جعفر حسن خانی ؛ کارشناس مسائل سیاسی؛ در تحلیل هر رخداد نباید معطوف به «نمود» رخداد به آن توجه نمود. می بایست «بود» رخداد را هم مد نظر قرار داد . ما در عصر امواج رسانه ها قرار داریم . این عصر ، دوران نمود ها ، بازنمایی ها و برساخته هایی است که رسانه ها و صاحبانشان از وقایع برای ما می سازند. اتفاقات بازار تهران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نیست. بازنمایی رسانه ای و نمود این اتفاقات موید گزاره هایی بود که لطیفترینشان بر این نکته تاکید داشت که بازاریان به دلیل افزایش قیمت ارز و وضع کسادشان دست به اعتصاب و اعتراض زده اند و رادیکالترینشان این نکته را مورد توجه قرار می داد که بازار علیه نظام سیاسی دست به قیام زده است و آشوب برای شکل داده وضع مدنی جدیدی آغاز شده و این آغاز راهی است که با پیوستن همه ملت به سرانجام مقصود خواهد رسید.

 

سوال اینجا است که این نمود چه میزان با «بود» واقعیتِ رخ داده همخوانی دارد؟ برای پاسخ به این سوال نباید خود را در بٌعد زمانی و مکانی اکنون فریز کنیم و اکنون زده تحلیلی منقطع از ابعاد مختلف ماجرا ارائه دهیم. نگاهی همه جانبه و تاریخی در رسیدن به «بود» واقعیت بسیار می تواند راهگشا و کمک کننده باشد.

 

با نگاهی تاریخی می توان دریافت که بازاریان در تاریخ جهان هیچگاه پیشرو ، پیشبرنده و آوانگارد تحولات و تغییرات اجتماعی نبودند. پیشرو و پیشبرندی تحولات اجتماعی در برابر مقاومت اجتماعی وضع حاکم مستلزم تحمل هزینه های گزاف است . به همین جهت منطق محاسبه گر سود و زیان بازاریان و خرده بوژوازی همواره مانع از این شده که بازار پیشرو در تغییرات اجتماعی بوده باشد . در بیشتر مواقع بازاریان به عنوان عوامل تابع در قالب پشتیبان عمل کرده اند و اقدامات و کنش های سیاسیشان همواره سلبی بوده تا ایجابی . بازاریان بیشتر مواقع، کاری را نکرده اند تا این که بخواهد کار جدیدی را بکنند . لذا اعتصاب و تحصن نهایت کنش سیاسی است که می توان از ایشان انتظار داشت. تصاحب خیابان و اعتراض ، اغتشاش و آشوب  نظیر آنچه در اتفاقات اخیر بازار تهران شاهد آن بودیم علی القاعده نمی بایست از سوی بازاریان رخ می داد.

 

تاریخ سیاسی ایران نیز این گزاره را تایید می کند که هیچگاه بازار به معنای بازاریان در شکل اراده جمعیشان پیشرو و پیشبرنده تحولات اجتماعی است نبوده اند . عضو گروه های حامی و پشتیبان جریان های تحولخواه شاید بوده باشند اما آوانگارد نه. بازار در ایران و جهان همواره محافظه کارانه کنش های اجتماعی و سیاسی خود را سامان داده است.

در کنار این نگاه تاریخی مبتنی بر روانشناسی سیاسی نیز می توان بر این خصلت بازاریان تاکید کرد که بازاریان به معنای افراد بازار در نگاه خرد، و بازاریان به معنای اراده همگانی برآمده از همه شان در نگاه کلان هیچگاه کور عمل نکرده و نمی کند، نه فرد بازاری و نه اراده بازار کور عمل نمی کند . مبتنی بر منطق هزینه و فایده بازار، بازاریان تا ندادند ما به ازای هزینه که می کنند در پس رخداد چه چیزی در انتظارشان است، دست به اقدام نمی زنند. به همین جهت همواره معطوف به الیت ها (گروه های قدرت) کنش می کنند نه توده ها. به همین جهت بازار اهل مذاکره ، توافق است تا مواجهه و تهاجم.

