حماس چگونه برنده میدان نبرد با صهیونیست‌ها شد؟

 نگاهی به درگیری‌ها در کرانه باختری و غزه و جنگ‌های مختلف بین رژیم صهیونیستی و حماس ، نشان می‌دهد معمولا الگوی خاصی درباره روابط و بحران‌های بین اسرائیل و حماس وجود دارد. اگر بخواهیم بر اساس این الگو پیش رفته و درباره نتایج جنگ ۱۲ روزه و تبعات آن برای منطقه بحث کنیم، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

پروسه ایجاد بحران در شرایط فعلی تا حدی متفاوت از سایر پروسه‌های مشابه در منطقه بوده است. اگر تا پیش از این شلیک راکت به سمت سرزمین‌های اشغالی باعث ایجاد جنگ‌های ۲۲ روزه و ۵۱ روزه و حتی ۸ روزه می‌شد، این بار بحران از داخل سرزمین‌های اشغالی شروع شد. الگوی درگیری‌های حماس و رژیم صهیونیستی معمولا اینگونه بوده است که بنا به دلایلی، رژیم صهیونیستی دست به خشونت علیه مردم‌ زده یا غزه را از یکی دیگر از حقوق اولیه خود محروم می‌کند، سپس حماس به سمت سرزمین‌های اشغالی راکت شلیک می‌کند تا از این موقعیت خاص، به نفع حقوق مردم فلسطین و غزه بهره ببرد و به رژیم صهیونیستی نشان دهد نمی‌تواند هر اقدامی را که باب میلش است بر خلاف قوانین بین‌المللی و حقوق مردم منطقه انجام دهد. رژیم صهیونیستی اقدامات متقابل را انجام داده و به جای نشان دادن واکنشی متناسب با اقدام انجام شده، به صورتی غیر متناسب دست به حمله گسترده هوایی و گاه زمینی به غزه می‌زند. نتیجه الگوی این بحران‌ها بدین ترتیب است که حماس معمولا به آنچه می‌خواهد می‌رسد و اسرائیلی‌ها هم سعی می‌کنند ثابت کنند بعد از حملات هوایی و کشته شدن انسان‌های غیرنظامی بی‌گناه، توانسته‌اند حماس را به موضع قبلی خود برانند و باعث عقب‌نشینی نیروهای آن شوند. رژیم صهیونیستی سعی می‌کند این ادعای خود را با گفتن این مسائل ثابت کند که زیرساخت‌های مورد استفاده حماس دیگر بر اثر حملات هوایی از بین رفته است، شاید یکی دو تونل مرتبط با این گروه نیز در سرزمین‌های اشغالی از بین رفته و چند تن از سران نظامی آن نیز کشته شده‌اند و بعد طرفین در نهایت آتش‌بس را قبول می‌کنند و دوباره به کار قبلی خود بازگشته و توانایی‌های خود برای بحران بعدی را بالا می‌برند. 

سال 2012، ۸ روز این درگیری ادامه داشت و در 2014 این درگیری‌ها بیشتر ادامه یافت و ۵۱ روز به طول انجامید که شامل عملیات‌های زمینی نیز بود. این بار اما نتانیاهو دلایل دیگری برای ادامه درگیری‌ها نیز داشت. او سعی داشت با از بین بردن تعداد زیادی از سربازان حماس یا فرماندهان نظامی این گروه، قدرت خود را برای پایان دادن به برتری حماس در غزه به نمایش بگذارد تا شاید بتواند کار انتخاب نخست‌وزیر در گروه‌های رقیبش را با ناکامی مواجه کرده و سرزمین‌های اشغالی را به سمت پنجمین انتخابات در ۲ سال گذشته ببرد. با این حال نتایج و تبعات این درگیری و کشتار ۱۲روزه اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی و نوار غزه نشان می‌دهد این بار حماس است که پیروز قاطع میدان بوده و این پیروزی می‌تواند تاثیر بشدت زیادی بر آینده منطقه و همچنین فلسطین داشته باشد. در زیر به چند محور از دلایل پیروزی حماس در این جنگ اشاره می‌شود.

