جریان انقلابی چگونه در انتخابات 1400 پیروز شد

انتخابات ۲۸ خرداد به پایان رسید؛ مشارکت معنادار مردم پای صندوق‌های رأی سیزدهمین رئیس این جمهوری را مشخص کرد. حالا بهتر از همیشه می‌توان به بررسی حماسه مشارکت مردم و مسیر پیروزی سید ابراهیم رئیسی پرداخت. از پشت‌پرده‌های حضور تحسین برانگیز توده‌ها علی‌رغم تمام گرفتاری‌های اقتصادی و نگرانی‌های بهداشتی گرفته تا تلاش طیف‌های مختلف نیروهای انقلاب برای جلب اعتماد جامعه ایرانی.

پیروزی ملی با مشارکت قابل قبول

اگر پیروزی را طبق آنچه رهبر انقلاب اشاره کردند در دو لایه «لزوم مشارکت حداکثری» و «انتخاب اصلح» ببینیم، قافله انتخابات با همه سنگلاخ‌ها، فراز و نشیب‌ها و موانعی که هرکدامشان هر انتخاباتی را هر کجای دنیا به شکستی بزرگ می‌کشاند، به سرمنزل یک پیروزی بزرگ ملی برای مردم ایران رسید.

ماه‌ها اپوزیسیون داخلی و خارجی با نظرسازی‌ها و تولید هزاران ساعت برنامه تلویزیونی و مکتوب در فضای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای این گزاره را در افکار عمومی جا انداخته بودند که مردم به نظام پشت کرده‌اند و جمهوری اسلامی دیگر مشروعیت و مقبولیت لازم را برای برگزاری یک انتخابات پرشور را ندارد.

کمپین پرحجم و پرهزینه «رأی بی رأی» در شبکه‌های تلویزیونی فارسی‌زبان تا تلاش چهره‌های داخلی چون محمود احمدی‌نژاد برای بی‌انگیزه کردن مردم از حضور پای صندوق‌های رأی، جبهه بزرگی را تشکیل داده بود تا هرطور شده حضور مردم را انکار کند.

اما مشارکت نیمی از مردم در انتخابات ۲۸ خردادماه ۱۴۰۰، خط بطلان بر تلاش‌های کسانی بود که یا اساساً دشمن انقلاب اسلامی هستند و یا به واسطه عدم توفیقشان برای ورود به عرصه رقابت‌های انتخاباتی، راضی بودند تا قیصریه نظام جمهوری اسلامی با مشارکتی اندک به آتش کشیده شود.

این بزرگ‌ترین پیروزی مردم در انتخابات 28 خرداد بود. پیروزی دوم اما روی کار آمدن رئیس‌جمهوری در تراز انقلاب اسلامی است. مردی که چه در شعارها و باورها و چه در عملکرد، انطباق بالایی با آرمان‌های امام راحل، رهبر انقلاب و انقلاب اسلامی داشته باشد. سید ابراهیم رئیسی توانست آرای اکثریت ایرانی‌ها را جلب کند.

آنچه به نظر می رسد ورای نقش ایجابی رئیسی و خصوصیات منحصر به فرد وی اعم از محبوبیت فوق‌العاده مردمی، کارنامه مثبت در قوه قضائیه و آستان قدس رضوی و همچنین اخلاق محوری او در خلال رقابت های انتخاباتی، نقش‌آفرینی سرنوشت‌ساز سه شخصیت سیاسی دیگر در حصول این موفقیت نیز قابل تحلیل است.

محمدباقر قالیباف و یک فداکاری بزرگ

علیرغم اقبال مناسب و مطالبات فراوانی که از جانب مردم وجود داشت، قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ کاندیدا نشد. او اما نقشی حتی بیشتر از برخی کاندیداهای جریان انقلاب برای موفقیت جریان انقلابی با توجه به ظرفیت فردی و جریانی ایفا کرد.

