رابطه با ایران باشد ما باید شاهد سیگنال های مثبتی از سوی آمریکا باشیم که عملا با تحریم های کنونی و تلاش برای اجماع جهانی علیه ایران این موضوع منتفی می شود.

در شرایطی که گروه ۱ + ۵ در حال تلاش برای از سرگیری مذاکرات هسته ای با تهران است آیا امریکا با این پیشنهاد به نوعی خود را از این گروه متمایز کرده و به دنبال جداکردن خط خود از اروپایی‌ها در مواجهه با ایران است؟

خیر، به باور من تمامی این روند در یک راستا است. در حقیقت در راستای عملیات تقسیم ‌شده‌ای است که امریکا با گروه ۱ + ۵ آغاز و پیش می‌برد. درنگاه کلی تر مدیریت و رهبری این مجموعه‌ها به دست امریکا است و با هماهنگی این کشور انجام می‌شود. از گزارش یوکیا آمانو و آژانس تا فشاری که ۱ + ۵ در اجلاسی که در بروکسل داشتند بر ایران وارد کردند و همچنین اصرار بر برگزاری هرچه سریع تر مذاکرات. بنابراین من باور ندارم که پیشنهاد مذاکرات دوجانبه از سوی امریکا جدای از مذاکرات با گروه ۱ + ۵ است، بلکه در همان راستا و در تقویت مذاکرات و پیشبرد آن با اهدافی است که امریکا در ۱ + ۵ دارد.

دلایل همزمانی این ابراز تمایل کلینتون و تصویب تحریم‌ها در مجلس سنا، چگونه قابل توضیح است؟

در تحریم‌هایی که سنای امریکا وضع کرد دو موضوع قابل تامل است: این مساله ناگفته پیداست که در داخل امریکا فضای سیاسی همانطور که پیش از انتخابات میان دو حزب در مورد ایران اختلافاتی وجود داشت، کماکان چنین اختلافی وجود دارد. بنابراین به نظر می‌رسد که سنای امریکا تا اندازه‌ای دست اوباما را در توافق در هرگونه مذاکره‌ دوجانبه‌ای با ایران ببندد تا دولت اوباما با محدودیت‌های بیشتری مواجه شود. البته باید تاکید کرد که تمامی این مسائل برنامه‌ریزی شده و حتی این تحریم‌ها نیز ابزار مضاعفی برای فشار بیشتر به ایران است تا بتوانند نتایج مذاکرات پیش‌رو را آنطور که خواسته آژانس و غربی‌هاست پیش برده و ایران از همکاری‌هایی که آنها خواهانش هستند، تمکین کند و در حقیقت به تمایلات آنها پاسخ مثبت دهد. در نتیجه باید گفت تحریم‌ها همزمان با این پیشنهاد در دوجهت پیش می‌رود.

آیا در امریکا شاهد تعمیق شکاف میان اوباما و نمایندگان کنگره و سنا هستیم؟ تا چه حد این اختلاف‌ها حقیقی و تا چه اندازه می‌تواند مانور سیاسی باشد؟

در ساختار سياسي امريکا يعني کنگره و دولت در موضوع ايران اختلافاتي وجود دارد که ناشي از ديدگاههاي جمهموريخواهان و دموکراتها در چگونگي برخورد با مساله ايران است.به نظر ميرسد اين واقعيت وجود دارد که کاخ سفيد يعني دولت امريکا با سنا حداقل در اين مقطع به لحاظ موضع گيري شفاهي همخواني ندارد. اما من اين مساله را به شکل شكاف عميقي نميدانم، به دليل آنکه اوباما به دليل سيستم داخلي امريکا چارهاي ندارد كه با گنگره همکاري و هماهنگي داشته باشد.