1- درگیری‌ها این بار در داخل سرزمین‌های اشغالی

حماس این بار بدرستی مدعی پیروزی شده است، زیرا این بار نه تنها در نواز غزه وکرانه باختری، بلکه درگیری‌ها را به داخل سرزمین‌های اشغالی و شهرهای صهیونیست‌نشین کشانده است. مدت زیادی بود که کسی درگیری بین اعراب و صهیونیست‌ها در داخل اسرائیل و سرزمین‌های اشغالی را ندیده بود اما این بار گویی جنگ داخلی به داخل شهرک‌ها و شهرهای صهیونیست‌نشین کشانده شده بود. رژیم صهیونیستی که برای تبدیل کردن سرزمین‌های اشغالی به کشور اسرائیل تلاش زیادی کرده است، باز هم نتوانسته یک «ملت» برای خود به وجود آورد. ساکنان سرزمین‌های اشغالی با شنیدن صدای آژیر خطر به سرعت چمدان‌های خود را بسته و راهی موطن اصلی خود می‌شوند! این مساله نشان‌دهنده اوج شکنندگی مساله تشکیل دولت- ملت توسط صهیونیست‌ها در سرزمین‌های اشغالی است. بحران و درگیری ۲ هفته گذشته در سرزمین‌های اشغالی که البته می‌توان بیان کرد از ابتدای ماه رمضان شکل گرفته است و مختص به همین ۲ هفته یا ۱۲ روز اخیر نیست، نشان داد رژیم صهیونیستی غیر از مواجه بودن با اقدامات نظامی حماس در نوار غزه و کرانه باختری، از درون نیز بشدت دچار فروپاشی شده است. این رژیم بعد از برگزاری 4 دور انتخابات در طول ۲ سال گذشته، هنوز نتوانسته نخست‌وزیری جدید برای خود انتخاب کند و درگیری‌ها در قدس شرقی و داخل سرزمین‌های اشغالی نشان می‌دهد غیر از جنگ با حماس، این رژیم باید به دنبال جلوگیری از ایجاد جنگ داخلی در داخل سرزمین‌های اشغالی باشد. این مساله تاکنون به این وضوح به نمایش گذاشته نشده بود و تا به این میزان موجب نگرانی صهیونیست‌ها و حتی حامیان آنها در غرب نیز نشده بود. 

2- نمایشگاه زنده تجهیزات نظامی حماس 

پیروزی دیگر حماس، به نمایش گذاشتن موشک‌ها و راکت‌ها با برد بیشتر نسبت به سایر جنگ‌ها و درگیری‌های قبلی بود که خود نشان می‌دهد این گروه به ‌رغم محاصره شدید این منطقه که حالا آمریکایی‌ها آن را بزرگ‌ترین زندان سر باز دنیا نامیده‌اند، باز هم توانسته به تکنولوژی‌های نوین ساخت راکت و موشک دست پیدا کند. حماس در عین حال نشان داد از حیث امکانات برای ساخت راکت‌ها با وجود اینکه در مضیقه است اما می‌تواند نیازهای خود را تأمین کند. در جنگ اخیر بیشتر از 4 هزار راکت به سمت سرزمین‌های اشغالی شلیک شد و این گروه اعلام کرده است هنوز هم توانایی لازم را برای درگیری بیشتر با صهیونیست‌ها دارد. 

3- جنگ اقتصادی؛ مهم‌تر از نظامی

حماس این بار مانند دفعات پیش و البته مؤثرتر از دفعات پیشین، فضای اقتصادی و اجتماعی داخل سرزمین‌های اشغالی را بر هم زد؛ مشاغل تعطیل شدند، در کار بسیاری از ادارات و اماکن سیاسی و اقتصادی در سرزمین‌های اشغالی وقفه ایجاد شد، پروازها از فرودگاه‌های مهم در سرزمین‌های اشغالی مانند فرودگاه بن‌گوریون به حالت تعلیق درآمد، بسیاری از صهیونیست‌ها به سرعت از این منطقه خارج شدند و اکثر کشورهای دنیا نیز روابط خود را برای چند روز با این منطقه قطع کردند و جلوی پروازها را به سمت سرزمین‌های اشغالی گرفتند. 

4- راه‌حل ۲ دولتی در اغما 

حماس در جنگ ۱۲ روزه نشان داد می‌تواند روایت خود از بی‌اثر بودن و شکست خورده بودن راه‌حل ۲ دولتی را که هم‌اکنون توسط آمریکا و برخی کشورهای اروپایی دنبال می‌شود غالب کند. روی کار آمدن بایدن به عنوان کسی که قبلا به عنوان معاون اوباما، سیاست راه‌حل ۲ دولتی را در سرزمین‌های اشغالی پذیرفته و دنبال کرده بود، باعث شد امید آمریکا برای اجرایی کردن این مساله بیشتر شود. اگرچه ترامپ به کلی این ایده را بی‌اثر کرده و با پذیرفتن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل، راه را برای گفت‌وگوهای بعدی در این باره نیز بسته بود اما بایدن اعتقاد داشت هنوز هم زمان برای انجام این پروژه وجود دارد. 