 

مبتنی بر آن نگاه تاریخی و این خصلت روانشناسانه بازار، سوالی که همچنان باقی می ماند این است که اگر بازاریان تهران در شکل اراده جمعیشان تبدیل به آوانگارد تحولات اجتماعی نشده اند پس آنچه رخداده چه بوده و چرا چنین نمودی از آن رخداد در حال انعکاس است. در بدترین حالت تصور این بود که در بازار اعتصاب رخ دهد نه اینکه اعتراض و به تبع آن تجمع و در ادامه آن آشوب را شاهد باشیم . توجه داشته باشید اعتصاب یک کنش سلبی و آشوب رادیکال ترین کنش ایجابی علیه ساختار است.

برای پاسخ به این سوال و فهم دقیق تری از ماجرا باید نگاهی به «بود» رخداد داشت:

 

1. اتفاق رخداده در مکان بازار بوده است. این به معنای اقدام بازاریان نباید تلقی شود هر چند نمود ها و بازنمایی ها مترصد این باشند که چنین تصویری از بازار را نشان دهند. اینکه معترضان چه کسانی و حائز چه گفتمان و طبقه اجتماعی بودند نیازمند تحقیق میدانی است اما شاید به صورت کلی بتوان مدعی بود که گروه لمپن ها به معنای جامعه شناسانه آن و نه به مثابه لفظی برای توهین، از جمله گروه های فعال در این آشوب بودند.

 

2. بازار از وضعیت اقتصادی ناراضی است . بازار از دولت به معنای حکمرانان (Government) آن ناراضی و گلمند است . این نارضایتی بازاریان در ضریب گرفتن اتفاقات رخداده بی تاثیر نبوده است.

«این اعتراضات در شکل محدود آن در مکان بازار احتمالا بتواند در قدرت چانه زنی بازار با دولت تاثیر گذار باشد» همین ذهنیت در شروع به کار اعتراضات شاید قدری در عدم مخالفت و سکوت بازاریان نسبت به اتفاق رخ داده تاثیر گذار بوده است.

 

3. شعار علیه سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی. شاید بتوان از عجیب ترین و جالب ترین نکات آشوب در بازار تهران را شعار اغتشاشگران علیه سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی دانست. تصور این بود که اعتراضی اگر قرار باشد رخ دهد سیاست های اقتصادی و رفاهی دولت جمهوری اسلامی به چالش کشیده شود. اما در کمال تعجب شاهد بودیم شعار علیه سیاست های منطقه ای ایران در سوریه و فلسطین داده شد – سیاست هایی که ذیل سازمان های نظامی کشور به پیش برده می شود و مجموع دریافتیشان از بودجه کشور چیزی حول و حوش 5 درصد بودجه است و وزارتخانه های اقتصادی که مسئولیت اقتصادی ایران را برعهده دارند هیچ نسبت مستقیمی با این سیاست ها ندارند – شاید از این رهگذر و این پارادکس بتوان فرضیه دخالت دشمن در اتفاقات بازار تهران را تقویت کرد که البته باید چنین کرد و در برابر آن چاره اندیشی نمود اما نباید بر این فرضیه متوقف شد. به نظر می رسد اتفاق رخداده بیش از بحث درباره دخالت عنصر خارجی است . آنچه اتفاق افتاده این است که منطق دشمن در برخی از لایه های اجتماعی ما درونی شده است و نمود آن در این شعار ها قابل مشاهده است. به نظر می رسد عملکرد رسانه ای دشمن در برخی لایه های اجتماعی از جمله لمپن ها موفق بوده است و در نقطه مقابل عملکرد رسانه ای ما ناموفق که برای این نیز به باید چاره اندیشی کرد. نباید اجتماعی شدن این شعار ها را دست کم گرفت.