تهدیدات آمریکا در افغانستان بسیار خطرناک‌تر از اقدامات احتمالی طالبان است

 مهرداد عله پور کارشناس مسائل بین الملل  درباره تحولات اخیر افغانستان ، گفت: بررسی تحولات میدانی افغانستان متأثر از خروج نیروی نظامی تحت هدایت ایالات‌متحده آمریکا ست، در حقیقت دولت کابل در گردابی از مشکلات امنیتی گرفتار شده است؛ ناتوانی دولت مرکزی در کنترل اوضاع نابسامانِ پدیدار شده، عینی‌ترین پیامدی است که عملاً منجر به آن شده تا افغانستان از رهگذر یک جنگ داخلی ویرانگر و دهشتناک، به ورطه فروپاشی کشانده شود.

طالبان تأثیرگذارترین کنشگر سیاسی و نظامی در معادلات میدانی افغانستان شده است

وی افزود: نیرو‌های طالبان به‌عنوان یک جنبش اسلامی مسلح پشتون که در اواخر دهه ۹۰ میلادی در نتیجه تحولات منطقه و افغانستان پدید آمده بودند و تا پیش از خروج نیرو‌های آمریکایی در محدوده جغرافیایی قریب به ۵۰ درصدی از خاک افغانستان محصور بودند، عرصه را برای یکه‌تازی خود مهیا دیده‌اند و وارد کارزار رقابت‌های نظامی و جنگ ارگ و امارات شده‌اند. اگرچه طالبان در کارنامه خود شهادت هزار نفر از شیعیان افغانستان، حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف و شهادت چهار تن از دیپلمات‌های ایران در دهه ۷۰ شمسی را در کارنامه خود دارد، ولی با این حال واقعیت‌های میدانی امروز افغانستان نشان از آن دارد که طالبان نه تنها مبدل به تأثیرگذارترین کنشگر سیاسی و نظامی در معادلات میدانی شده است، بلکه بخش اعظمی از راه‌حل آتی کشور را نیز به سرنوشت خود گره زده است.

عله پور ادامه داد: از جمله واقعیت‌های ژرفی که نمی‌توان در بررسی وقایع افغانستان از آن چشم‌پوشی کرد پایگاه اجتماعیِ در حال رشد طالبان در میان آحاد ملت افغان است. باید توجه داشت که طالبان به‌عنوان بخش مهمی از ساختار سیاسی و نظامی افغانستان، طی سالیان اخیر از رهگذر اتخاذ مواضع بیگانه ستیزانه خود توانسته است که بخش عمده‌ای از آحاد ستمدیده افغانستان را با خود همراه سازد و از این طریق مبادرت به کسب محبوبیت و متعاقباً بازیابی توان تحلیل رفته خود کرده است.

کارشناس مسائل بین الملل تصریح کرد: در شرایط کنونی نیز تصرف بدون کشتار در شهرها، ناتوانی دولت وقت در بازسازی کشور و فساد حکومتی گسترده در میان مقامات دولتی، تسلیم شدن نیرو‌های نظامی و یکسان عمل کردن پایگاه‌های قضایی طالبان بدون نگاه به مباحث قومیتی در کنار قومیتی عمل کردن دولت افغانستان از جمله عوامل عدیده‌ای هستند که به‌نوبۀ خود سبب شده‌اند تا با وجود پس‌زمینه‌های ذهنی منفی مردم از خاطرات دردآور سال‌های حکومت طالبان بر افغانستان، اقبال ملت افغان نسبت به طالبان روزبه‌روز فزونی یابد.

مواضع سیاسی و نه ایدئولوژیک جنبش اسلامی طالبان تغییراتی را تجربه کرده است

وی افزود: به‌مرور زمان و از رهگذر حوادث سیاسی، نظامی و امنیتی مختلفی که پدیدار شده، صرفاً مواضع سیاسی و نه ایدئولوژیک جنبش اسلامی طالبان تغییرات پیدا و پنهانی را تجربه کرده است. در همین رابطه باید توجه داشت که از جمله انگاره‌های ایدئولوژیکی که کما فی سابق بُن‌ مایه‌های فکری رهروان طالبان را متأثر کرده است و همچنان نیز بر آن تأکید و تمرکز دارند، مقوله استقرار خلافت اسلامی از رهگذر تشکیل امارات اسلامی است. آنها در راستای نائل آمدن به تشکیل خلافت که برگرفته از تفکر اهل سنت است، معتقد هستند که پس از حذف گروه‌ها و احزاب متخاصم، اسلام باید به تنها دین حاکم در جامعه تبدیل شود و قوانین جاری کشور نیز باید بر اساس شریعت اسلام (از منظر ایدئولوژی سلفی) به رشته تحریر در آید.

