از انتفاضه سنگ تا انتفاضه موشک

راهبردی‌ترین جمله مقام معظم رهبری در سال 94 این جمله بود: « رژیم صهیونیستی ۲۵ سال آینده را نخواهد دید». با توجه به شخصیت حکیم و آینده‌نگر رهبر انقلاب اسلامی، این جمله بدون شناخت و مطالعه در آن مقطع بیان نشده است. بیان این جمله باور قطعی به این مطلب است که در محور مقاومت به عنوان پیشرو امت اسلامی این ظرفیت وجود دارد که زمینه‌های لازم برای تحقق نابودی رژیم صهیونیستی در ربع قرن آینده فراهم خواهد شد. اکنون با شروع جنگ جدید بین فلسطینیان و اسرائیل اشغالگر، شرایط به نحوی تغییر کرده است که میدان نشان می‌دهد چقدر به تحقق این جمله تاریخی نزدیک شده‌ایم. سردار شهید قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مهم‌ترین شخصیتی است که با جان و دل در تحقق زمینه‌های نابودی اسرائیل فعالیت کرد و امروز آنچه در میدان دیده می‌شود این است که سلیمانی سنگ را به موشک تبدیل کرد. برای فهم چگونگی تغییر وضعیت میدان باید نگاهی گذرا به وضعیت میدان جدال بین فلسطین و رژیم اشغالگر انداخت.

انتفاضه اول در پاییز 1366 (1987) در جبالیا در نوار غزه آغاز شد و سپس به دیگر شهرها، روستاها و اردوگاه‌های فلسطینی انتقال یافت. عامل ایجاد جرقه اول انتفاضه حادثه‌ای بود که در آن چند کارگر فلسطینی توسط یک راننده کامیون اسرائیلی در نزدیکی دیوار «اریز» که نوار غزه را از سرزمین‌های اشغالی جدا می‌کرد، زیر گرفته شدند. در انتفاضه اول مهم‌ترین ابزار مقابله فلسطینیان فقط سنگ بود. به همین خاطر به این انتفاضه، «انتفاضه سنگ» گفته می‌شود. بر حسب آمارها حدود ۳۰۰۰ فلسطینی در خلال حوادث انتفاضه سنگ، به دست ارتش اسرائیل شهید شده و در مقابل ۱۶۰ اسرائیلی به دست فلسطینی‌ها به هلاکت رسیدند. نتیجه انتفاضه اول به پیمان اسلو ختم شد که در آن «یاسر عرفات» دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت و کاربرد خشونت را محکوم کرد. اسرائیل نیز ساف (سازمان آزادی‌بخش فلسطین) را به عنوان نماینده قانونی مردم فلسطین به رسمیت شناخت و عرفات اجازه یافت به فلسطین بازگردد. پیمان اسلو نتیجه برتری قدرت میدانی رژیم صهیونیستی در مقابل فلسطین بود و در واقع موشک بر سنگ پیروز شد.

انتفاضه دوم فلسطین یا انتفاضه‌الاقصی در پی ادامه سیاست دستگیری، ترور، حمله به منازل فلسطینیان و ممانعت از آزادسازی اسرای فلسطینی توسط صهیونیست‌ها به همراه ادامه شهرک‌سازی و کمتر شدن احتمال بازگشت پناهندگان و عقب‌نشینی اسرائیل به مرزهای ۱۹۶۷، روز ۲۸ سپتامبر سال ۲۰۰۰ میلادی آغاز شد و تا ۸ فوریه سال ۲۰۰۵ میلادی پس از توافق آتش‌بس که در نشست «شرم‌الشیخ» با حضور محمود عباس و نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، آریل شارون تصویب شد، ادامه یافت. شارون به مسجد‌الاقصی رفته و زمان گردش مغرورانه در صحن‌های آن گفت: «حرم قدسی همواره منطقه‌ای اسرائیلی خواهد بود، هرچند نمازگزاران فلسطینی نپسندند». این امر باعث شروع درگیری بین نمازگزاران و سربازان اشغالگر صهیونیستی در صحن‌های مسجد‌الاقصی شد که نتیجه آن شهادت ۷ فلسطینی و زخمی شدن ۲۵۰ تن دیگر بود و این آغازگر انتفاضه دوم بود. در انتفاضه دوم نیز مهم‌ترین ابزار فلسطینیان سنگ بود که با کمی پیشرفت اکنون با قلاب سنگ پرتاب می‌شد. تصمیم جمهوری اسلامی برای تسلیح باریکه غزه در شرایطی گرفته شد که حماس قدرت را در غزه به دست آورد و خود را از جریان سازشکار فلسطین جدا کرد.

