فلسفه، کارکرد و صیانت از مذاکره

 یک. شاید شما هم مانند نگارنده، بارها از خواندن وقایع صدر اسلام، از کم‌خردی، خودباختگی و ضعف برخی عوام و خواص آن دوران در تشخیص بدیهیات حیران شده باشید. مثلا متعجب شده‌اید که چگونه مسلمانان، سخنان رهبری الهی را زمین گذاشتند و به حکام جور گرویدند؛ چگونه حق و باطل برایشان آمیخته شد و از تشخیص مسیر درست واماندند؛ چگونه با کج‌فهمی، حجت خدا بر زمین را مجبور به صلح با اشقیا کردند و درنهایت، چگونه در ریخته شدن خون برترین و پاک‌ترین انسان‌های روی زمین، سکوت کردند و حتی جشن گرفتند.

 بسیاری از ما با خواندن حوادث آن دوران، بر اوج مظلومیت حق و اصحابش اشک ریخته‌ایم و از شدت بسته بودن ذهن‌ها متعجب شده‌ایم. دفتر تاریخ چند صدسال اخیر ایران نیز، مملو از برگ‌هایی است که ما، با خواندن آن‌ها به حال گذشتگان تأسف می‌خوریم، غافل از آن‌که به فرمایش مولای متقیان، «ما نیز وقایع تاریخ را همچون گذشتگان تکرار می‌کنیم.»

دو. بهانه نگارش این یادداشت، اصرار برخی رسانه‌ها و جریانات داخلی بر مفیدنمایی و فایده تراشی برای مذاکره با آمریکا ست. کار به‌جایی رسیده که بیش از ۱۰ روزنامه، تیتر صفحه اول شماره قبل خود را به این سخن از مقام معظم رهبری اختصاص دادند که «برای رفع تحریم‌ها یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم»، غافل از آن‌که این گزاره، تقطیعی از سخن اصلی است که کاملا قلب معنا کرده است؛ جمله دقیق ایشان به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر ایشان چنین است: «رفع تحریم دست دشمن است، و خنثی ‌کردن تحریم دست ما است؛ غیرازاین است؟ ما که نمی‌توانیم خودمان رفع تحریم کنیم، دشمن باید رفع تحریم کند اما خودمان می‌توانیم این تحریم دشمن را خنثی کنیم. پس این مقدم است، این درست است؛ بیشتر دنبال این باشیم. البته نمی‌گویم دنبال رفع تحریم نباشیم؛ چرا، واقعا اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم. البته چهار سال است تأخیر شده [یعنی] از سال ۹۵ بنا بوده همه تحریم‌ها یک‌باره برداشته بشود [امّا] تا الآن نه‌فقط برداشته نشده، زیاد هم شده. تأخیر شده [امّا] اگر بتوانیم با روش درست، عاقلانه، با روش اسلامی و ایرانی، با روش عزتمندانه تحریم را برطرف کنیم، باید برطرف کنیم. اما به این نیندیشید؛ عمده به خنثی کردن تحریم بیندیشید که دست شما است و شما می‌توانید این کار را بکنید. و دنبال کنید، با همدیگر کارکنید، تلاش کنید؛ این توصیه من است.»

 این از اصول اولیه روزنامه‌نگاری و فعالیت رسانه‌ای است که عنوان مطلب، باید در تناسب مفهومی با متن باشد. اینکه مدعیان اخلاق و سواد رسانه‌ای، چگونه از محتوایی ضد مذاکره و مبتنی بر نگاه به داخل و خنثی‌سازی تحریم، تیتری در ضرورت مذاکره و نگاه به خارج انتخاب کرده‌اند، حقیقتا جای تعجب است. این در حالی است که معظم له صراحتا تلاش برای خنثی‌سازی تحریم‌ها را از تلاش در جهت رفع تحریم تفکیک کرده و اولویت را به خنثی‌سازی تحریم داده‌اند.

