"عبدالباری عطوان" سردبیر روزنامه رأی الیوم در سرمقالۀ امروز آن نوشت: در سند کنگرۀ آمریکا که توسط برخی از مطبوعات انگلیس درز یافت، ملک عبدالله دوم پادشاه اردن، گفت: اردن به این سبب به ائتلاف اسلامی به ریاست عربستان پیوست، که حضور در این ائتلاف، الزام و تعهدی ایجاد نمی کرد زیرا فعالیت های محدود داشت و پیوستن به آن در چارچوب تعارف بود.

اردن به منظور حفظ روابط خود با عربستان و همچنین تضمینِ دریافت کمک های مالی و نظامی از عربستان سعودی، صحت این گفته ها را شبانه رد کرد، اما این مساله، چیزی از واقعیی بودن آن چه در این گفته ها آمده نمی کاهد.

این ائتلاف، علیرغم اسلامی نام داشتن، کشورهایی نظیر الجزایر، ایران، عراق و لبنان را در خود نداشت و به این ترتیب، این ائتلاف 34 کشوری، غیرالزام آور و با فعالیت محدود بود کشورهای عضو، آن را جدی نگرفتند. شاهد این کلام آن که پادشاه اردن و پادشاه بحرین، در مراسم گشایشِ مهم ترین رزمایشِ آن یعنی "رعدِ شمال" که تحت نظر ملک سلمان پادشاه عربستان برگزار شد، شرکت نکردند. رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه و احمد داود اوغلو، نخست وزیر این کشور نیز در این مراسم شرکت نکردند، حضور نیروهای ترکیه نیز در آن، در حد کمتر از نمادین بود.

به باور عبدالباری عطوان، این گونه ائتلاف های نظامی و سیاسی که در این حد از سطح اهمیت تشکیل می شوند، در پی ایجاد ائتلافی مشابه ناتو هستند که باید با حضور سران کشورها و پس از رایزنی های گسترده در سطح کارشناسان و سیاستمداران، با امضای معاهده ای، به سرانجام برسد و شامل محتوایی الزام آور باشد که در صورت بروز خطر، امکان مقابله با آن ها وجود داشته باشد، اما ائتلاف اسلامی، هیچ یک از این ویژگی ها را نداشت و اکثر کشورهای عضو، تشکیلِ آن را از طریق کنفرانس مطبوعاتی شتابزده ای که در سطح محلی برگزار شد، و اولِ صبحِ از یک تلویزیون عربستانی شنیدند.

اردن، علتِ عدم حضور عبدالله دوم را به داشتن قرار ملاقاتِ از پیش تعیین شده با جو بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا ربط داد، اما این موضوع به روزِ نخست از افتتاحیه مربوط می شد و در روز دوم که برنامه اختتامیۀ بزرگ ترین رزمایش منطقه انجام می گرفت، پادشاه اردن، کارِ خاصی نداشت.

از سوی دیگر، نه رئیس جمهور و نه نخست وزیر ترکیه، دلیلی برای شرکت نکردن در این مراسم ارائه نکردند.

 

وحشت عربستان از خطرهای راهبردی

عطوان در ادامه می نویسد: عربستان و دیگر کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، دچار وحشت از خطرهایی راهبردی هستند که امنیت و موجودیت آنان را تهدید می کند، به همین سبب به شیوه های مختلف، این وحشت را نشان می دهند:

• نخست: زیاده روی آشکار در برگزاری رزمایش ها و تمرین های نظامی، به طوری که این کشورها، طی ماه های گذشته دستکم پنج رزمایش برگزار کردند که از میان آن ها می توان به "رعد شمال"، "اتحاد"، "پرچم صحرا" و "عقابِ جزیره" اشاره کرد.

• دوم: هزینه کردن ده ها، بلکه صدها میلیارد دلار برای بستن قراردادهای خرید سلاح؛ زیرا برگزاری رزمایش های این چنینی، به خالی شدن انبار سلاح و مهمات می انجامد. به نوشتۀ مجلۀ آمریکایی "اخبارِ دفاع" شش کشور عرب حاشیه خلیج فارس، تا پایان سال گذشتۀ میلادی، 33 میلیارد دلار برای خرید سلاح هزینه کردند. کویت در انتظار موافقت آمریکا با خرید 40 فروند جنگندۀ اف-18 است و قطر در انتظار موافقیت با خرید 72 فروند جنگندۀ اف-15 است. در این میان، قطر، در سال 2014، بزرگ ترین خریدار سلاح های آمریکا شناخته شد و 10 میلیارد دلار برای خرید بالگردهای آپاچی و موشک های پاتریوت آمریکایی، هزینه کرد.

• سوم: تشکیل ائتلاف های سیاسی و نظامی؛ در کمتر از یک سال گذشته، عربستان سعودی، ائتلاف اسلامی را پایه گذاری کرد و ریاست آن را به عهده گرفت، آن گاه به همراه 10 کشور دیگر درگیر عملیات "توفان اراده" شد، سپس به ائتلافِ 60 کشور به سرکردگی آمریکا جهت مبارزه با تروریسم پیوست و در همین حال، ائتلاف "سپر جزیره" را نیز راهبری کرد.

