پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- کمتر از دو هفته تا آغاز مارتن بودن ها و آمدن ها باقی مانده است. هر روز هم می بینیم کمپین های مختلف دعوت از این و آن در شبکه های اجتماعی شکل می گیرد. روزی برای مهندس ضرغامی کمپین می زنند و روز دیگر برای حجت الاسلام رئیسی. روز دیگر هم برای ...یا دیگر کاندید جریان انقلابی.

آنقدر این کمپین ها فراگیر شده که ناخواسته اگر حواسمان نباشد در بیست– سی کانال و گروه تلگرامی بدون اطلاع یا با اطلاع عضو می شویم. بدتر اینکه اگر کسی هم احساس نیاز نکند و تکلیف هم نداشته باشد از او به زور میخواهند بیاید. تا چند سال قبل کثرت کاندیداها را با استدلال « احساس تکلیف کردیم» توجیه میکردیم و حالا باید « احساس تکلیف کنید» تحلیل کنیم. خطر بسیار بزرگی در برابر جبهه انقلاب قرار گرفته است. فارغ از اسم هایی که آورده شده یا در این نگاشته نیست، باید توجه کرد «قوه مجریه یک دپارتمان تولید گفتمان نیست، یک مرکز اجرایی و بازوی نظام در پیاده سازی آرمان هاست». جای آزمون خطا هم نیست.

دهه چهارم انقلاب آغاز شده و در حال شکل گیری و ورود به نیم قرن اول انقلاب هستیم و دیگر مردم نمی پذیرند فردی چهار سال یا هشت سال بدون برنامه یا بدون تیم کارشناسی وارد عرصه انتخاباتی شود. به تعبیر دقیق تر انتخابات، دیگر انتخابات حُبی دهه شصت نیست. انتخاباتی که هرکس محبوبیت بیشتری داشته باشد باید رای بیاورد و انتخاب شود. حتی رقیب هم به محبوبیت طرف مقابل اقرار کند. در دهه نود و بهتر است گفت در قرن جدید انتخابات به سمت کارآمدی و برنامه پیش می رود و جریان انقلابی بایستی از احساسی بودن دست بردارد.

تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب این فرصت راه وجود آورده تا پارلمان انقلابی و جبهه واحد انقلابی شکل گیرد تا از هر سلیقه ای در آن حضور داشته باشند. فراگیری این جبهه ، فراگیری گروهی یا احزابی یا سهم خواهی جریانی نیست. باید بپذیریم تبلیغات، کشیدن مردم به پای صندوق و گرفتن رای، داشتن برنامه اداره کشور از یک اجماع عمومی شکل می گیرد و سازو کار غیر جبهه ای و غیر تشکیلاتی اساسا جواب نمیدهد. مگر می شود فردی برای انتخابات ریاست جمهوری دعوت شود اما سه سال یا چهار سال بر روی برنامه انتخاباتی خود کار نکرده باشد یا تیمی در اختیار نگیرد که آن برنامه را تدوین کنند. چطور امکان دارد بپذیریم ریسک و خطا پذیری فردی را که قرار است چهار سال برنامه اقتصاد و همه چیز یک کشور را در اختیار بگیرد اما تا یک ماه قبل تمایلی برای آمدن یا نیامدن نداشته باشد.

تشکیل جبهه مردمی این سازو کار را ایجاد کرده تا ضمن بررسی برنامه ها، یک کار منسجم تشکیلاتی در جبهه سیاسی– فکری انقلاب اسلامی شکل گیرد و در برابر آن افکار عمومی مطالبه گری کنند. به این معنا که وقتی جبهه مردمی یک فردی را معین کند می تواند در برابر اشتباهات و خطاهای او نیز پاسخگو باشد. به نظر می رسد نباید احساسی عمل کرد. فضا برای احساسی عمل کردن، آن هم در دهه چهارم انقلاب کمی ناپختگی است. باید دقت کرد.

جای کمپین راه انداختن به کمک تشکیل واحد یک جبهه حقیقی پیش برویم و عزم نیروی انسانی و کارشناسی خود را برای جلوگیری از تشدد آرا همانند انتخابات 92 جزم کنیم.