تا آستین به قصد تو بالا زدیم ...

 دشمن طی چند صد سال گذشته برای پیشگیری از بیداری ملت‌های مسلمان و مخصوصاً جهان تشیع از کدام اهرم بیشترین استفاده را می‌کرد؟ و آیا اکنون که انقلاب اسلامی با عبور از آن مانع به بار نشسته، اهرم یاد شده را به فراموشی سپرده و درپی استفاده دوباره از آن نیست؟! پاسخ این پرسش را می‌توان در بیانات روز پنجشنبه رهبر معظم انقلاب جست‌وجو کرد. بیاناتی که به مناسبت سالروز بعثت پیامبر اعظم(ص) ایراد شده بود. بخوانید!

۱-  رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات خود بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی تاکید کردند و این ضرورت را نه با شعارهای متداول، بلکه با تکیه بر مبانی و اصولی بیان داشتند که با هیچ نگاه منطقی و «دو، دوتا، چهارتای» علمی قابل تردید نیست. حضرت ایشان ابتدا با استناد به کلام خدا، هدف از بعثت انبیاء علیهم‌السلام را ایجاد «حیات طیبه» دانسته و در توصیف حیات طیبه گفتند: « این حیات طیّبه یعنی چه؟ حیات طیّبه به معنای رشد و شکوفایی عقل بشر و علم بشر از سویی و آرامش روحی بشر، آسایش مادی بشر، امنیت محیط زندگی بشر و رفاه بشر و شادکامی بشر و بالاتر از همه‌ اینها تکامل معنوی و عروج روحی انسان است».

حضرت آقا در ادامه با اشاره به این که؛ « این هدف‌ها، هدف‌های بسیار بزرگی است» درباره تحقق آن می‌فرمایند؛ «اگر چنانچه نبی اسلام، نبی حق، فرستاده‌ الهی در هر دوره‌ای بخواهد این اهداف را تحقق ببخشد، ناچار بایستی به تناسبِ این اهداف، مناسبات اجتماعی ایجاد بکند. مطلب دوّم هم قدرت سیاسی است، یعنی این مناسبات اجتماعی را یک انسان منزوی یا یک نصیحت‌کننده که فقط مردم را نصیحت می‌کند نمی‌تواند به وجود بیاورد، قدرت لازم است، قدرت سیاسی لازم است».

۲- به بیان دیگر، ایجاد حیات طیبه - با توصیفی که گذشت- تنها از رهگذر اجرای فرامین الهی که در قوانین اسلامی آمده است امکان‌پذیر است و بدیهی است که بدون عمل به این نسخه، نمی‌توان و نباید در انتظار حیات طیبه بود. چرا که نسخه شفا‌بخش اگر پیچیده نشود، شفا‌بخش نخواهد بود.

۳- اما، فرامین الهی و قوانین حیات‌بخش اسلام، آنگونه که متاسفانه طی قرون گذشته از سوی حاکمان ستمگر و برخی از ساده‌اندیشان تبلیغ و ترویج شده است، منحصر به دستورات و قوانین مربوط به امور شخصی و فردی نیست و در احکام وضو و نماز و غسل و طهارات و نجاسات و ... امثال آن خلاصه نمی‌شود. احکام مربوط به احوال شخصی و فردی بخشی ضروری و لازم‌الاجراست و بی‌توجهی به آن نه فقط هرگز مجاز نیست بلکه دوری از اسلام عزیز را نیز به دنبال دارد، اما احکام الهی منحصر به آن نیست.

۴- حضرت امام رضوان‌الله تعالی علیه می‌فرمودند: «شما پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه مى‌‌کنید، هفت-‌ هشت تا کتابى است که مربوط به عبادات است، باقى‌‌اش مربوط به سیاسات و اجتماعیات و معاشرات و اینطور چیزهاست». (۱۴ بهمن ۵۷‌).