• نقطۀ اشتراک اکثر این ائتلاف ها، سستی و نداشتن اهدافِ مشخصِ راهبردی است و رویکردِ آن ها "طایفه ای و سنی" است و هدفِ اصلی آن، جنگ با ایرانِ شیعی و هم پیمانان و گروه های وابسته به آن است. هرچند در تشکیلِ این گروه ها، هدفِ آن ها مبارزه با تروریسم و داعش اعلام می شود، اما هدفِ اصلی و نهایی آنان مبارزه با ایران است. همین زمینه طایفه ای سبب می شود که این ائتلاف ها برای بسیاری از اعضا، غیرالزام آور باشد زیرا کشورهایی نظیر اندونزی و مالزی و حتی پاکستان، ایران را خطری راهبردی نمی دانند. یک چهارم از جمعیت پاکستان را شیعیان تشکیل می دهند و همین نسبت در ارتش این کشور برقرار است، از آن گذشته، 20 میلیون علوی در ترکیه زندگی می کنند و بیش از یک سوم از جمعیت کویت نیز شیعه اند.

رویای عربستان برای رهبری ائتلاف ناتوی اسلامی

• روشن است که عربستان، درصدد تشکیل ائتلاف ناتوی اسلامی است که رهبریِ آن به عهدۀ خودش باشد و بتواند با تکیه بر آن، نقش منطقه ای و شاید بین المللیِ موثرتری ایفا کند. اما در تشکیل این ائتلاف ها شتابزده و ناسالم عمل می کند و راهبردهای فراگیر و قانع کننده برای دولت ها و سپس ملت های اسلامی تعیین نمی کند و بر تنها چیزی که در تشکیل این گونه ائتلاف ها تکیه می کند، توانمندی های مالی است که اخیراً با کاهش شدید قیمت نفت، این توانمندی نیز به سرعت رو به افول نهاده است.

• تا چند روز دیگر، ملک سلمان، پادشاه عربستان به مصر خواهد رفت تا برای مقابله با ایران، "محوری قدرتمند" با مصر تشکیل دهد؛ اما این آرزو، با مانعی به نام ائتلاف با ترکیه مواجه است؛ باید توجه داشت که ترکیه، دشمن شماره یک مصر و حامی اصلی جنبش اخوان المسلمین است که خواهان براندازی حکومت در مصر هستند. عربستان با این مشکل چه خواهد کرد؟ و آیا مصر خواهد پذیرفت به ائتلاف طایفه ای ناتویی اسلامی به رهبری عربستان بپیوندد و در صندلی های عقبی، پشت پادشاه عربستان بنشیند؟

عربستان دارای سومین بودجه نظامی جهان اما گرفتار در جنگ یمن  

• درست است که عربستان در حال حاضر، قدرتِ نظامی بزرگی در منطقه به شمار می رود و بودجۀ دفاعی این کشور به 81 میلیارد دلار می رسد که پس از آمریکا و روسیه بالاترین بودجه نظامی محسوب می شود، اما این به آن معنی نیست که این کشور قوی ترین قدرت منطقه است که قادر باشد جنگ ها را به نفع خود تمام کند، شاید بتوان در این مجال، به گرفتاری این کشور در یمن اشاره کرد.

عربستان و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، پنج سال پیش که قیمت نفت به حدود بشکه ای 140 دلار رسید و ذخیرۀ ارزی این کشورها به 3 تریلیون دلار رسید، با وضع کنونی آن ها قابل مقایسه نیست. اکنون قیمت نفت به حدود بشکه ای 40 دلار رسیده است. جمال عبدالناصر رئیس جمهور متوفی مصر، هنگامی که عرب ها را متحد کرد، با درآمدهای نفتی و ذخیره های ارزیِ چند صد میلیارد دلاری آن ها را راهبری نکرد، بلکه نهضتی عربی، سیاسی و نظامی بر پا کرد که تمام بایسته های آن روشن بود و درصدد بازیابی استقلال تصمیم گیری اعراب و مبارزه با استعمار غرب و آزادی فلسطین بود. اکنون نهضت عربستان و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، چه چیزی را دنبال می کند و چه شباهتی به نهضت جمال عبدالناصر دارد و جایگاه فلسطین در این نهضت کدام است؟

عبدالباری عطوان در پایان مقاله اش با تاکید بر اهمیتِ جایگاهِ عربستان سعودی، می نویسد: متاسفانه این روزها، بر زبان راندنِ واژۀ "فلسطین" حرام و خط قرمز شده است، به طوری که تاکنون به هیچ وجه این واژه را از شاهزاده محمد بن سلمان جانشین ولیعهد عربستان یا محمد بن نایف ولیعهد این کشور نشنیده ام.