حال پس از ۲ جنگ 22 روزه و 8 روزه با رژیم اشغالگر قدس که به مرور صحنه میدانی به نفع فلسطینیان در حال تغییر است، می‌توان دریافت آن تصمیم و اقدام راهبردی چقدر مهم و موثر در تغییر معادله قدرت بوده است. تجهیز و تسلیح حماس به تجهیزات پیشرفته و آموزش نیروهای آن جهت استفاده از این تجهیزات کاری بسیار دشوار بوده و به آسانی امکان‌پذیر نبوده است اما خود حماس به‌ رغم تلاش برای پنهان کردن نحوه دریافت سلاح‌ها برخی از این اسرار امنیتی و نظامی را بنا به مصالحی فاش کرده است، البته قابل درک است آنچه پنهان می‌کند خیلی وسیع‌تر از چیزی است که فاش کرده است. 

اقدام سپاه قدس به فرماندهی سردار شهید قاسم سلیمانی بعد از انتفاضه دوم در تسلیح گردان‌های عزالدین قسام به موشک‌های فجر و ضدتانک کرنت بسیار برجسته است. باریکه غزه از زمان انتفاضه اول تاکنون در محاصره اسرائیل و مصر قرار دارد. اسرائیل برنامه‌های نظامی و امنیتی دقیقی برای جلوگیری از ورود سلاح به باریکه غزه اجرا می‌کند. رژیم‌های عرب منطقه در تلاش برای تضعیف محور مقاومت به رهبری ایران هستند و حماس را در رابطه با ایران تحت فشار قرار می‌دهند. مصر تونل‌های مرزی مورد استفاده برای قاچاق اسلحه به داخل غزه را هدف قرار می‌دهد.

برای جلوگیری از حفر چنین تونل‌هایی حوضچه‌های آب عمیق از طرف مصر در مرز غزه ایجاد شده‌ و دیوارهای بلند در امتداد مرز ساخته‌اند. پایگاه نظامی «برنیس» توسط مصر در ژانویه ۲۰۲۰ در سواحل جنوبی دریای سرخ با بودجه امارات تاسیس شده است تا از دستیابی حماس به سلاح جلوگیری کند. حتی کودتا علیه «عمر البشیر» در سودان برای جلوگیری از نقش آن کشور در خدمت به آرمان فلسطین و از بین بردن یکی از مسیرهای ارسال سلاح به غزه انجام شد. سودان سال‌ها با قاچاق اسلحه به نوار غزه از طریق شبه‌جزیره سینا در مصر به حماس کمک می‌کرد. با این حال اراده مستحکم جریان مقاومت برای تامین نیاز‌های موشکی و غیرموشکی گردان‌های عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس وجود داشته است.

این تلاش‌ها نتیجه داده و امروز وضعیت میدانی اگر چه هنوز برای برتری، راه مانده‌ای دارد اما به توازن قدرت نزدیک می‌شود. امروز قدرت نظامی حماس در تقابل با اسرائیل بسیار نسبت به سابق تغییر کرده است. به نوشته المانیتور جناح‌های نظامی در غزه به ریاست حماس انواع متفاوتی از موشک‌های «R160» و «fajr5» را با برد ۱۰۰ کیلومتر و بیشتر دارند. آنها همچنین دارای هواپیماهای بدون سرنشین و موشک ضدتانک و موشک‌های شانه پرتاب تولید شده توسط روسیه هستند. جمهوری اسلامی ایران به‌ رغم اشتباه راهبردی بخشی از اعضای سیاسی حماس در مساله سوریه و حمایت از شورشیان، بر تداوم رابطه با حماس تاکید داشته و حفظ این رابطه را از راهبرد‌های اصلی می‌دانست، لذا سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی در اوج شورش‌های سوریه و ظهور داعش، غافل از جریان‌های مقاومت فلسطینی نبوده و بر این ارتباط تاکید داشت تا جایی که جنبش حماس با تصحیح خطای راهبردی، به سوی جمهوری اسلامی بازگشت و امروز یکی از ارکان محور مقاومت به شمار می‌رود.

قطعا سرنوشت این جنگ نیز بسیار مهم است و قدرت آتش‌باری موشکی حماس در همین چند روز اول جنگ نشان می‌دهد در سرزمین‌های اشغالی، نقطه امنی برای اشغالگران نخواهد بود. پیروزی در این جنگ بسیار محتمل‌تر از جنگ 22 روزه و 8 روزه است، چرا که قدرت موشکی جریان مقاومت از سابق بسیار قوی‌تر بوده و آنها در تولید و نگهداری و تقویت برد موشک‌ها به خودکفایی و استقلال رسیده‌اند و صاحب تکنولوژی هستند.

روح‌الله اژدری