دولت صهیونیست حالا متوجه شده است برای پیگیری راه‌حل ۲ دولتی و اجبار فلسطینیان برای اینکه جایی غیر از قدس را به عنوان پایتخت خود بپذیرند، با چالش‌های بسیار زیادی رو‌به‌رو است و به مساله‌ای غیرممکن تبدیل شده است. هیچ‌کس در داخل سرزمین‌های اشغالی و در نوار غزه و کرانه باختری و حتی در تشکیلات خودگردان فلسطینی برای سال‌های بعد نمی‌تواند دم از حمایت از این راه‌حل بزند. اسرائیل هم‌اینک برای نوع برخورد خود با اعراب در سرزمین‌های اشغالی باید پاسخگو باشد. دولتی که قرار است توسط صهیونیست‌ها در قدس اشغالی تشکیل شود، یک دولت آپارتاید است که بر اساس تبعیض قومیتی و دینی شکل می‌گیرد. زمانی که دنیا در داخل سرزمین‌های اشغالی در حال تماشای چنین تبعیض و بی‌عدالتی‌ای است، چگونه می‌توان انتظار داشت راه‌حل ۲ دولتی که باید بر اساس اعتماد و روابط حسنه بین دولت فلسطین و دولت صهیونیست شکل بگیرد، اثرگذار بوده و شدنی باشد؟ درگیری‌های داخل سرزمین‌های اشغالی، قیام مردمی در شهرهای مختلف و حمایت حماس از این قیام‌ها نشان داد فلسطینیان اگر بخواهند می‌توانند هر جای سرزمین‌های اشغالی که باشند، با دشمن صهیونیستی وارد جنگ شده و صدا و ندای یکپارچه‌ای برای حمایت از آرمان‌های فلسطین و قدس داشته باشند. 

فلسطینیان در این باره همچنین شاهد شکل‌گیری حرکت صهیونیست‌ها در اشغال زمین‌هایی در قدس شرقی بودند که قرار بود زمانی که راه‌حل ۲ دولتی اجرایی شد، بخشی از پایتخت فلسطین باشد. این درگیری‌ها نشان داد هیچ امیدی برای راه‌حل ۲ دولتی نیست و تنها راه در این باره همان‌طور که چند سال پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بیان کردند، مسلح کردن کرانه باختری و مقاومت و کوتاه نیامدن از حق برگشت سرزمین‌های فلسطین به مردم این منطقه یا همان شعار معروف از بحر تا نهر است. 

5- رونمایی از چهره واقعی بایدن

پیروزی دیگر حماس پرده برداشتن از نقاب بایدن درباره تحولات منطقه بود. بایدن قبلا هم درگیر در مساله فلسطین بود. اگر مدت‌های طولانی حضور او در مجلس سنای آمریکا را نادیده بگیریم، تنها در زمان ریاست‌جمهوری باراک اوباما و شکل‌گیری بحران سال 2014 و تلاش‌ها برای ایجاد آتش‌بس بین حماس و صهیونیست‌ها، دقیقا در وسط میدان قرار داشت. این بار اما رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا ترجیح داد تلاش چندانی برای برقراری آتش‌بس نکند و در همین وانفسا خبر موافقت دولتش با فروش 735 میلیون دلار تجهیزات جنگی به صهیونیست‌ها را نیز منتشر کرد تا نشان دهد در کجای میدان ایستاده و دقیقا مختصات ذهنی‌اش در این مساله چیست. بایدن نشان داد حتی اگر فلسطینیان با راه‌حل ارائه شده توسط ایالات متحده نیز موافقت کنند، دولت آمریکا قابل اعتماد نیست و نمی‌تواند به عنوان یک میانجی بی‌طرف وارد میدان شده و راه‌حل مناسبی برای حل مساله فلسطین داشته باشد. 

