به گزارش ایسنا،برخي هنوز به دنبال كشف دلايل فروپاشي شوروي هستند و برخي مسئوليت اين اتفاق را متوجه تعداد معدودي ميدانند. به عنوان مثال "جفري رابرتس"، مورخ، ميگويد: دو دليل ميبينم: گورباچف و يلتسين.

کودتای اوت ۱۹۹۱ نقطه عطف در تاریخ شوروی بود، اما هنوز برخی معتقد نیستند که این کودتا نقشی محوری در فروپاشی این کشور داشته است.

سقوط شوروی شبیه انقلاب نبود و بیشتر جدایی صلح‌آمیز جمهوری‌های سابق از شوروی بود که مدت‌ها منتظر استقلال بودند اما این تجزیه عواقبی طولانی را به همراه داشت.

ولادیمیر پوتین در سال ۲۰۰۵ که ریاست‌جمهوری روسیه را عهده‌دار بود در یک سخنرانی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را بزرگ‌ترین فاجعه در تاریخ معاصر توصیف کرد.

وی اظهار داشت: سقوط اتحاد جماهیر شوروی بزرگ‌ترین فاجعه ژئوپلتیک در قرن بیستم است.

پوتین در داشتن این عقیده تنها نیست. اگرچه بسیاری از مردم روسیه در حال حاضر دارای نوعی از آزادی هستند که هرگز تصور داشتن آن را در شوروی سابق نداشتند اما، هنوز ۶۰ درصد روس‌ها معتقدند ضرر فروپاشی بیشتر از مزایایی است که اکنون شاهد آن هستند.

بیست سال پس از فروپاشی به نظر می‌رسد هنوز روس‌ها نمی‌دانند چگونه با میراثاتحاد جماهیر شوروی رفتار کنند.

در مسکو، بسیاری از نام‌های مربوط به دوران شوروی سابق از روی تابلوی خیابان‌ها و خاطرات مردم پاک شده است اما برخی از نمادهای گذشته همچنان آشکارا وجود دارند. بنای یادبود " کارگر و کولخوزینتسا " با هزینه ۳۰ میلیون دلاری و صرف شش سال زمان بازسازی شد که در شوروی سابق، یک کارگر قدرتمند و یک کشاورز نماد رفاه و ثبات بودند.

در کشوری که از لحاظ اقتصادی برنامه‌ریزی شده است، هر فرد می‌دانست از طریق داس و چکش استعاری تامین می‌شود.

جفری رابرتس می‌گوید: در سال‌های آخر اتحاد جماهیر شوروی این امکان وجود داشت که کشور با یک رژیم سیاسی دیکتاتور ادامه حیات دهد، اما در شرایطی که آزادسازی اقتصاد و بازار به سبک چین صورت می‌گرفت. اما در آن زمان میان نخبگان سیاسی، بسیاری حامی مدرنیزه کردن کشور و استفاده از سیاست‌های جدید نبودند و بیشتر ترجیح می‌دادند اتحاد جماهیر شوروی حفظ شود و در طول آن توفان، بسیاری از جمهوری‌ها دچار جنگ‌های نژادی پس از استقلال شدند.

" میخائیل الکساندروف " از موسسه منافع مشترک کشورهای استقلال یافته می‌گوید: زمانی که مشخص شد اتحاد جماهیر شوروی تجزیه می‌شود، بسیاری از اقلیت‌ها تلاش کردند تا به نفع خود وارد عمل شوند، یعنی زمانی که گرجستان به زور اوستیای جنوبی و آبخازیا را تحت قلمرو خود درآورد.

مناقشات نژادی مشابه میان ارمنستان و آذربایجان دست‌کم ۳۰ هزار کشته بر جای گذاشت. نزدیک به یک هزار تن در مناقشه ترانسدنیستر کشته شدند و نیروهای روسیه تا به امروز به عنوان صلح‌بان در این منطقه حضور دارند.

دست‌کم یک هزار تن در درگیری‌ها میان گرجستان و اوستیای جنوبی کشته شدند و بیش از ۱۰۰ هزار تن آواره شدند.

تاجیکستان نیز با یکی از بدترین عواقب‌ها مواجه شد و ۶۰ هزار تن در این کشور کشته و بیش از یک میلیون نفر آواره شدند. حتی پایتخت یعنی مسکو احساس امنیت نمی‌کرد.

پس از سقوط دیوار برلین، جهان نفسی کشید اما طولی نکشید تا ناتو یک دیوار جدید ساخته شده از موشک ایجاد کرد.

ناتو به طور مستمر به سمت روسیه می‌رفت و جمهوری‌های متعلق به شوروی را در خود جای می‌داد اما مسکو را خارج از چارچوب امنیتی جدید اروپا قرار داد.

جفری رابرتس می‌گوید: غرب به بسیاری از وعده‌های خود به روسیه عمل نکرد. روسیه انتظار داشت که ناتو گسترش پیدا نکند و خود عضو ناتو شده و یا این‌که بخشی از نظام جدید امنیت جمعی اروپا شود.

سقوط شوروي سابق براي هميشه به دوره جنگ سرد پايان بخشيد و تغييري بنيادين را در ژئوپلتيك جهاني ايجاد كرد اما امروز بدون وجود وزنه تعادلي مثل اتحاد جماهير شوروي، جهان فاصله بسياري با امنيت دارد.