دلایل شکست فرستاده ویژه سازمان ملل در یمن چیست؟

اتهامات تمامی طرف‌های درگیر در یمن  علیه «مارتین گریفیتس» بیانگر  شکننده و سطحی بودن نقش او  از زمان آغاز به کار به عنوان فرستاده سازمان ملل در یمن است و نشان می‌دهد که وی از تجربه کافی برای ارائه راهکارها و یافتن جایگزین و جمع کردن همه طرف‌های درگیر دور میز مذاکره برخوردار نیست. آیا این به معنای شکست ماموریت گریفیتس به طور کامل است؟

اخبار بین الملل-این سوالی است که اسپوتینک روسیه طی یادداشتی به آن می‌پردازد و ضمن تایید شکست ماموریت فرستاده ویژه سازمان ملل در یمن می‌نویسد: دولت [عبدربه منصور هادی که خود را دولت قانونی یمن می‌داند]، طرح ابتکاری گریفیتس را رد کرد و وی را به جانبداری از انصارالله متهم کرد. در عین حال انصارالله نیز طرح ابتکاری اصلاحی صلح او را رد کرد و وی را به جانبداری از دولت هادی متهم مرد. امری که نشان می‌دهد فرستاده ویژه سازمان ملل و تیم او تبدیل به افرادی شده‌اند که تنها پیام‌های طرف‌های درگیر را رد و بدل می‌کنند و دارای نقشی بین‌المللی میان یمنی‌ها نیستند.

ناظران سیاسی معتقدند که گریفیتس از همان روز نخست تصدی پست فرستاده ویژه سازمان ملل به یمن به اندازه‌ای که می‌بایست در ایجاد  راهکارها برای برون رفت از بحران یمن مفید عمل نکرد و  وی و تیم او در حل و فصل هیچ از مشکلات موجود و ایجاد همگرایی برای توقف خونریزی در یمن، موفق عمل نکردند. 

بر اساس این گزارش، تنها امری که گریفیتس در آن موفق بود، اظهارنظرهای رسانه‌ای و طرح‌های ابتکاری و راه‌‌حلهای نزدیک به هم بود که هیچ یک از آنها محقق نشد. دیگران معتقدند که اصول و سازوکارهایی که روند مذاکرات بر آنها بنا نهاده شده، عقیم و نامناسب است و به اندازه کافی در قبال متغیرها و تحولات طی پنج سال گذشته، انعطاف نداشت. این به آن معناست که گریفیتس دیگر آن شخصی نیست که یمنی‌ها به آن به چشم کلید صلح در کشورشان می‌نگریستند.

تصحیح سازوکارهای گفت‌وگو

«محمد البخیتی» عضو شورای سیاسی جنبش انصارالله یمن می‌گوید: با توجه به سازوکارهای نامناسبی که سازمان ملل در گفت‌وگو به آن تکیه می‌کرد، شکست فرستاده سازمان ملل در یمن کاملا قابل پیش بینی بود. گفت‌وگو باید میان طرف‌های درگیر در یمن صورت می‌گرفت یعنی در بعد خارجی بین یمن به عنوان یک طرف و کشورهای متجاوز مانند عربستان و امارات به عنوان طرف دیگر باید این گفت‌وگوها صورت می‌گرفت.

وی می‌افزاید: در بعد داخلی نیز، گفت‌وگوها باید بین طرف‌های درگیر در داخل یمن صورت می‌گرفت نه با «هادی». زیرا همه می‌دانند که هادی یک طرف در داخل یمن محسوب نمی‌شود. او و اعضای دولتش در عربستان سعودی ساکنند و تصمیم‌گیرنده نیستند. هادی حتی نمی‌تواند به عدن بازگردد زیرا حتی کنترل یک خیابان در هیچ یک از استانهای یمنی تحت کنترل نیروهای متجاوز را در دست ندارد.

البخیتی معتقد است که سازمان ملل باید سازوکارهای گفت‌وگو را اصلاح کند و آن را در میان طرف‌های واقعی درگیر در یمن، یعنی بین یمن و کشورهای متجاوز و نیز بین گروه‌های سیاسی داخل یمن مانند انصارالله و حزب کنگره مردمی، حزب الاصلاح و سایر احزاب به عنوان طرف دوم برقرار کند.تا گفت‌وگوها میان طرف‌هایی که دارای قدرت تصمیم‌گیری در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای هستند، صورت گیرد.

از سوی دیگر، «عبدالستار الشمیری» رئیس مرکز پژوهش‌های یمن می‌گوید: فرستاده ویژه سازمان ملل به یمن مانند یک کارمند اداری حقوق و پاداش خود و تیمش را مطالبه می‌کند اما عملکرد سیاسی و اداری و رایزنی‌های او موفقیتی به همراه نداشته و تاکنون بی‌فایده بوده است. وی یک طرح و برنامه زمان‌بندی شده ندارد. او به عنوان یک فرستاده ویژه باتجربه در یمن عمل نمی‌کند. او یک فرد ساده و معمولی است و به نظر می‌رسد که به کار خود به عنوان یک فرصت شغلی می‌نگرد.

وی افزود: مصاحبه‌های فرستاده ویژه سازمان ملل به یمن اغلب، روتین و کاملا سطحی است و هیچ یک از اموری که وی درباره آنها سخن می‌گوید، اجرا نمی‌شود...هیچ یک از طرف‌ها در یمن روی او حساب نمی‌کنند و احساس می‌کنند که او یک مهمان ناخوانده است که مجبورند او را تحمل کنند.