در اکثریت برآوردها و نظرسنجی‌های ماه‌های منتهی به انتخابات، قالیباف دومین اقبال را بعد از رئیسی برای پیروزی درون جریانی داشت. فاصله وی هم‌چنین با سایر رقبا نیز فاصله معناداری بود. این در حالی بود که تا روزهای منتهی به انتخابات کمتر کسی مطلع بود که رئیسی قصد حضور در صحنه انتخابات را دارد یا خیر.

قالیباف از مدت‌ها قبل با این وجود، حضور در صحنه انتخابات را متوقف بر عدم کاندیداتوری رئیسی کرده بود. حتی وی در روزهای منتهی به 28 خرداد در برخی محافل گفته بود در صورت کاندیداتوری آقای رئیسی تمام ظرفیت سیاسی خود را پای کار خواهد آورد و جوانان انقلابی را به حمایت حداکثری از آیت‌الله رئیسی ترغیب می‌‌کرد.

قالیباف می‌توانست مانند سایر کاندیداهای منتسب به جریان انقلاب در پاسخ به دعوت متواتر هواداران پُرشمارش در صحنه رقابت حاضر شود. در این حالت یک رقابت درون گفتمانی شکل می‌گرفت و بخشی از توان رئیسی به عنوان پراقبال‌ترین کاندیدای انقلابی مصروف رقابت با رقیب درون گفتمانی خود که پایگاه رأی خوبی هم دارد می‌شد.

 مخصوصا اینکه از سال ۹۶ که او به نفع رئیسی کنار کشید، جریان حامی‌اش منتظر کاندیداتوری‌اش بودند و قطعا او را به حضور در انتخابات ترغیب می کردند. قالیباف اما وارد رقابت‌های انتخاباتی ۱۴۰۰ نشد و این فضا را ایجاد کرد که تمامی ظرفیت رأیی که داشت، در اختیار رئیسی قرار گیرد.

قالیباف در ایام انتخابات هم کار سیاسی خود را تعطیل نکرد. از طرفی بین مردم رفت و در ایجاد امید و ترغیب مردم گلایه‌مند از مشکلات به حضور در انتخابات نقش داشت. از طرف دیگر با گروه‌ها و چهره‌های نزدیک به خود جلسات منظمی برگزار کرد و آن‌ها را حمایت و تلاش برای موفقیت آیت‌الله رئیسی در انتخابات تشویق کرد.

اصلی‌ترین ایده قالیباف برای عمل سیاسی، ضرورت پیروزی جریان انقلابی بود. چه در سال 84 که خروجی ائتلاف چهره‌های آن زمان جریان اصولگرایی خود او محسوب می‌شد. چه در انتخابات 96 که تلاش کرد با انصراف به نفع رئیسی از رقابت‌ها به ایجاد شوک و شکست رئیس‌جمهور مستقر کمک کند. چه انتخابات امسال که تمام‌قد برای حمایت از رئیسی پای کار آمد.

سعید جلیلی،‌ برنامه‌محوری و اخلاق انقلابی

انقلابی‌ها را افرادی تند، بی‌برنامه و بدون منطق در 8 سال گذشته معرفی کردند. رسانه‌های نزدیک دولت برای توجیه ناکامی ایده بستن با کدخدا، همیشه کوشید تا جلیلی را به‌عنوان یکی از نمادهای جریان انقلابی فردی رادیکال، بی‌منطق و ضدتعامل و مذاکره به جامعه معرفی کند و چهره برنامه‌محور و ایدئولوژیک وی را پشت این پرده بپوشاند.

جلیلی اما در مناظرات انتخاباتی ۱۴۰۰ با طمأنینه و آرامشی خاص به تشریح برنامه‌هایی پرداخت که در آن به جزئیات بایسته‌های یک دولت انقلابی برای حل مشکلات کشور اشاره شده بود. جلیلی در مناظره‌ها اسیر حاشیه‌سازی دو نامزد رقیب نشد و هر پاسخی هم داد، در راستای تشریح آنچه باید باشد بود.

