به نوشته هفته نامه مثلث،سرلشکر امين محمد حطيط از کارشناسان برجسته مسائل نظامي و استراتژيک لبناني است که تسلط ويژه اي به مسائل منطقه خاورميانه به خصوص خليج فارس دارد.او در گفت و گو با هفته نامه مثلث در تحليل توان نظامي ايران به نتايج بستن تنگه هرمز توسط ايران و گزينه هاي پيش روي غرب در مواجهه با اين مسئله مي پردازد.

جایگاه نظامی ایران در منطقه خلیچ فارس را چگونه ارزیابی می کنید؟
جمهوری اسلامی ایران امروز یک قدرت بزرگ منطقه مهم و تاثیر گذار است که از نظر رتبه بندی های نظامی جایگاه نخست را در منطقه دارا است. نیروی نظامی ایران همچنین همه توانایی های لازم یک قدرت نظامی را در ابعاد مختلف در اختیار دارد و با همین توانایی هاست که می تواند مانع سختی برای هرگونه تجاوز نظامی به وسعت سرزمینی خود شود. با این توانایی است که ایران می تواند عناصر بازدارندگی خود را برای هر گونه تجاوز طلبی بیگانگان به کار ببرد. در نتیجه قدرت دفاعی جمهوری اسلامی هرگز نخواهد گذاشت که ایران روزی توسط قدرت های بیگانه اشغال شود.
بر این اساس هر گونه جنگ با ایران هزینه های زیادی را برای دشمن در بر خواهد داشت. در این میان البته دشمن هم تردیدهای زیادی برای رویارویی احتمالی نظامی با ایران خواهد داشت. به عنوان نمونه و بر اساس طرح های روی میز دفاعی ایران، ذکر این نکته مهم ضروری است که جمهوری اسلامی دارای یک بازوی آتشین برای دفع حملات دشمن است. نیروی هوایی ایران و موشک های ایران به عنوان عامل بازدارنده مهمی در حال فعالیت است و تردیدهای زیادی را برای نتایج حمله احتمالی به ایران ایجاد می کند.

شما فکر می کنید که ایران با این سلاح ها می تواند مانع هرگونه تجاوز طلبی منطقه ای به کشورش شود؟
این سلاح ها خودش تردیدهای اساسی را در دل دشمن می اندازد. از سوی دیگر معتقدم ایران قادر خواهد بود که در صورت حمله نظامی، در دفاع از خود، کل منطقه خاورمیانه را به میانه منازعه احتمالی بکشاند. به دلیل عمق استراتژیک ایران در صورت تجاوز بیگانه، از غرب خاورمیانه یعنی مصر و اسرائیل تا ترکیه در شمال و افغانستان و پاکستان به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه از آن تاثیرات زیادی می گیرند. و این نشان از قدرت دفاعی و نظامی جمهوری اسلامی ایران است.

شما از ویژ گی های نظامی ایران گفتید، در سال های اخیر در این زمینه پیشرفت های خوبی صورت گرفته است؟
در تکمیل سوال شما باید بگویم که ایران سلاح های دقیقی در اختیار دارد که استفاده از آنها، تنها از ویژگی های نظامی ایران نیست بلکه جمهوری اسلامی ایران در زمینه ساخت و طراحی سلاح های استراتژیک پیشرفت های خوبی داشته است به صورتی که دیگر کشورها از جمله غربی ها از چگونگی دست یابی به این توان نظامی مدهوش شده اند. امروز قوای نظامی ایران در زمینه جنگ الکترونیک موفقیت های زیادی را کسب کرده اند و جدا از توان موشکی و هوایی در زمینه های جنگ الکترونیک که امروز در استراتژی های نظامی جایگاه نخست را در اختیار دارد پیش قدم است. در اختیار گرفتن هواپیمای جاسوسی RQ۱۷۰ توسط واحدهای جنگ الکترونیک ایران یک ضربه سخت برای آمریکا بود؛ به صورتی که آنها را وادار به اعمالی خارج از خوی استکباری خودشان کرد و اوباما به التماس افتاد. این هواپیما به صورتی است که باید کنترل سه بعدی آن را در اختیار گرفت و ایرانی به خوبی آن را صحیح و سالم به زمین نشانند.