6- احتمال شکل‌گیری انتخابات پنجم در سرزمین‌های اشغالی

یکی از مهم‌ترین نتایج جنگ 12 روزه اخیر را می‌توان نهیب زدن حماس و مردم غزه به گروه‌های عرب در داخل کنست در سرزمین‌های اشغالی دانست. آنها سعی داشتند در پروسه انتخاب نخست‌وزیر در نهایت بین حزب راستگرای افراطی نتانیاهو یا جریانی که «یئیر لاپید» را حمایت می‌کند، یکی را انتخاب کنند و تلاش کنند دولتی ائتلافی را در داخل سرزمین‌های اشغالی تشکیل دهند. درگیری‌ها و جنگ در طول ۲ هفته گذشته روند و پروسه این کار را با چالش و موانع زیادی رو‌به‌رو و در عین حال کار را برای نتانیاهو نیز سخت‌تر از قبل کرد. اگرچه برخی حمایت‌ها از نتانیاهو در بین گروه‌های راست افراطی بیشتر می‌شود اما این گروه‌ها در دوره‌های قبلی انتخابات نیز به نتانیاهو رأی داده بودند و در این باره به تعداد آرای او در کنست افزوده نمی‌شود. حالا سؤال اساسی در پارلمان رژیم صهیونیستی این نیست که آیا نتانیاهو می‌تواند باز هم به قدرت بازگردد یا نه، بلکه آنها باید به دنبال پرکردن شکاف اجتماعی و سیاسی‌ای در جامعه خود باشند که عامل آن تندروی‌های نتانیاهو است. احتمالا او حالا بعد از این جنگ به دنبال برگزاری پنجمین دوره انتخابات پارلمانی در طول ۲ سال گذشته در سرزمین‌های اشغالی باشد و گمان می‌کند این جنگ که باعث کشته شدن 12 صهیونیست در مناطق مختلف سرزمین‌های اشغالی شد، می‌تواند باعث افزودن بر محبوبیتش شود اما هنوز هیچ تضمینی در این باره وجود ندارد. 

7- نتایج انتخابات در فلسطین؛ سیلی دیگری به صهیونیست‌ها

اما در سرزمین‌های اشغالی، نتانیاهو یا هر کسی که به عنوان نخست‌وزیر انتخاب شود، باید در انتظار شکست دیگری از سوی فلسطینیان باشد. قبل از شکل‌گیری این درگیری‌ها، کل دنیا در حال انتقاد از محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین بودند که چرا مانع برگزاری انتخابات، آن هم بعد از 15 سال از برگزاری آخرین انتخابات در بین فلسطینیان می‌شود. او و نتانیاهو با هم مشکلاتی نظیر کرونا را عامل برگزار نشدن انتخابات عنوان کرده بودند و نتانیاهو نیز رسما اعلام کرده بود اجازه برگزاری انتخابات در سرزمین‌های اشغالی را نمی‌دهد. کشورهای اروپایی تلاش داشتند در راستای حمایت‌های خود از شکل‌گیری دموکراسی در فلسطین، فشار خود بر تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی را بیشتر کنند تا بلکه بتوانند این انتخابات را زودتر برگزار کنند. اگر این تلاش‌ها ادامه پیدا کند، همانند اتفاقی که سال 2006 افتاد، حماس به دلیل مبارزه جانانه با صهیونیست‌ها در همین 12 روز، برنده انتخابات خواهد بود و ابومازن بعد از گذشت سال‌ها از پایان دومین دوره ریاستش بر تشکیلات خودگردان فلسطین و همکاری‌اش با صهیونیست‌ها، باید از جایگاه و مقام خود دست کشیده و از قدرت کنار رود. این جنگ، حماس را برای هر انتخاباتی که بعد از این برگزار شود، در موقعیت برتر قرار داد و این نه تنها برای طرفداران سازش در فلسطین، بلکه برای صهیونیست‌ها نیز مهم‌ترین معضل در طول چند ماه آینده خواهد بود. 

8-‌ پیمان آبراهام به خاطره‌ها پیوست 

یکی دیگر از تبعات پیروزی حماس در جنگ 12روزه، ایجاد احساس شرمندگی برای کشورهای عرب منطقه بود که یا به پیمان آبراهام پیوسته و روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادی‌سازی کرده بودند یا قصد پیوستن به این پیمان را داشتند. آنها در شرایطی به دنبال عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی بودند که با ایجاد این بحران، هیچ کدام نتوانستند موضعی در این باره داشته باشند. در حالی که در تمام دنیا بویژه در کشورهای غربی و آمریکا حتی صدای تعدادی از نمایندگان کنگره هم درباره کودک‌کشی رژیم صهیونیستی بلند شده و لب به انتقاد گشوده‌اند، از سعودی، امارات و بحرین هیچ صدایی درنیامد. تحلیلگران آمریکایی خود به این مساله اذعان کرده‌اند که این مساله به احتمال زیاد در آینده نیز موجب شرمندگی بیشتر رژیم‌های مرتجع عربی خواهد شد. حالا دیگر صحبت بر سر این نیست که آیا این پیمان می‌تواند ادامه داشته باشد یا نه، صحبت بر سر این است که کشورهایی که روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادی‌سازی کرده و می‌کنند، خود در جنایات این رژیم سهیم هستند. 

فرزانه دانایی