خبرآنلاین: بازگشت معترضان به خیابان های قاهره و درگیری با نیروهای امنیتی بسیار بیش از خیزش های عمومی منتهی به وداع حسنی مبارک با قدرت که نه ماه پیش رخ داد اهمیت داشت. دلیل این اهمیت هم در این بود که این مشکلات ریشه در معضل این روزهای جهان عرب مدرن و کشورهای متزلزل آن دارد: نقش بیش از اندازه بزرگنمایی شده نظامیون در زندگی عامه مردم.
تفاوت فاحش میان ماهیت اعتراض های ژانویه و فوریه با حوادثده روز اخیر در مصر فضایی را برای درک واقعیت ماجرایی که در مصر و جهان عرب در جریان است بوجود آورده است. اعتراض های فوریه و ژانویه بیشتر ماهیت غیرایدئولوژیک داشتند و از تمرکز تند و تیز سیاسی برخوردار نبودند. بیشترین درخواست ها برای رهایی از شر حکومت حسنی مبارک بود و صدور مجوزی برای مصری ها که آزادانه از حقوق طبیعی یک شهروند برخوردار باشند. اعتراض های چند روز اخیر اما کاملا متفاوت است. تمرکز بر مسائل ایدئولوژیک در این قبیل تجمع ها بیشتر بود و در تمامی آنها معترضان خواهان تغییرات سیاسی بودند. اصلی ترین این مطالبه ها هم این بود که ارتش قدرت را به دولتمردان سیاسی تحویل دهد.


سرنوشت این جدال ایدئولوژیک میان مردان مسلح و شهروندانی که اسلحه آنها توانایی است که در جهان عرب در چند ماه اخیر به رخ کشیده اند با توجه به ساختار دولت در جهان عرب تعریف می شود. تضاد میان اوضاع و احوال در مصر و تونس نشان دهنده تبعات تلخ دخالت نظامیون در سیستم دولتی است. اتفاق خوب زمانی رخ می دهد که سرویس های امنیتی به وظیفه خود در حمایت از مردم عمل می کنند و سپس دولت را به منتخبان مردم تحویل می دهند.


این انتقال قدرت از نظامیون به شهروندان عادی کار آسانی نیست اما برای کشورهای عربی که امید به زندگی در شرایط نرمال را دارند بسیار حیاتی است. این انتقال قدرت زمانی هم سخت تر می شود که پای مصری در میان باشد که ارتش در آن از انقلاب ۱۹۵۲ تاکنون حرف نخست را می زده است. جای اندک تعجبی ندارد که جرقه نخست انقلاب های سال جاری در تونس، مصر، لیبی، یمن و سوریه زده شد. در کشورهایی که افراد و یا یک خاندان سالهاست که بر کرسی قدرت چنبره زده اند.


در اردن تظاهراتی میانه در بهار به صراحت به سرویس های اطلاعاتی این هشدار را داد که باید از امور زندگی روزمره مردم و مسائل دولتی دور باقی بمانند. در جهان عرب دولت ها دمدمی مزاج و در حد متوسط باقی می مانند. فساد بال و پر می گستراند و پتانسیل عمومی به دلیل حضور بالای نیروهای نظامی در کوچه و خیابان و سطح جامعه مورد استفاده قرار نمی گیرد.
در این کشورها با وجود تجهیزات نظامی کامل سربازان آموزش های کافی را ندیده اند و برای اداره امور یک مملکت از توانایی آنچنانی برخوردار نیستند. از همه مهم تر این است که این نظامیان از سوی مردم برای حاکمیت خود مجوزی ندارند. هم در تونس و هم در مصر شهروندان نشان دادند که به نقش ارتش برای انتقال قدرت احترام می گذارند. این پروسه انتقال در تونس به نرمی رخ داد چرا که ارتش محدودیت های خود را پذیرفت اما در مصر به غوغا کشیده شدچرا که ارتش به دنبال نقش پررنگ تری برای خود بود.


جدال ایدئولوژیک میان نظامیان و شهروندان عادی در خیابان های مصر آغاز شد چرا که این تنها گزینه پیش روی مصری هایی بود که از کند بودن روند انتقال قدرت از نظامیون به دولتمردان به ستوه آمده بودند. دو بحثاصلی وجود دارد که تبیین کننده روند انتقال قدرت در جهان عرب است. یکی نگاه شهروندان به ارتش و موسسه های نظامی است و دیگری نگاه سهروندان به بودجه ملی و هزینه ها. هیچ کدام از این نگاه های عمومی در مصر ارضا نشدند اما هر دو همچنان در بحثانتقال قدرت جا گرفته اند.


آنچه در مصر رخ می دهد با وجود کشته شدن انسان هایی که حاضرند برای آزادی جان دهند، همچنان برای من امیدوار کننده است. این افراد هستند که ماهیت واقعی و عمق ارزش هایی را که مردم معمولی در قلب های خود احساس می کنند به تصویر می کشند. ژنرال های ارتش اعراب باید بدانند که دیگر نمی توانند با اسلحه حکومت کنند که اگر اینچنین رویه ای را در پیش گیرند با سرنوشت دیکتاتورهایی روبه رو می شوند که امروز یا در زندان هستند یا در تبعید و یا زیر خروارها خاک.