با این تعاریف فکر می کنید ایران وارد عرصه منازعه خواهد شد؟
در اینجا باید میان جنگ دفاعی و هجومی یک تفاوتی قائل شویم. قوای نظامی ایران از نظر دفاعی با یک ثبات و پایداری مواجه هستند به صورت که با هر گونه حمله نظامی منطقه ای یا قدرت فرا منطقه ای که همراهی هم پیمانان منطقه ای را با خود دارد، ایستادگی می کند. اما اگر حمله ای مانند آنچه به افغانستان شد به صورتی که یک نیروی ائلاف بین المللی به این کشور حمله نمود، صورت مسئله فرق می کند. چرا که ایران می تواند ماموریت آنها را ناکام بگذارد چه آنکه در حمله نخست آنها دچار مشکل خواهند شد و نمی توانند به صورت سریع برابر ایران فائق آیند. در صورت ادامه حمله نیز به دلیل آنکه استراتژی نظامی ایران به دو صورت جنگ منظم و نامنظم طراحی شده است آنها با مختصات جنگ نامنظمی که ایرانی ها به صورت یکپارچه انجام خواهند داد، هیچ گاه نمی توانند ایران را به اشغال دربیاورند. شاید به همین دلیل است که غربی ها نه تنها به حمله نظامی به ایران فکر نمی کنند بلکه نقشه درست و منظمی نیز در این رابطه به دلیل عدم آشنایی با عمق استراتژیک ایرانی ها، ندارند. به زبان دیگر آنها جرات حمله به ایران را نخواهند داشت.
این حالت دفاعی ایران بود، توان نظامی ایران برای هجوم را چگونه ارزیابی می کنید؟
من وقتی با خودم در این زمینه فکر می کنم و مخصوصا وقایع اخیر را بررسی می نمایم به این نتیجه می رسم که ایران استراتژی هجوم به کشور یا هدفی خاص را ندارد. یعنی ایران هیچ گاه در حمله پیش قدم نخواهد بود. این به آن معنا نیست که ایران توانایی حمله را ندارد؛ همه می دانند که توان آتش دور برد ایران تا چه اندازه است و موشک های ایران می توانند تا به کجا بروند یا در زمینه دریایی و هوایی ایران چه می تواند بکند. از نظر زمینی هم قدرت نظامی ایران مهم و تاثیرگذار است. با این حال من فکر می کنم جمهوری اسلامی آغازگر هیچ جنگی نخواهد بود.
در روزهای اخیر، نیروی دریایی ایران مانور وسیعی در منطقه خلیج فارس انجام داده است.
من اینجا یک مقدمه بگویم. ایران از نظر توان نظامی دریایی در شرایط بسیار مطلوبی به سر می برد. ایران کشوری است که از نظر دریایی داری ناوگان دریایی است و همراهی آن با نیروی هوایی یک قوه بازدارندگی بزرگ و تاثیر گذار را در عملیات های نظامی ایجاد می کند و می تواند از سواحل خود به خوبی دفاع نماید. به نظر من ایران با این مشخصاتی که گفتم یکی از سه کشور مهم نظامی خاورمیانه است و با پیمان مقدس و استراتژیکی که با سوریه منعقد نموده است از دو کشور دیگر یعنی ترکیه و اسرائیل برتر است.

با این مقدمه می خواهید بگویید که این مانور دریایی برای حفظ توازن موجود در منطقه است؛ هر چند که این توازن شکننده باشد؟
نمی شود گفت که این مانور نظامی تنها پاسخی به تهدید های غرب و اسرائیل بر ضد ایران است. این مانور نظامی چند هدف اصلی را برای خود طراحی کرده است. اول اینکه مانور کنونی ایران در واقع آزمایش قدرت و توانایی ایران و هماهنگی مجموعه نیروی انسانی موجود با سلاح ها و تجهیزات نظامی در مواقع بحرانی است. به صورتی که در ماموریت های پیش رو مثل بستن تنگه هرمز و استمرار بستن تنگه هرمز هماهنگ باشد. در واقع یک جور پاسخ به تهدیدات در اولویت اول قرار دارد.

یعنی مهمترین هدف این مانور بستن تنگه هرمز بود؟
هدف دوم که در واقع پاسخی به سوال شماست، رساندن این پیام به غرب و رژیم صهیونیستی است که با بستن تنگه هرمز شما دچار درد و رنج اقتصادی خواهید شد. این یک پاسخ به تحریم اقتصادی غرب بر علیه ایران است. در واقع ایران می گوید با بستن تنگه هرمز شما را از نظر اقتصادی به درد و رنج مبتلا می کنیم. اما هدف سوم این مانور در واقع اخطار به کشورهای عرب منطقه خلیج فارس است که پای خود را از هر گونه شرکت در تجاوز کشورهای فرامنطقه ای به ایران بیرون بکشد. در نهایت هدف اصلی این مانور قانع کردن غرب در مورد توان نظامی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با تهدیدات پیش روست. ایران می خواهد بگوید که آمریکا و کسانی که در خلیج فارس نیروی نظامی دارند باید از هرگونه عمل احمقانه بر علیه جغرافیای سرزمینی ایران پرهیز نماید. البته عرب های خلیج فارس باید از برگزاری این مانورها خوشحال باشنند چراکه در واقع این برای امنیت منطقه لازم است و می تواند باعثاز بین رفتن نفوذ غرب در خلیج فارس شود.

شما بستن تنگه هرمز را مواجهه ایران با تهدیدات دانستید؟
این یکی از طرح های ممکن است.