هرچند چنین تصویری کمابیش از طرف قاضی‌زاده هاشمی  نیز که یکی دیگر از کاندیداهای جریان انقلاب بود به جامعه منتقل شد و به طور کلی جریان انقلابی توانست با کنار زدن تصویرسازی غیرواقعی جریان غربگرا از خود، رویکردی ایجابی و برنامه‌محور از خود را به جامعه منتقل کند.

نقش دیگر جلیلی آن بود که بخش بزرگی از جوانان انقلابی آرمانگرا را در نهایت با انگیزه و توان بالا پای کار آقای رئیسی آورد. جلیلی با انصراف لحظه آخری خود به نفع آیت‌الله رئیسی پس از سخنرانی رهبر انقلاب، هواداران پرشور خود را به سمت کاندیدای با رای بالاتر هدایت کرد و درس واقع‌گرایی و اهمیت عنصر کلیدی «مقبولیت» در انتخابات به هواداران خود داد.

اهمیت این انصراف آنجا مورد توجه است که اکثریت قریب به اتفاق حامیان جلیلی در صورت حضور نهایی او در صحنه انتخابات کاندیدای دیگری حتی آیت‌الله رئیسی را از لحاظ گفتمانی نظیر جلیلی نمی‌دیدند و با ادامه حضور وی حداقل در عرصه تبلیغات و رسانه لطمه مهمی به کمپین آقای رئیسی وارد می شد.

زاکانی؛ چالش مستدل مسببین وضع موجود

یکی از دال‌های مرکزی جریان انقلاب در تبلیغات انتخاباتی ۱۴۰۰، مخالفت حداکثری با وضع موجود و مقابله با مسببان  آن بود. برای برجسته کردن این بخش مهم و سرنوشت‌ساز کمپین جریان انقلابی، ویژگی‌هایی چون ضدفساد بودن و عدم تسامح با رانت، مقابله با اشرافی‌گری و ویژه‌خواری و تبعیض باید در میدان قرار می‌گرفت.

زاکانی سال‌هاست که با افشای اسناد تخلفات پرونده های بزرگ فساد اقتصادی و مقابله با دانه‌درشت‌ها و صاحب‌منصبانی چون معاون اول وقت دولت دهم، برادران رئیس جمهور و معاون اول دولت فعلی و  ... به چهره‌ای ضدفساد تبدیل شده بود و به این ترتیب توانست این دال اساسی را در گفتمان انقلابی نمایندگی کند.

از طرفی در مناظره‌ها زاکانی توانست با استفاده از بیانی قوی و عامه‌فهم همه ضعف‌ها و نقایص عملکرد دولت غرب‌گرا در ۸ سال گذشته را با ارائه مستندات و جملات طلایی به چالش بکشد. نقطه اوج نقش‌آفرینی او در مناظره سوم انتشار سند تلاش همتی برای افزایش نرخ بنزین به ۵ هزار تومان بود. جایی که مُصلح اقتصادی بودن وی را به‌چالش کشید.

کنش‌گری و مطالبه سفت‌وسخت از بانیان وضع موجود از دیگر انتظارات افکار عمومی از جریان انقلابی است؛ انتظاری که زاکانی به‌خوبی توانست در خلال مناظرات برآورده کرده و در مدت کوتاهی تبدیل به نماد و صدای اعتراض مردم شد. این اتفاق در ایجاد انگیزه و تزریق انرژی به بدنه رأی به‌خوبی نمایان بود.

هم‌چنین زاکانی با ادبیات‌سازی تازه توانست کاندیدای اصلاح‌طلبان را به گوشه رینگ برده و بازی مناظره‌ها را به نفع جریان انقلاب عوض کند. به این ترتیب دیگر خبری از دوقطبی‌های کاذب نبود. هم‌چنین مانع فرار نمایندگان جریان غرب‌گرا از پاسخگویی و پذیرفتن مسؤلیت ندانم‌کاری‌هایشان شد.