بازهم از خمینی کبیر است که: «در طول تاریخ تقریباً حدود سیصدسال اینقدر تزریق کردند بر این ملت و برخود روحانیون، که شما نباید در سیاست دخالت بکنید که خود آقایان هم باورشان آمده بود. اگر یک مطلبى- مثلًا- راجع به یک امر سیاسى که به نفع ملت بود، اینها مى‌خواستند دخالت بکنند، یک قشر از خود روحانیت مى‌‌گفتند یک امر سیاسى است، به ما چه! خودشان را کنار کشیده بودند. یعنى کنارشان زده بودند اینها را. باورشان آورده بودند که روحانیون باید فقط بروند مسئله بگویند، آن هم بعض مسائل، نه همه مسائل. مسائل اگر همه‌اش باشد که بیشترِ کتب فقه، کتب سیاست است». (۲۰ تیرماه ۵۹).

۵- اکنون به این نکته سرنوشت‌ساز و بسیار بدیهی در کلام حضرت امام و رهبر معظم انقلاب می‌رسیم که اولاً؛ برای تحقق حیات طیبه باید احکام الهی و قوانین اسلامی اجرا شود و ثانیاً؛ اجرای احکام الهی و قوانین اسلامی نیازمند قدرت سیاسی، یعنی حکومت اسلامی است. برخی از افراد و جریاناتی که تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت حضرت بقیهًْ‌الله - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - را نفی می‌کنند، چه بدانند و بخواهند و چه ندانند و نخواهند، اجرای احکام الهی و قوانین اسلام و به بیان گویاتر، اسلام را نفی کرده و این باور انحرافی را ترویج می‌کنند که مردم در دوران غیبت به اسلام نیازی ندارند! و بعد از غیبت امام زمان(عج) باید بساط اسلام برچیده شود!! آیا غیر از این است؟! مگر اسلام منحصر به احکام مربوط به احوال شخصی و فردی است که در صورت انجام آن، مقصود از بعثت انبیاء و امامت پیوسته ائمه هدی (علیهم‌السلام) حاصل شده باشد! کسانی که بر این باورند آنچه ارائه می‌کنند، هرچه باشد، به یقین اسلام نیست! این دیدگاه اگرچه در ایران به نام گروه انجمن حجتیه فاکتور شده است ولی ماجرا فراتر از قد و قواره گروه مزبور است که شرح آن به درازا می‌کشد!

۶- در کلام خدا از قیام به عدل و داد با عنوان هدف و مقصود انبیاء الهی یاد شده است «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط ... ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند» (۲۵ حدید). بدیهی است که وقتی قرار است این نسخه بر کرسی حاکمیت بنشیند و برپایی عدل و داد را دنبال کند، قدرت‌های استکباری و همه کسانی که دنیای خود را در غارتگری و چپاول ملت‌ها می‌بینند و در این راه از هیچ جنایتی دست نمی‌کشند، به مقابله و دشمنی با این نسخه و حاکمیت بنا شده بر آن، بر می‌خیزند.

 رهبر معظم انقلاب در بیانات یاد شده به این نکته اشاره داشتند که: «طبعاً این دین با این نگاه، مورد دشمنی هم قرار می‌گیرد؛ در همه‌ زمان‌ها اشرار عالم با یک چنین دینی مخالفت کرده‌اند، حالا یا به این صورت که سعی کنند فرو بکاهند این منطقه‌ عظیم و قلمرو عظیم را به مسائل شخصی یا اینکه علناً در مقابل دین بِایستند؛ که فرمود: وَکَذلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِنَ المُجرِمین؛ که این در سوره‌ فرقان است؛ هر پیغمبری دشمنانی از مجرمین، گنهکاران، اشرار عالم داشته» و در ادامه می‌فرمایند؛ « شما امروز هم مشاهده می‌کنید که در تبلیغات دشمنان، از چیزی به نام « اسلام سیاسی » نام آورده می‌شود، اسلام سیاسی همین است که در نظام اسلامی ایران تحقّق پیدا کرده -که حالا بعد اشاره خواهم کرد به حرکت عظیمی که امام بزرگوار ما انجام دادند- و آماج حملات آنها، اسلام سیاسی است. اسلام سیاسی یعنی همین اسلامی که توانسته با تشکیل حکومت، دستگاه‌های گوناگون، نظام‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و غیره به وجود بیاورد و یک هویّت دینی و اسلامی را برای یک ملّت ایجاد بکند؛ این، آن چیزی است که در مورد دین [می‌شود گفت]. بنابراین تعریف قرآن از دین یک چنین چیزی است، این را نمی‌شود فرو کاست به کارهای کوچک، به یک اعمال عبادی صِرف و محض».

