ناخودآگاه تشویق به جرم می‌کنیم!

 ایده‌آلِ یک فرد یا جامعه، این است که در موقعیت جرم و خطا، کفّ نفس کرده و از آن صرف‌نظر کند؛ اما تجربه ثابت کرده است، اگر موقعیت خطا را به‌وفور پیش پای افراد قراردادی و مرتکبین، از شماره خارج شدند، بیشتر از آنان باید همان سیستمی را ملامت کنی که امکان ارتکاب جرم را نه‌تنها از میان نبرده بلکه تسهیل کرده و به‌نوعی نفس آدمی را تشویق و ترغیب نموده است. از قدیم رایج بود که می‌گفتند: مرد آن است که در دل گناه برود و گناه نکند وگرنه هنر نکرده است؛ اما هیچ‌گاه نمی‌گفتند چه مردانی را نامرد کردیم؛ چون به دل خطا و گناه رفتند و ازقضا به آن آلوده شدند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند: «مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِی» مرتبه‌ای از عصمت، همین است که نتوانی مرتکب خطا شوی؛ زیرا چون شخص به معصیتی دست نیافت ناچار از آن به‌سلامت خواهد ماند و کم‌کم گناه نکردن ملکه او می‌شود و در نفسش رسوخ می‌کند.

ساختار کشور در همه حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دیگر ساحت‌ها باید بر این اساس شکل بگیرد که امکان و احتمال خطا را به حداقل برساند تا بتوان به‌مرور، مراحل بعدی را توقع و پیش‌بینی کرد. نمی‌شود انسان مبسوط الید مختار را وسط قدرت و ثروت و امکانات تصور کنیم و انتظار داشته باشیم فسادی رخ ندهد؛ نمی‌شود شفافیت را نادیده بگیریم و توقع جامعه صالح داشته باشیم. وقتی ساختاری امکان ارتکاب خطا را به‌راحتی در اختیار مسئولان یا مردم قرار می‌دهد، غیرمستقیم، جرم و خطا را به آنان تعارف می‌زند!

وقتی سامانه مسکن، تجارت، گمرک، دارو و امثالهم ناقص است یا به‌راحتی می‌شود آن را دور زد، طبیعی است که فساد ایجاد می‌شود؛ از طرفی، فساد، مریضی مُسری است و فقط دامن مفسد را نمی‌گیرد؛ کل جامعه از فساد فاسد و مفسد متضرر می‌شود؛ مثل بوی تعفن، فساد حتی افراد پاک و منزه را اذیت خواهد کرد. تنها راه چاره نیز جلوگیری از وقوع فساد است وگرنه هزینه و اثر برخورد با فسادِ ایجادشده، بسیار متفاوت خواهد بود.

ایده‌آل آن است که در جامعه اسلامی هر کس خود را در محضر الهی ببیند و دست از پا خطا نکند؛ اما برای تمرین عامه مردم و ملکه شدن اجتناب از خطا می‌بایست آنان خود را در محضر قانون ببینند؛ وقتی بدانند حاکم، همان شاهد است، وقتی در هزینه – فایده کردن جرم و خطا به نتیجه رسند که ارتکاب جرم، به‌صرفه نیست، قید خطا را می‌زنند و به‌مرور مؤدب به این ادب می‌شوند. نظام اسلامی باید محیطی برای مردم پدید آورد که متناسب با زیست مؤمنانه باشد؛ دسترسی و امکان خطا سخت و پرهزینه باشد تا مبادا کسی ترغیب به ارتکاب شود نه اینکه بی‌تفاوت نسبت به لغزشگاه‌های جامعه بوده و برای رشد و تعالی آنان بی‌برنامه باشد.

نویسنده : مسعود پیرهادی