سه. سال‌هاست که دلسوزان، از بی‌فایده بودن و بلکه مضر بودن مذاکره با آمریکا سخن گفته‌اند و جای تأسف است که این سخنان، حتی پس از ترور سردار حاج قاسم سلیمانی نیز ادامه یافته است، این یعنی هنوز عده‌ای که برخی از آن‌ها ازجمله زمامداران و تصمیم گیران کشورند، به مذاکره با غرب برای بهبودی اوضاع داخل امید دارند. شاید لازم باشد مجموعه استدلال‌های اخیر پیرامون بی‌فایده بودن اتکا به خارج برای حل مشکلات داخل، به‌طور اجمالی مرور شود:

الف. مسئله اول، در ضرورت و فلسفه مذاکره است. ما چرا به دنبال مذاکره هستیم؟ ما می‌خواهیم با مذاکره، بر صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای کشور تأکید کنیم تا مشکلاتمان در حوزه تبادلات اقتصادی، فروش نفت، روابط بانکی و مسائلی ازاین‌دست حل‌شده یا حداقل کم شود، اما نگاه طرف مقابل به مذاکره چیست؟ او حس می‌کند فشارهایش در حوزه اقتصاد جواب داده و ایران را به‌پای میز مذاکره کشانده است، یعنی هرچند ما از روی منطق و به خواست خود، به مذاکره روی آورده‌ایم، طرف مقابل، چنین مذاکره‌ای را نتیجه فشار حداکثری خود می‌داند و طبیعتا تلاش می‌کند تا با شل و سفت کردن پیچ تحریم‌هایی که خود وضع کرده با کشورمان بازی کند. این روشن است که طرف مقابل، گرایش ما به مذاکره و امتیاز گیری از ما را نتیجه فشارهای خود بداند و این مسلم است که هیچ‌کس، مهره اصلی و ابزار امتیاز گیری خود از حریف را هیچ‌گاه کنار نمی‌گذارد. این یعنی حتی اگر برای دوره‌ای کوتاه، از فشار تحریم‌ها بکاهد، تنها برای شرطی کردن رفتار مسئولان کشور هدف و محتاج کردن بیشتر آن‌ها به مذاکره و واگذاری امتیازات بعدی است. بنابراین روشن است که پس از دوره کوتاه کاهش تحریم، موجی از فشار و تحریم‌های جدید وضع شود، همان‌طور که تجربه سال‌های اخیر جمهوری اسلامی و بسیاری از کشورهای دیگر دنیا، این اصل اساسی را تأیید کرد. پیش‌ازاین، تشریح و تفصیل این استدلال را در مقاله‌ای با عنوان «به ترکیب برنده دست نمی‌زنند» نگاشته‌ام. طرف آمریکایی و اروپایی، ترکیب افزایش تحریم، تشدید فشار در عرصه بین‌الملل و مذاکرات دوجانبه و چندجانبه به ایران را ترکیبی برنده می‌داند و طبیعی است که آن را تغییر ندهد.

ب. مسئله دوم، کارکرد مذاکره است. مذاکره، تلاشی برای رفع تحریم است و رفع یا تشدید تحریم به دست وضع‌کننده تحریم‌هاست. این روشن است که تحریم، بر اقتصاد جامعه و معیشت عموم مردم تأثیر می‌گذارد. اگر دولت کشوری، با ورود به جزئیات مذاکره، مردم خود را نسبت به کم‌وزیاد شدن شدت تحریم‌ها، شرطی کند، عملا فرصتی در اختیار آن قدرت خارجی قرار داده تا با راه انداختن بازی« تحریم – رفع تحریم»  و جنگ روانی و رسانه‌ای، به رفتار مردم شکل دهد و روی رفتار جمعی مردم، اثر بگذارد. مثلا برای اکثریت مردم این‌طور جا بیندازد که اگر زندگی راحت‌تری می‌خواهید، باید به یک جریان خاص رأی دهید. هیچ‌چیز برای قدرت‌های خارجی به‌اندازه ارتباط بی‌واسطه با اذهان و افکار مردم کشورهای هدف که اصطلاحا دیپلماسی عمومی خوانده می‌شود مهم و مؤثر نیست. این یعنی اگر دولت کشوری در ماجرای تحریم و مذاکره، بازی بخورد، عملا فرصتی در اختیار حریف گذاشته تا مستقیما به افکار مردم آن کشور جهت دهد. در قضایای اخیر لبنان، آمریکا به‌عنوان عامل اغلب شرارت‌ها در گوشه و کنار جهان و  فرانسه به‌عنوان بازیگر سنتی لبنان، تلاش کردند تا برای مردم این کشور طوری جا بیندازند که عامل نابسامانی‌ها و سختی زندگی آن‌ها، حمایت از جریان مقاومت است. در اینجا اگر حاکمیت در پازل غرب عمل کند، عملا به جنگ ادراکی خارجی علیه مردم خود کمک کرده است. خارجی‌ها بدشان نمی‌آید که در ایران اسلامی نیز، بتوانند با تأثیرگذاری بر افکار و استفاده از ابزار مذاکره و تحریم، بر نتایج انتخابات و حوادث گوناگون تأثیر بگذارند. دقیقا به همین دلیل است که می‌گوییم مذاکره، نه‌تنها در رفع تحریم‌های اقتصادی در طولانی‌مدت بی‌تأثیر و بی‌فایده است، بلکه به دلیل کشیده شدن به فاز سیاسی و اجتماعی، مضر هم هست، چراکه موجب خدشه به مردم‌سالاری و امنیت ملی می‌شود.

