جنگ ۱۶ ساله عراق چقدر برای آمریکا آب خورده است؟

جنگ آمریکا در عراق از همان ابتدا نیز در خود آمریکا و دیگر کشورهای غربی بسیار جنجالی بود.

اخبار بین الملل- اما مخالفان جنگ عراق در آمریکا فقط گروه‌های حقوق بشری و یا مخالفان لیبرال دموکراسی نبودند، بلکه بخشی از این مخالفان را شهروندان عادی و رای دهندگان آمریکایی تشکیل می‌دادند که اصولاً مخالفتشان بیش از دلایل اخلاقی و یا ایدئولوژی، صرفاً جنبه اقتصادی داشت.

این گروه از مخالفان، هزینه‌های جنگ در عراق را بار سنگینی بر دوش مالیات دهندگان آمریکایی می‌دانستند و از همین رو نیز خواستار جلوگیری از حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ بودند و پس از آغاز جنگ نیز تا به امروز خواستار توقف جنگ در عراق هستند.

آخرین ارزیابی هزینه جنگ در عراق: ۱۹۲۲ میلیارد دلار

در سایه مخالفت‌های اقتصادی با جنگ در عراق، گروه‌ها و موسسات آمریکایی گوناگونی تا کنون سوار بر موج مخالفت‌ها به ارزیابی هزینه‌های جنگ آمریکا در عراق پرداخته‌اند.

در همین ارتباط نیز، «پروژه هزینه‌های جنگ» از جمله یکی از طرح‌های تحقیقاتی درباره «هزینه جنگ آمریکا در عراق» است که از سال ۲۰۱۱ ارزیابی هزینه‌های این جنگ را آغاز کرد.

این طرح تحت نظارت و مدیریت دکتر «نتاسی کراوفورد»، استاد و رئیس بخش علوم سیاسی دانشگاه بوستون تا به امروز دنبال می‌شود و شاخصه‌ها و تاثیرات اصلی جنگ در عراق را بر بودجه فدرال توضیح و بررسی کرده است.

در این طرح بر اساس آخرین نتایج تا پایان سال ۲۰۱۹ گفته شده حتی اگر دولت آمریکا تصمیم بگیرد که خیلی فوری همه نیروهای خود را از میدان جنگ در عراق خارج کند، این جنگ هزینه‌ای معادل ۱۹۲۲ میلیارد دلار از سال ۲۰۰۳ تا پایان سال ۲۰۱۹ بر دوش رای دهندگان آمریکایی گذاشته است.

گفته شده این هزینه‌ها تنها شامل هزینه‌ها و بودجه مستقیم وزارت دفاع آمریکا برای جنگ در عراق نیست، بلکه هزینه‌های دیگری از جمله هزینه نگهداری و درمان نظامیان آسیب دیده در این جنگ و همچنین سود انباشته ناشی از مجموع بودجه صرف شده در عراق را نیز طی این شانزده سال شامل می‌شود.

بر اساس این گزارش از سال ۲۰۰۳، وزارت دفاع آمریکا حدود ۸۳۸ میلیارد دلار برای عملیات جنگی در عراق دریافت کرده است و البته این پول از سال ۲۰۱۴ شامل عملیات‌های آمریکا در نبرد علیه گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه نیز شده است.

همچنین هزینه‌های دیگری از جمله پاداش‌ها و هزینه‌های بیمه‌ای سربازان آمریکایی نیز در میان فهرست بلندبالای هزینه‌های جنگ در عراق قرار دارد.

علاوه بر این، ۵۹ میلیارد دلار در این مدت از سوی وزارت خارجه آمریکا تحت عنوان کمک‌های آمریکا برای آنچه «ترویج دموکراسی» در عراق عنوان شده، صرف شده است.

در ادامه این گزارش گفته شده است که پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، حدود ۴.۱ میلیون دلار برای هزینه درمان و مراقبت از نظامیان آسیب دیده و پرداخت غرامت به آن‌ها صرف شده است.

در میان هزینه‌های اعلام شده از جنگ عراق نکته قابل توجه در گزارش مذکور آن‌جاست که گفته شده اگر جنگ آمریکا در عراق پس از ۱۱ سپتامبر نبود، تا به امروز حدود ۴۴۴ میلیارد دلار از مجموع بودجه‌های هزینه شده، سود مالی به دست آورده شده بود.