۷- نگاهی هرچند گذرا و منصفانه به تاریخ معاصر به وضوح نشان می‌دهد، جمهوری اسلامی ایران «برخاسته از اسلام سیاسی یعنی همان اسلام ناب محمدی‌(ص)» تنها نظام حکومتی است که توانسته است با اقتداری مثال‌زدنی در صحنه باشد و نه فقط از منافع ملی و تمامیت ارضی و عزت و شرافت مردم این مرز و بوم حفاظت کرده است بلکه توانسته است ایران اسلامی را - به گفته و گزارش مستند جرج فریدمن- در جایگاه بزرگترین قدرت علمی و نظامی منطقه بنشاند. دیگران هریک بخشی از خاک ایران را به دشمن واگذار کرده‌اند و ایران را تا تبدیل شدن به پادوی قدرت‌های بزرگ تنزل داده‌اند. این نکته نیز گفتنی است که در تاریخ معاصر، عالمانی که نگاه سیاسی (یعنی همه‌جانبه) به اسلام داشته‌اند، هر یک در حد و‌ اندازه خود سد راه دشمنان غارتگر و خونریز بوده‌اند که میرزای شیرازی، شهید شیخ فضل‌الله نوری، شهید مدرس، آیت‌الله محمد تقی نجفی اصفهانی، آیت‌الله محمد مجتهد، آیت‌الله کاشانی و ... از آن جمله‌اند. اما، آن بزرگواران به علت آنکه حاکمیت نداشتند، اگرچه نقطه‌هایی نورانی بودند ولی دامنه تأثیرشان تنگ و محدود بود، این نقطه‌ها در انقلاب اسلامی به خط تبدیل شده‌اند و ...

۸- حالا به وضوح می‌توان دید که چرا قدرت‌های استکباری بلافاصله بعد از تولد جمهوری اسلامی ایران، از همه سو و با همه توان به مقابله با آن برخاستند و چرا اصرار دارند که اسلام غیرسیاسی را ترویج کنند و فقهی که با مسائل سیاسی و اجتماعی فاصله دارد را به عنوان شیعه اصیل معرفی کنند؟! ایران عزیز ما از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون با انواع توطئه‌ها و کینه‌توزی‌های قدرت‌های ریز و درشت رو‌به‌رو بوده و هنوز هم هست و به تعبیر شاعر متعهد معاصرمان

آقای مرتضی آخرتی؛

تا آستین به قصد تو بالا زدیم شد

شمشیرهای تشنه به خون از کمر برون

۹- و بالاخره این نکته نیز گفتنی است که با نقطه مطلوب فاصله داریم ولی از نقطه آغاز تا‌کنون گام‌های بلند و در مواردی معجزه‌آسا نیز برداشته‌ایم تا آنجا که امروزه در بسیاری از زمینه‌ها بر بلندای قله ایستاده‌ایم آنهم در حالی که از همه سو آماج حملات سنگین و بی‌وقفه دشمن بوده‌ایم. کسانی که به کینه و یا به غفلت ادعا می‌کنند انقلاب اسلامی در گذر ایام کمرنگ شده است! باید ابتدا، به این پرسش پاسخ بدهند که پس چرا کینه‌توزی‌های دشمنان هر روز افزایش یافته و شتاب بیشتری می‌گیرد و ثانیاً میان نقطه آغاز و نقطه‌ای که امروزه در آن ایستاده‌ایم مقایسه‌ای بکنند و راهی که پیموده‌ایم را به ارزیابی بنشینند. و این رشته سر دراز دارد ولی اشاره به این نکته نیز ضروری است که مشکلات امروز مخصوصاً مشکلات معیشتی نظیر گرانی‌های افسار گسیخته و ... در نسخه انقلاب و نظام نیست، حاصل عملکرد نابلدها و بی‌عرضگی برخی مسئولان در مقابله با ناهنجاری‌ها و نفوذ غریبه‌های خودی‌نما در بخشی از مسئولیت‌هاست.

حسین شریعتمداری