طرح بستن تنگه هرمز چه پیامدی برای غرب خواهد داشت؟
غربی ها مگر اینکه دیوانه باشند که کاری کنند ایران تنگه هرمز را مسدود کند.
چرا؟! پس بستن تنگه هرمز چه خواهد شد؟
بستن تنگه هرمز بزرگترین بحرانی که تاکنون جهان با آن مواجهه بوده است را ایجاد خواهد کرد. بحران انرژی به خصوص نفت جهان دنیا را در برخواهد گرفت. صورت مسئله ساده است؛ ۴۰ درصد صادرات نفتی جهان از تنگه هرمز عبور می کند. اگر تنگه مسدود شود، نفت به بشکه ای ۶۰۰ دلار خواهد رسید و اقتصاد جهان به سوی نابودی حرکت می کند مخصوصا در شرایطی که غربی ها با بحران اقتصادی روبرو هستند. بر این اساس آنها به هیچ وجه علاقه مند به این کار نیستند و اگر این روزها سخن از تحریم نفتی ایران می گویند با پیامدهای احتمالی آن نیز، جدا از مشکلات انرژی به دلیل تعلیق نفت ایران، مواجه خواهند شد. پس در وهله اول کاری نمی کنند که نفت ایران تحریم شود.
از سوی دیگر مسدود شدن تنگه هرمز باعثیک جنگ فراگیر در منطقه خواهد شد و کل چاه های نفتی منطقه از آن آسیب می بینند. این تنها یک مسیر است؛ در مسیری دیگر همانطور که گفتم، حمله به ایران کل منطقه خاورمیانه را متاثر از خود می سازد و محور مقاومت را درگیر جنگ و دفاع می کند. این جنگ جغرافیای منطقه را تغییر می دهد، چرا که در یک سو جبهه مبازره و ممانعت است و در سوی دیگر جبهه استکبار. در این شرایط جهان به آتش کشیده شده است. این آتش بزرگ به قدری همه گیر است که غرب نابود خواهد شد. پس با ذکر دلایلی که گفتم پیامدهای تلاش برای ممانعت از بستن تنگه هرمز به قدری زیاد است که غربی ها را به فکر حمله نظامی نمی اندازد مگر اینکه دیوانه باشند. از این رو استراتژی آنها فشار بر علیه ایران است نه حمله نظامی.

شما از محور مقاومت در مواجهه با تهدید نظامی ایران سخن گفتید؟ در این صورت جبهه مبارزه و ممانعت چه می کند؟
استراتژی محور مقاومت بر اساس جنگ همه جانبه در صورت حمله نظامی به یکی از اجرای آن است. جنگ وسیعی که باعثشد ناتو به سوریه در ۲۰۱۱ حمله نکند اگر نبود پیام کشورهای عضو محور مقاومت شاید این موضوع صورت می گرفت. در صورت هر گونه حمله، محور مقاومت وارد جنگ می شود و این منازعه به آن معناست که اسرائیل به هر صورت وارد جنگ خواهد شد. در صورت حمله به ایران استراتژی محور مقاوت با ایران همراهی می کند. پس در چنین شرایطی مصلحت غرب و اسرائیل به تهدید نظامی نیست. در صورت دیگر انقلاب های عربی باعثشده است که اسرائیل به انزوا رود و البته رژیم های دست نشانده غربی هم از صحنه برکنار شوند. تمام اینها و البته این نکته که از نظر داخلی هم اسرائیل آماده هیچ جنگی نیست را به دلایل عدم باورپذیری تهدید واقعی ایران اضافه کنید.

شما به انقلاب های عربی منطقه هم اشاره کردید و آن را عاملی برای بازداندگی آمریکا می دانید. از سوی دیگر معتقد هستید که غرب به دلایل زیاد دست به اقدام نظامی در منطقه نمی زند. استراتژی غرب در این شرایط چیست؟
آمريکا در شرايط کنوني زهر شکست را مي نوشد چه آنکه پروژه امپراطوري آمريکا سقوط کرده است و بيش از ۴۰ سال تلاش اين کشور براي ايجاد جهاني تک قطبي و حاکميت مطلق در دنيا به تباهي و شکست منتهي شده است.نشانه هاي زوال اين امپراطوري را نيز در بحران هاي اقتصادي و نظامي که گريبانگير آمريکا شده است مي توان مشاهده نمود. در زمينه نظامي آمريکايي ها با ايده نظاميگري خود در دنيا مواجهه شده اند،خارج شدن آنها از عراق و افغانستان نشان از اين مسئله است که هيبت نظامي شان نيز از بين رفته. امروز آمريکا به جاي اينکه همانند گذشته دست به لشکرکشي وسيع نظامي بزند،فشار را در دستور کار خود قرار مي دهد. بر اساس امروز آمريکا به دلايلي که عرض کردم به جاي قدرت نظامي به تحريم،تهديد و فشار روي آورده است.