عله پور ادامه داد: برخلاف ثبات در مواضع ایدئولوژیک، فرماندهان طالبان به ضرب ضرایب زمان و بنا به فشار‌های خارجی که بر آن‌ها وارد آمده است به‌نوعی متقاعد شده‌اند که برخی از رفتار‌های جزم گرایانه خود در قبال مسائلی از قبیل مذاکره با کفار (تعاملات بین‌المللی)، دموکراسی و ملیت‌گرایی، پذیرش معاهدات بین‌المللی، حقوق اقلیت‌های دینی و قومی و حقوق زنان را تعدیل کنند. به‌عنوان‌مثال در خصوص پذیرش معاهدات بین‌المللی از زمان پیدایش طالبان تا سالیان متمادی هیچ‌گونه معاهده بین‌المللی از سوی این جنبش اسلامی بنیادگرا قابل‌پذیرش نبود و آن‌ها چنین اقداماتی را ابزار خودساخته غربی‌ها برای افزایش نفوذ خود در کشور‌های اسلامی قلمداد می‌کردند. با این وجود و در خلال مذاکرات صلح با ایالات‌متحده بود که سران طالبان تغییر موضع دادند و به‌نوعی اقدام به پذیرش معاهدات بین‌المللی کردند.

قدرت‌یابی طالبان در افغانستان  از ظرفیت بالایی برخوردار است

کارشناس مسائل بین الملل درباره اینکه سیادت یابی میدانیِ طالبان در کارزار جنگ و صلح افغانستان چه پیامد‌های پیدا و پنهانی را برای جمهوری اسلامی ایران به همراه دارد، گفت: نظر به خروج نیرو‌های تحت هدایت ایالات‌متحده از خاک افغانستان و با عنایت به این نکته ژرف که طی سالیان اخیر جنبش طالبان مواضع خود در قبال جمهوری اسلامی ایران را تا حدود زیادی تعدیل و در سه موضوع راهبردی همچون خروج نیرو‌های آمریکایی از افغانستان، تأکید بر حفظ حقوق شیعیان در افغانستان و موضوع صلح میان گروه‌های افغانستانی به مواضع اعلامی و اعمالی تهران نزدیک کرده است، می‌توان چنین گفت که قدرت‌یابی طالبان در افغانستان تحت شرایطی خاص نه تنها نمی‌تواند مشکل‌ساز باشد بلکه از چنان ظرفیت بالایی برخوردار است که می‌تواند با اتخاذ تدابیری خاص، روند‌ها و صحنه سیاسی و نظامی افغانستان در فضای پسا خروج ایالات‌متحده از این کشور را به نفع جمهوری اسلامی ایران رقم بزند.

خطر تداوم حضور نیرو‌های ائتلاف تحت هدایت آمریکا در صحنه افغانستان بیشتر از هراس  از قدرت‌یابی طالبان برای ایران است

عله پور درباره موضع مطلوب دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران می‌تواند در قبال تحولات افغانستان، توضیح داد: اگر سطوح مختلف تهدید را در نظر بگیریم، خطر بالفعل تداوم حضور نیرو‌های ائتلاف تحت هدایت ایالات‌متحده در صحنه افغانستان بسیار بیشتر و ژرف‌تر از «هراس و نگرانیِ» احتمالی از قدرت‌یابی طالبان برای جمهوری اسلامی ایران است. در واقع تهدیدات بالفعل حضور آمریکا در افغانستان شامل موارد عدیده‌ای همچون تداوم بی‌ثباتی در مرز‌های شرقی کشور، امکان وقوع حوادث تروریستی در داخل کشور و بسط نفوذ امنیتی رژیم صهیونیستی در کنار مرز‌های کشور است، که بسیار خطرناک‌تر از اقدامات احتمالی طالبان است.

خروج نیرو‌های ناتو از افغانستان می‌تواند فضای مانور بیشتری را در اختیار ایران قرار دهد

وی افزود: در مقطع کنونی خروج نیرو‌های ناتو به رهبری آمریکا از افغانستان می‌تواند فضای مانور بیشتری را در افغانستان بحران‌زده در اختیار ایران قرار دهد؛ کشوری که با ایران مشترکات فرهنگی، مذهبی و تمدنی زیادی دارد.

کارشناس مسائل بین الملل تاکید کرد: طالبان همه افغانستان نیست و فقط بخشی از این کشور بحران‌زده و راه‌حل آتی آن است. از این‌رو لازم است که دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، ضمن در نظر داشتن واقعیت‌های میدانی افغانستان، راهبرد‌های مدون و معینی را به‌منظور مدیریت صحنه نبرد غیر آمریکاییِ افغانستان بر اساس انگاره‌های مصلح سازی همچون حفظ وحدت ملی و تمامیت ارضی، رعایت حقوق اقلیت‌ها و گفت‌وگو‌های اصیل بین الافغانی با نقش‌آفرینی فعال جمهوری اسلامی ایران را ارائه کند.