پ. مسئله سوم، صیانت از نتایج مذاکرات است. دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، دستگاه قضایی جهانی و عادلی ندارد و نمی‌تواند هم داشته باشد، چراکه عمده سازمان‌های جهانی، مولود جنگ‌های بزرگ هستند و برندگان آن جنگ‌ها، در رأس و صدر سازوکارهای جهانی نشسته‌اند. این یعنی اگر شما با چند ابرقدرت زورگو به توافقی دست‌یافتید و پس از چندی، طرف مقابل به توافق پایبند نماند، هیچ ابزاری برای استیفای حق وجود ندارد. سازمان‌های جهانی و اتحادیه‌هایی که در حمله جنگنده‌های اسرائیلی به یک روستا و قتل‌عام ده‌ها زن و کودک، تنها دو طرف درگیر را به آرامش دعوت می‌کنند، در ترور دانشمند هسته‌ای ما سکوت می‌کنند، اما علیه مجازات یک جانی که در شبکه‌های اجتماعی، آموزش جنگ شهری می‌دهد بیانیه صادر می‌کنند و عربستان سعودی را به ریاست کمیسیون حقوق بشر می‌گمارند، چگونه می‌توانند مرجعی برای حل اختلافات باشند. نتیجه این است که اگر توافقی همچون برجام نقض شد، جز صدور چند بیانیه و مصاحبه کاری از دست ما برنمی‌آید. حتی اگر تحریم جدیدی وضع شد که ایران آن را ناقض برجام و طرف‌های غربی در چارچوب برجام دانستند، مرجعی برای تفسیر این دو برداشت وجود ندارد. این همان سخن مقام معظم رهبری است که توافق هرچند روی کاغذ متوازن باشد، در مقام عمل به نفع طرف‌های زورگو تفسیر می‌شود و تا زمانی که ما با خنثی‌سازی تحریم و تولید قدرت داخلی، منطقه‌ای و جهانی، در موضع برابر با حریف قرار نگرفته‌ایم، گریزی از این آسیب نیست.

ت. نکته پایانی، تجربه ما و برخی کشورهای جهان در مذاکره با آمریکا و تلاش برای دفع دشمنی از طریق مذاکره است. بازی جمهوری‌خواه و دمکرات دهه‌هاست که در جریان است و بازی خوردن از این رفت‌وآمدها اوج سادگی است. خون دانشمندان ما در هر دو دوره به‌ناحق بر زمین ریخته شده و این قابل‌گذشت نیست. تجربه سه سال مذاکرات برجام و چهار سال نتایج آن نیز در پیش چشمان ماست. ما نیز در برابر دوراهی روشنی هستیم، یا همچون فرمایش امیرمومنان، از تاریخ عبرت می‌گیریم و آزموده را دوباره نمی‌آزماییم و یا مایه عبرت آیندگان خواهیم شد. خدا کند که فرزندان ما، زمانی که تاریخ این سال‌ها را می‌خوانند به حال عوام و خواص ما تأسف نخورند.

 سید محمد بحرینیان