واقعیت این است که در کنار برنامه محوری و اخلاق‌محوری رئیسی و جلیلی که مانع ورود آنها به برخی چالش ها می‌شود، زاکانی توانست انتظار به چالش کشیدن شخص روحانی، جهانگیری و همکارانشان در کابینه جریان غرب‌گرا را تا حدود زیادی برآورده کند. به این ترتیب حریف تمام‌وقت در حال دست‌وپا زدن برای رهایی از پرسشهای زاکانی‌ساز بود!

سیدابراهیم رئیسی؛ بزرگ‌ترین عامل پیروزی رئیسی

بزرگترین عامل پیروزی رئیسی بعد از عنایت الهی و حمایت مردم،‌ شخص ابراهیم رئیسی است. وی در انتخابات ۹۶ هم کاندیدا شد ولی به‌رغم اقبال قابل توجه مردمی، نتوانست پیروزی عددی بر روحانی بدست بیاورد. همان فضایی که برای جلیلی به عنوان شخصیتی تند و بی‌برنامه ساخته بودند در ابعاد گسترده‌تر برای رئیسی تکرار شد.

رقیب تلاش کرد ضمن اشاره دروغ و کاملاً دور از واقعیت به اتفاقات دهه شصت در برخورد با منافقین، برای ایجاد چهره‌ای خشن، ادعا کند اگر رئیسی بیاید در خیابان‌ها بین زن و مرد دیوار می‌کشد! پمپاژ دوقطبی‌های کاذب و غلط توسط جریان رقیب که با همراهی رسانه‌های معاند نیز همراه شد.

 

رئیسی در نهایت به رغم رای ۱۶ میلیونی از کمپین هراس‌افکنی روحانی و رسانه‌های اپوزوسیون شکست خورد و از ورود به پاستور بازماند. اما این رای ۱۶ میلیونی یک پیام بسیار مهم اما مستتر داشت؛ اینکه وضع موجود و شخص روحانی حداقل ۱۶ میلیون معترض دارد و نماینده شاخص این جریان اعتراضی شخص نیز سیدابراهیم رئیسی است.

رئیسی مدتی پس از انتخابات به سمت ریاست قوه قضائیه منصوب شد و در ۲ سال و نیم حضورش در این قوه تحولاتی در این قوه آفرید که به گواه اصلاح‌طلب و اصولگرا منشأ تحولات شگرف و بی‌نظیر در دستگاه قضا بود. رییسی هم‌چنین در بازنمایی واقع‌نمای رسانه‌ای اقدامات مثبت در قوه قضاییه هم توفیق خوبی کسب کرد.

به این ترتیب با کمک رسانه‌ها، افکار عمومی با قوه قضائیه آشتی کردند و چهره خوبی از یک مدیر تحول‌گرا معرفی شد. ظرفیتی که به خوبی دربرابر کمپین منفی ضدانقلاب در سال ۹۶ عمل کرد و از آرای منفی رییسی ناشی از هراس‌افکنی جریان رقیب کم کرد. مردم متوجه شدند که رئیسی اگر دیواری هم بکشد بین مفسدین و مردم است.

آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی با این ظرفیت و پشتوانه وارد رقابت‌های انتخاباتی ۱۴۰ شد و با دو عنصر «ارائه راهکار برای حل مشکلات» در کنار «ارائه کارنامه عملکرد موفق» در قوه قضائیه و آستان قدس رضوی خود را از سایر کاندیداها یک سر و گردن بالاتر نشان داد.

هم‌افزایی میان نامزدهای جریان انقلاب مهم‌ترین فرمول پیروزی در انتخابات 28 خرداد بود. جایی که تک‌تک نامزدها توانستند باعبور از منیت‌ها، برای پیروزی یک گفتمان تلاش کنند. حالا رئیسی رئیس‌ این جمهوری هشتاد میلیونی است؛ کار تازه آغاز شده است! همه باید به رئیس‌جمهور منتخب برای توفیق یاری کنند.