این هزینه‌ها در شرایطی صورت گرفته که پنتاگون در سال ۲۰۰۸ و پس از آنکه در این سال بودجه ۱۴۰ میلیارد دلاری سالانه‌اش در جنگ عراق رکورد زد، بعد از آن و طی یک دهه گذشته تلاش داشته تا هزینه‌های خود را کاهش دهد.

از سوی دیگر در مقاطعی کنگره با درخواست پنتاگون بودجه مورد نیاز برای جنگ در عراق را خارج از طرح‌ها و برنامه‌های مصوب قبلی اختصاص داده است، از جمله در دسامبر ۲۰۱۹، کنگره بودجه مورد درخواست پنتاگون به میزان ۷۰ میلیارد دلار را از محل مجوز قانون دفاع ملی به این وزارت‌خانه تخصیص داد.

ادامه جنگ پرهزینه آمریکا در چارچوبی ایدئولوژیک

اگر بخواهیم اندازه بودجه جنگ آمریکا در عراق از ۲۰۰۳ تا پایان ۲۰۱۹ را که در «پروژه هزینه‌های جنگ» برابر با ۱۹۲۲ میلیارد دلار عنوان شده، درک کنیم، باید بدانیم که در سال ۲۰۱۸، بودجه اتحادیه اروپا با عضویت ۲۷ کشور و جمعیت ۴۴۶ میلیونی خود، ۱۶۰ میلیارد یورو تعیین شد.

به عبارت دیگر بودجه جنگ آمریکا در عراق طی ۱۶ سال گذشته به طور متوسط هر سال حدود ۱۲۰ میلیون دلار بوده و این میزان تنها ۴۰ میلیون دلار کمتر از بودجه سالانه اتحادیه اروپا است.

در این شرایط مشخص است که برای واشنگتن آنچه از جنگ عراق باقی مانده، چاه ویلی از هزینه‌هایی است که تاکنون پایانی نداشته است. هزینه‌هایی که اختلاف کمی با بودجه سالانه اتحادیه اروپا دارد. پس سوال آنجاست که چرا جنگ آمریکا در عراق همچنان با وجود هزینه‌های اقتصادی بسیار گسترده، اما ادامه دارد؟

برخی کارشناسان، ایدئولوژیک محور بودن سیاست خارجی آمریکا را یکی از مهمترین دلایل تداوم جنگ و لشکرکشی در عراق عنوان می‌کنند. از این منظر سیاست خارجی آمریکا بیش از آنکه رویکرد رئالیسم کوتاه مدت به مسائل را داشته باشد و به دنبال محاسبه هزینه سود و زیان مالی در اجرای سیاست‌های خود باشد، فراتر از آن ایده مقابله با نظام‌های فکری و ایدئولوژیک مخالف خود را دنبال می‌کند.

در این شرایط، رهبران و معماران سیاست خارجی واشنگتن، جمهوری اسلامی ایران را مهمترین جریان مخالف و برجسته‌ترین چارچوب ایدئولوژیک در مقابل ایفای نقش خود در نظام بین‌الملل ارزیابی می‌کنند که جایگاه و نقش آمریکا در جامعه بین‌المللی را به چالش می‌کشد و با توجه به همین موضوع رهبران کاخ سفید، ادامه جنگ در عراق را برای مقابله با ایران بسیار ضروری می‌دانند.

بر این اساس شاید چندان بی‌راهه نباشد که خروج نظامی آمریکا از عراق را عقب نشینی و شکست بزرگ برای آمریکا ارزیابی کنیم و در همین شرایط است که کاخ سفید با وجود مصوبه پارلمان عراق برای خروج از این کشور، اما همچنان و علی رغم هزینه‌های مالی گسترده با اصرار زیاد بر تداوم حضور خود و حتی گسترش پایگاه‌های نظامی‌اش در عراق تاکید دارد.

واشنگتن به خوبی می‌داند که خروج از عراق تا چه میزان معنای واقعی یک شکست بزرگ را به کام آمریکایی‌ها خواهد چشاند و تردیدی نیست که این شکست نقطه مقابل شعار عوام‌گرای «آمریکا اول» خواهد بود.